3.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹آغاز زندگی هفتاد زوج
از کنار مزار حاج قاسم
سلیمانی ویاران شهیدش
🍃🌸🍃 🌹 🍃🌸🍃
❤️#نکته_قرآنی
✨"الظّانِّینَ بِاللهِ ظَنَّ السُوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السُّوءِ"✨
‼️آنها که به خدا بدگمانند همان بدی بدورشان حلقه می زند!
🔹🔸
⁉️چه گمانی به #خدا داری؟! پس با همان روبرو می شوی! اگر گمان بد داری، بدون شک با بدی روبرو می شوی. و اگر خوش گمانی، با #نیکی و #بخششِ او ملاقات خواهی کرد.
🌷این #قانون_هماهنگی است. خداوند در گمان تو #مستتر است!
✨"اَنَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی بِی" (من نزد گمان بنده ام به سر می برم)! ✨
🌷جهان زشت، حاصل #نگاه_زشت ماست. چه آدمی همواره در معرض #شعور و آگاهیِ خویش است. نوع زندگیِ ما را، کیفیتِ شعور ما می سازد. پس با تغییر شعور، زندگی نیز تغییر خواهد کرد.
🌷#گمانت_را_به_خدا_خوب_کن، هر دم در معرض بخشش و لطف خواهی بود. گمانت را بد و خشن کن، خود را در معرض #عذاب قرار داده ای...
⁉️ چه می خواهی؟! همان از آنِ توست! خدای آزاد اینگونه برخورد می کند!(خداوند در راستای #باور تو قرار دارد)
📚 بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
#حسن_گمان_به_خدا
@khademe_alzahra313
15.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همه مناسبت برای ماه ذی الحجه😍
👂👋حتما گوش کنید ...
#حجت_الاسلام_والمسلمین_حسینی_قمی
۳دقیقه و۳۱ثانیه
🌱🌱🌟🌱🌱🌟🌱🌱🌟
@khademe_alzahra313
#سلام_مولا_جانم❤️
خیالت را نفس میکشم؛
این عطرهوای توست
که هرصبح
دلتنگی هایم را
به دست باد میسپارد...
سلام ای رویای صادقه من؛
کِی محقق میشوی؟
#السلامعلیڪیااباصالحالمهدے🌼
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
@khademe_alzahra313
#قرآن70🌺
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
@khademe_alzahra313
هدایت شده از آرشیو کانال قرآن
پرهیزگار 070070_Page.MP3
زمان:
حجم:
1.03M
لبخندتان
بشارت مۍدهد✨
از آیندهاۍ روشن .....😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#روزتون_متبرک_به_لبخندشهید🌹
@khademe_alzahra313
🌸 پنج شنبه ها مهمان امام حسن عسکری علیه السلام هستیم
🌴 السلام علیک یا مولای حسن ابن علی العسکری
اعمال مستحبی امروز رو هدیه میکنیم به حضرت و مادربزرگوارشون
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻 فصل سوم قسمت 0⃣7⃣ و آتش اندرآن هیزم افکندند و
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
فصل سوم
قسمت 1⃣7⃣
ثانیا آن سایه،به هیکل ابراهیم نمی آمد. سایه،کلاه بخصوصی داشت و چیزی شبیه چپق هم توی دستش بود. ژیلا جرأت نکرد دوباره بپرسد:((کیه))؟؟😰
اما همینطور منتظر ایستاد. نفسش بند آمده بود. سرش گیج می رفت. سرش که گیج رفت. افتاد زمین و دیگر چیزی نفهمید.😥😥
از هوش رفت. ده بیست دقیقه بعد طول کشید تا دوباره به هوش آمد. آهسته از روی زمین برخاست و دوباره نگاه کرد.😢
سایه هنوز همانجا بود،یکی دو در،آن طرف تر.😱
ژیلا رفت آن طرف تر و قفل را امتحان کرد. در بسته بود و کلید داخل آن بود. کلید را از داخل در بیرون آورد. آمد وضو گرفت و روبه قبله مشغول خواندن نماز شد.😥
نماز را نمی توانست درست بخواند. چند بار نیت کرد،چندبار تمرکز کرد و هربار در نماز اشتباه کرد.😐😯
مشغول دعاخواندن شد. دعاخواند و نماز خواند و کم کم دلش آرام گرفت.😌 دلش که آرام گرفت،تازه یاد عقرب ها🦂🦂افتاد.😥😰😱 نگاه کرد.عقرب ها🦂🦂دوباره راه افتاده بودند.😱
این دفعه اما تعدادشان زیاد نبود. در هر گوشه ای یکی دوتایی به چشم می خورد.
سجاده اش را جمع کرد. رفت سراغ مهدی،مهدی خواب بود.👼 به ساعت نگاه کرد. نه شب بود. پنج دقیقه مانده به نه شب ،یاد ابراهیم افتاد. چقدر به او ،به دیدن او،به حرف زدن با او احتیاج داشت.😥😥
تنهایی و ترس و اضطراب کم کم داشت ژیلا را از پا در می آورد.😥
دوباره صدایی شنید. هراسان رو به در برگشت.این بار ابراهیم بود. ابراهیم پشت در بود و آهسته داشت در می زد. ژیلا سایه ی ابراهیم را می شناخت. در زدن ابراهیم را می شناخت و صدای نفس کشیدن او را–حتی از پشت در–تشخیص می داد.🙂
در را باز کرد. ابراهیم خسته،پریشان و لبخند بر لب اما ،به ژیلا سلام کرد.🙂
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@khademe_alzahra313