eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
613 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
برادرش می گوید: محمد اصلا آدم گوشه نشین و اهل نشستن و یک جا ماندن نبود حتی اگر یک روز می آمد همدان، آن روز را هم مدام در جنب و جوش بود. برای مثال همین آخرین بار، شب 21 ماه مبارک آمد همدان، با هم رفتیم گنج نامه و نشستیم چای خوردیم که شروع کرد به کردن من که پدر و مادر باش. این آمدن و رفتن من به همدان فقط به خاطر پدر و مادر است اما این بار که دارم میرم ماموریت، دیگر پدر و مادر را به تو می سپارم. عادت داشت می خواست داخل اتاق من بشود در می زد. این آخرین بار نیمه شب در زد و داخل شد و گفت: اگه میشه مقداری تنهام بزار تا توی حال خودم با شم. ✨✨✨ من رفتم. شروع کرد به شب خواندن. برگشتم و گفتم: محمد چقدر نماز می خوانی؟ کمرت درد می گیرد، خسته میشی. گفت: امیر می خواهم توی این ماه رمضان شوم. خانه شان را بنده رنگ کردم، در کمدش را باز کردم و دیدم تمام در کمدش را با های شهدا پر کرده است و بالایشان نوشته بود: ای سر و پا! من بی سر و پا، خود را کنار عکس شهدا پیدا کردم. خوب که دقت کردم یک جای روی در کمدش بود، گفتم: محمد عکس یکی از شهدا رو بزن اینجا، این جای خالی قشنگ نیست. گفت آنجا، جای عکس است. شهید به روایت پدر: محمد غیراز امام حسین(ع)، دو سه جای دیگر هم قبول شد. در رشته پزشکی و تغذیه هم قبول شد ولی این‌ها رو به من نگفت. علاقه زیادی به نظام داشت و از بچگی هر چی اسباب بازی می‌خواست بخره اسلحه می خرید. از اینجا به عنوان دانشجوی همدان رفت تهران ولی نیروی همدان بود. محمد در گروهش چتر بازی شد و توی راپل هم نفر اول بود و -خلبانی هم دیده بود. طوری شده بود که دست راست فرمانده‌شان بحساب می‌آمد و ایشان روی محمد خیلی حساب باز کرده بود. یک بار گفتم محمد شما رو می فرستن این های سنگین، جانتان هم در خطره، چقدر ماموریت می‌گیرید؟ می گفت: 14 تا 15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قم آنلاین @onlineQom.mp3
22.92M
⭕️فوری سخنرانی مهم دکتر حسن عباسی در قم 🔹پشت پرده سقوط هواپیمای_اوکراینی در نتیجه حمله سایبری آمریکا 🔹 بررسی ابعاد شهادت سردار سلیمانی و اهداف پشت پرده آن 🔹 آغاز پروژه فروپاشی جمهوری اسلامی در نیمه اول سال 2020 با محوریت ترور مردم و کشته‌سازی مراسم گرامیداشت شهید سردار سلیمانی پردیسان- قم ۹۸/۱۰/۲۳ #انتقام_سخت #سردار_حاجی_زاده @khademe_alzahra313
اولیــــن شهیـــدےڪہ در جنـــگ لقبــــ #سیـــدالشهــــدا گرفتــــ ڪه بود؟؟؟ بـــہ روایتــــ محســـن رضــایے👇👇❤️ اولین شهیدی که در جنگ لقب سیدالشهدا را گرفت💔😳👇 ” در عملیات خیبر در یڪے از سخت‌تریــن شرایط #حاج‌ـــ‌ابراهیم را خواستم. نیرو‌هایے ڪه باید از جزیره جنوبي می‌گذشتنــد و مےآمدند از پشت طلائیه حمله مےڪردند و دروازه‌اش را باز می‌کردند، نتوانسته بودند ڪار را تمام کنند یا اصلاً پیش ببرند. به #حاج‌ـــ‌همت گفتم: «این کار را تو باید انجام بدهے. مشڪلش این بود ڪه نیروهایش نسبت به آن منطقه توجیه نبودند و وقت طولانے می‌خواست. آمادگے هم نداشت. خودم هم این را می‌دانستم. منتها ما هم نمی‌توانستیم هیچ نیرویے را غیر از لشکر ۲۷ حضرت رسول به آنجا وارد کنیم. زمان ما هم ڪمتر از بیست و چهار ساعت بود وگرنه جزیره را ازدست می‌دادیم. نگاهی به من کرد. در آن نگاه، حرف‌ها نهفته بود. پرسید: «واقعا باید اینجا عمل ڪنم؟» به او گفتم: «بله. باید حتماً عمل ڪنے» اگرچه چند نفر از فرماندهان دیگر نتوانسته بودند از آنجا بگذرند. او رفت، عمل کرد و جزیره حفظ شد، ولی چند روز بعد خبر رسید که شهید شده است. اولیــن بارے ڪه در جنگ به ڪسے عنوان «سید الشهدا» دادند در همین جزیره خیبر به حاج ابراهیم همتــــــ💔 بـــود... شادےروح شهیـــد #بـــاصلواتـــــ❤️ @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: من که شهید شدم، مرا باید از روی پا بشناسید. من دوست دارم مثل امام حسین(ع) شهید شوم. چند بار هم گفته بود: اگر یک وقت آمدند و گفتند که حاجی توی بیمارستان است، شما بدانید کار تمام شده است و من شهید شده‌ام. 🔸همین طور هم شد. آن روز در خانه‌ی مادرم بودیم که اعلام کردند: فردا تشییع جنازه‌ی هفت شهید عملیات کربلای پنج در زنگی آباد انجام میگیرد. من به مادرم گفتم: «احتمال زیاد دارد که حاج یونس خودش را برای تشییع جنازه شهدا برساند.» به خانه‌ی خودمان رفتم. اتاق را جارو کردم. کتری را هم پر از آب کردم و روی چراغ گذاشتم. بعد با مادر حاج یونس، اتاق را مرتب کردیم و به خانه‌ی مادرم آمدیم. 🔹مادر حاج یونس گفت: «من دلم گرفته، میخواهم بروم بیرون تا ببینم بلندگوها چه میگویند.» بعد با عصا بلند شد و بیرون رفت. من هم کارهای فاطمه را کردم و توی روروک گذاشتم و آمدم بیرون. چند لحظه به اتاق برگشتم که چادرم را بردارم و با فاطمه به مسجد برویم. همین که آمدم، دیدم کسی فاطمه را بغل کرده است و صورتش را میبوسد. خوشحال شدم. 🔸در دلم گفتم: حتما حاج یونس برگشته و خودش را به تشییع جنازه‌ی شهدا رسانده، امّا حاج یونس نبود. دو تا از دوستانش بودند ، وقتی مرا دیدند، رنگشان عوض شد. احوال پرسی کردم و از حاجی خبر گرفتم. پیش خودم فکر کردم که حاج یونس دوستانش را راهی کرده تا زودتر از خودش پیش ما بیایند تا عکس العمل ما را از دور ببیند و خودش حتماً جایی قایم شده است. 🔹حاج حسین مختارآبادی گفت: «حاجی زخمی شده؛ آوردنش کرمان.» یکهو دلم ریخت. قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: «اگر کسی آمد و گفت که من زخمی شده‌ام و مرا به کرمان آورده‌اند، شما بدانید که من شهید شده‌ام.» به حاج حسین گفتم: «پس حاجی شهید شد؟!» حاج حسین گفت: «نه، علی شفیعی شهید شده.» گفتم: «حاجی هم شهید شده.» گفت: «نه، علی اکبر یزدانی شهید شده.» من دیگر عکس العملی نشان ندادم. 🔸به خانه برگشتم، کنار شیر آب رفتم و سرم را انداختم پایین. اشک از چشمانم سرازیر شده بود نمیدانم چقدر گذشت که یک ماشین جلوی خانه نگه داشت و خانمی از آن پایین آمد .مادرم بنا کرد به گریه کردن و زدن خودش. فریاد میزد حاجی شهید شده. حتما حاجی شهید شده. 🔹آن خانم میگفت: «نه، زخمی شده. ما آمده‌ایم شما را ببریم پیش حاج یونس.» راست میگفتند. میخواستند ما را پیش حاجی ببرند. ساعت حدود 9 شب بود که ما را به ستاد معراج شهدا بردند. ما را برای دیدن جنازه‌ی حاج یونس بردند. وقتی به معراج شهدا رفتیم، دیدیم تابوت حاج یونس را بر عکس تابوتهای دیگر گذاشتهاند. روی جنازه را که باز کردند، به جای سر حاجی پاهایش بود. من پارچه را کنار زدم. پاهای حاج یونس بود. همیشه به شوخی به من می گفت: هر وقت من شهید شدم، اگر سر نداشتم که هیچی! اگر سر داشتم، میآیی مرا میبینی، دستی روی سر و فکل من می کشی! بعد هم یک عکس از من بردار و پیش خودت نگه دار. 🔸امّا نگذاشتند که من سر حاجی را ببینم. فردایش فهمیدم که حاجی سر و صورت نداشت. من دست کشیدم روی پاهای حاجی. مصطفی، پسرم، هم بود. میدانید که چشمهایش ضعیف است. دست کشیدم روی پاهای پدر شهیدش و کشیدم به صورتش و چشمهایش. فاطمه هم بود عقلش نمیرسید که پاهای پدرش را ببوسد. کوچک بود. دست های را کشیدم روی پاهای حاجی و کشیدم روی دست و صورت بچّه هایم. خودم هم پاهایش را بوسیدم. او به آرزویش رسیده بود. همیشه در دعاهایش می گفت:- خدایا، اگر من توفیق شهادت داشتم، دوست دارم مثل امام حسین شهید بشوم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @khademe_alzahra313
شهید زنگی آبادی.mp3
2.64M
🎧 صوت: 💠 شهید یونس زنگی آبادی دست راست سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در زمان دفاع مقدس 🔴 راوی حجت الاسلام انجوی نژاد 🔶 #کرامت_شهید #شهید 🔰 #لطفا_بشنوید... بسیار عالی و عحیب @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماز خواندن خلبان بالگرد سپاه در فرصت محدود تخلیه کمک‌ها به مردم سیل زده سیستان و بلوچستان تا پرواز مجدد پ.ن: آفرین به سپاهیان عزیز❤️🌹 @khademe_alzahra313
اينگونه فرج مي آيد.mp3
15.89M
🚨وضعیت پیش رو کشور تا .. 🔊 سخنان بسیار مهم حجت الاسلام امینی خواه درباره وضعیت پیش رو کشور تا .. ▪️نقل فتنه های پیش رو... ▪️وعده های بزرگان در مورد آینده انقلاب ▪️اهمیت رهبری مقام معظم رهبری ▪️امتحاناتی که امام از آیت الله خامنه ای میگرفتند! ▪️پیش گویی های منتشر نشده بزرگان از وقوع انقلاب اسلامی و 📅 تاریخ: ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ 🔺 امینی خواه مدیا @khademe_alzahra313
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 🍃🌺@khademe_alzahra313 🌺🍃
📹 امشب از شبکه مستند ببینید: 🔺مستند 《سقوط》 🔸 با موضوع: سقوط بوئینگ ۷۳۷ ▫️شبکه مستند ساعت: ۲۱:۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجدید بیعت وحضور رئیس قبایل عشایر عراق و کربلا ونجف و همچنین مسئولین حشدشعبی در گلزارشهدای کرمان و کنار خاک مطهر سردار دلها #کربلا #اربعینی_ها #ایران_والعراق_لایمکن_الفراق #ایران #العراق🇮🇶 #العراق_السعودية_قطر_الامارات_الكويت_البحرين_اليمن_الخليج_سوريا_مصر_لبنان_الجزائر_تونس_المغرب_قطر_دبي #فلسطين_لنا
⭐️ علامه حسن زاده آملی: 🍁🍂 از جناب آية الله آسيد على قاضى (قدس سره) نقل شد كه مى فرمود: 🌕 خداوند زبان حالى دارد كه مى فرمايد: "الليل لى" شب براى من است. 🍁🍂 تاریکی و دل شب انسان را ملکوتی می نماید و انسان در دل تاریکی از خواب غفلت بیدار می شود 🌕 همانطور که حضرت یونس در دل تاریکی فهمید به خویش ظلم نموده است 🍁🍂 و عروج رسول الله در لیله اسرا نیز در دل شب بود. 🌕 لذا توصیه می شود تاریکی را دریابید زیرا تاثیرات تاریکی بر عروج انسانی قابل وصف نیست. @khademe_alzahra313
✨هرچه زمان میگذرد مردم افسرده تر میشوند... این خاصیت دل بستن به زمانه است! خوشابه حال آنانکه بجای زمان، به🌷"صاحب زمان"🌷دل ميبندند.. به رسم هرشب انتظار میخوانیم:الهی عظم البلا...🌺 @khademe_alzahra313
🌖شبتون پر عطر نم بارون تو صحن اقا🌗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹طرح ختم قران کریم🌹 #صفحه_518 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا @khademe_alzahra313
یابن‌الحسن سکوت مرا غرق نور کن ما را قرین منت و لطف حضور کن گاهی گناه کنج دلم سبز می‌شود آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن اللّهم عجل لولیک الفرج ... #سلام_امام_مهربانم @khademe_alzahra313
شَفَتُ الجَنَّةَ مَرَّتَینِ مَرَّه بِعیونِها، وَ مَرَّه بضحکة ها ... بهشت را دو بار دیدم، یک بار در چشم‌هایش و یک بار در لبخنـدش ... #چشمانش..... سلام صبحتون شهدایی🥀 @khademe_alzahra313
خمپاره صاف خورد کنار سنگر. حاج همت گفت: "بر محمد و آل محمد صلوات" نگاهش کردم. انگار هیچ چیز نمی توانست تکانش بدهد. دلم از این ایمان ها میخواهــد @khademe_alzahra313
هر جا کم آوردی ... حوصله نداشتی ... پول نداشتی ... کار نداشتی ... باطریت تموم شد ... تسبیح رو بردار صد بار بگو 《استغفرالله ربی و اتوب الیه》 آروم میشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایند مستان جام الست؟ دلیران عاشق،شهیدان مست.... |خاطره شهید حاج #قاسم سلیمانی از #شهید_حاج‌_یونس_زنگی_آبادی #فرمانده تیپ امام‌ #حسین (ع) #لشکر ۴۱ ثارالله
مدت زیادی نبود که خدا به حاج یونس فرزندی داده بود. به حاجی گفتم: حاجی، دلت برای بچّه ات تنگ نشده؟ جبهه و جنگ بس نیست؟ شما به اندازهی خودت در جنگ بودهای! حاج یونس لبخندی زد و گفت: اگر صدتا بچّه هم داشته باشم و روزی صدمرتبه هم خبر بیاورند بچّهات را ازت گرفتهاند، من دست از «خمینی» بر نمیدارم و جبهه و جنگ را به هر چیز دیگری ترجیح میدهم.