وَ تو اے بـانو
هَميـن را بِدان وبَس⇣
صَدام وجَنگ وميـن وتَركش،
هَمه اش بَهانه بود... .
⇦#شهید ⇨فَقط خواست ثابت كُند .
⇦#چادر ⇨در اين سرزَميـن
تـا بخواهـےفَدايےدارد...
_____
#چفیه ها خونی شدند..
پیکرها بی سرشدند...
تا #چادرم #خاکی نشه.🌹🌹
______
"قسمتی از وصیت نامه #شهدا ". #شهدا_شرمنده_ایم 😔 🌹#شهید_احمد_پناهی :
#حجاب شما سنگری است آغشته به #خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من #خیانت کرده اید.. __________
🌹#شهید_محمد_محمودی :
حجاب شما از خون ما که در #جبهه می ریزد برای دشمن کوبنده تر است.
__________
#شهید_حمید_رستمی
به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان میدهم كه:
#حجاب را ، حجاب را ، حجاب را ،
@khademe_alzahra313
#السلام_علےالحسین
فرزند علے و نوه ے خير الأنامے
خواهم بنويسم زفراقٺ دوڪلامے
زائرنشدم حيف وليڪن بدهم من
ازدور بہ سوے حرمٺ عرض سلامے
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_116
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️
🦋مولای #من
چشم وجودمان #خیره به نورِ
✨حضور #شماست و دست استغاثه
🦋و روی #حاجتمان
متوسل به درگاه تان تا #خداوند
طلعت #رشیدتان را به ما بنمایاند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
@khademe_alzahra313
#چهارشنبههایامامرضایی
یا علے ابڹ موسـے الرضـا
گفته اند که عقده ام را تو فقط وا میکنی
هر دری که بسته باشد، ازکَرَم وا میکنی
بسته است اقا برویم دَرب های کربلا😔
این بَرات کربلا یم را، کِی تو امضا میکنی؟
#سلامحضرتسلطان✋🏻
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻 فصل هفتم قسمت2⃣3⃣1⃣ بسیجی هایی که ا
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻
فصل هفتم
قسمت3⃣3⃣1⃣
((چشم همین الان می روم .این قدر دادوقال نکن.))☺️
و هنوز حرفش تمام نشده یک خمپاره در صدمتری او به زمین می خورد.کنار یک تیربار و چندنفر از بچه های رزمنده تکه تکه می شوند.
#همت می دود بالای سر آن ها و از آن چه می بیند ، به هم می ریزد.😔😢
بچه هایی که تا همین چند لحظه پیش دوروبرش می دویدند، اسلحه به دست مقابل دشمن از کشور وانقلاب خود دفاع می کردند ، حالا تکه تکه شده اند.دست شان گوشه ای ، پای شان گوشه ی دیگری افتاده،بدن شان از هم پاشیده .طوری که نمی شود نگاه شان کرد.
#همت سر بر می گرداند . آه می کشد و ناخواسته اشک می ریزد.#امیرحسین محمدی دوباره داد میزند:😡😱
((دیدی حالا؟برو دیگه!))😭
هنوز هم وایستاده ، مرا نگاه می کند.😢
#حاج همت سوار ماشین می شود و می رود ولی تا آخرین لحظه هی بر میگردد و به بسیجی ها نگاه می کند ....😭
بعدازظهر همان روز #حاج همت وقتی برادرش ولی الله را در قرارگاه نصر میبیند،با خوشحالی او را بغل میکند و می بوسد.
چی شده دادا؟😢
#حاج همت می گوید :پشت بیسیم به من گفتند که تو شهید شده ای. وقتی زنده دیدمت ، خوشحال شدم.😢
ولی الله می گوید:می خوای برم شهید بشم....😢
#حاج همت به قدوبالای او نگاه می کند و می گوید:
حالاحالاها این بچه بسیجی ها لازمت دارند!...
#حاج همت لبخند می زند و به سمت#حاج احمد که کمی آن طرف تر کنار#محمود شهبازی و چند نفر دیگر مشغول حرف زدن است می رود....👌
#حاج همت رو به یک نفر بسیجی که در گوشه ای ماتم زده نشسته است می گوید:👌
ادامه دارد...🌹