eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
613 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان #اللّهم_َّ‌عَجِّل_ْ‌لِوَلِیِّک_َ‌الفَرَج آجَرَکَ اللّه يَا صاحِبَ الزَّمانِ @khademe_alzahra313
😍❤️ رفیق شدن باشهیدسخت نیست کافیست که بخوانی اش آنقدرسریع اجابتت میکند که..... اگه این روزا حال دلتون بده متوسل بشیدبه شهدا خیلی سریع میکشتت بیرون.... ❤️شهید❤️رامی گویم... رفاقت با شهدا رفیق شهیـــدم حاج همت یادش با صلوات❤️ 🕊 @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
شهید همت از زبان همسرش برای همه سؤال شده بود که چه طور حاجی با این‌که همیشه در خط مقدم جبهه است و جلوی گلوله دشمن، حتی یک خراش کوچک هم برنمی‌دارد. تا آن‌جا که من یادم می‌آید فقط در عملیات «والفجر چهار» بود که یک ناخنشان پرید. یک روز من به شوخی این مطلب را به حاجی گفتم. خندید. گفت: ‌«اسارت و جانبازی، ایمان زیادی می‌خواهد که من آن را در خودم نمی‌بینم. برای همین از خدا خواسته‌ام شهادت را نصیبم کند؛ آن‌هم فقط روزی که جزو اولیائش پذیرفته شده باشم.» بیشتر نیمه‌شب می‌آمد و سپیده صبح می‌رفت. همیشه، با وجودی که خستگی از سر و رویش می‌بارید، سعی می‌کرد در کارهای عقب افتاده خانه کمکم کند. 🌿🌷🍃🌺🌿🌷🍃🌺🌿 @khademe_alzahra313
🍃🌹🕊 شهادت خیلی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ارادت داشت. ازین ارادتای خشک و خالی که فقط بشینی بگی آقاجان کی میای دورت بگردم ، نه ! دنبال آمادگی بود دنبال آماده سازی بود دنبال آگاهی بود.... همون اولای دوره ی آموزشی با چند تا از بچه ها دوره های مهدویت راه انداخته بود در مورد علایم آخرالزمان و آیات و روایات در مورد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و از این جور مسایل صحبت می کردن.... البته جلساتشون زیاد طول نکشید چون یکی از فرمانده هاشون فهمیده بود و بهشون گفته بود که تعطیلش کنن.... محمودرضا هم راحت پذیرفته بود.... خودش می گفت تو این جور جلسات اگه استاد نداشته باشی احتمال به انحراف کشیده شدن و مراد و مرید بازیای الکی زیاده.... (تجربه اش رو هم داشت.) اما همش دنبال مطالعه درباره ی حضرت و شرایط ظهور و آمادگی برای ظهور بود.... این رو از نامه ی معروفی که برای خانومش تو ماه های آخر نوشته بود میشد کامل دید.... خلاصه این که انتظار محمود ، یه انتظار واقعی بود.... نمی خوام الکی محمود رو گندش کنم یا حالا که شهید شده مقدس بازی در بیارم ، نه.... محمود واقعا دغدغه ی امام زمانش رو داشت.... واقعا داشت سعی می کرد آماده باشه..... واقعا فرمایشات حضرت آقا و اطاعت از دستوراتشون رو در راستای ظهور و تمرینی برای ظهور میدید . راوی : دوست و همرزم شهید @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار محمدعلی الله‌دادی سال 1341 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. با شروع انقلاب وارد نهادهای انقلابی شد و در سال 1362 برای خدمت به مناطق محروم به شهرستان کهنوج رفت. در دوران دفاع مقدس در لشکر 41 لشکر ثارالله به عضویت در تیپ ادوات درآمد و پس از شهادت حاج مهدی زندی مسئولیت فرماندهی تیپ ادوات لشکر را برعهده گرفت. جانشینی لشکر 38 ذوالفقار نیروی زمینی، فرماندهی تیپ رمضان لشکر 27 حضرت رسول(صلی‌الله علیه و آله و سلم) و فرماندهی سپاه الغدیر یزد و... از دیگر مسئولیت‌های وی پس از دوران دفاع مقدس است. سردار شهیدمحمدعلی الله دادی روز یک شنبه 1393/10/28 در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید.
🕊لحظه تدفین شهید محمدعلی الله‌دادی توسط شهید #حاج_قاسم_سلیمانی💔
- در سال های ۷۰ و ۷۱ زمانی که در تیپ دوم صاحب الزمان (عج)سیرجان با هم بودیم برای دقت در تیراندازی در مقابل اشرار مسلح قرار شد ۵ نفر پاسدار آموزش ببینند، ایشان این آموزش ها را خودش بر عهده گرفت (در حالی که جانشین فرماندهی تیپ بود) می گفت با بچه ها قرار گذاشتیم طوری تمرین کنند که همه بتوانند از فاصله ۲۰۰ متری یک خودکار را مورد هدف قرار دهند و گفته ام که من فقط تیر به بر پیشانی اشرار را قبول دارم، هر کس نمی تواند اینطور ماهر شود، برود، شب های زیادی با هم می رفتند راهپیمایی های طولانی، بدنسازی و عادت به کار در شب و نهایتا هم موجودیت اشرار مسلح هم به نابودی رفت و امنیت امروز ایجاد شد. راوی: سردار محمد علی ایران نژاد (دوست و همرزم شهید)
دشمن هرروز از یک رنگے میترسد ۱روز از لباس سبز سپاه💚 ۱روز از لباس خاکی بسیج😌 ۱روز از سرخے خون شهید❤️ ۱روز از جوهر آبے انگشتمان💙 ولی از سیاهے #چادر تو هر روز به خود میلرزد⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 🍃🌺@khademe_alzahra313 🌺🍃
لیله القدری بنام فاطمه_2.mp3
10.34M
#لیله_القدری_بنام_فاطمه ۲ سینه‌ی فاطمه"س" مخزن رحمتی است که با آن برای تمام بندگان خدا مادری می‌کند! ماجرای این رحمت و این مادری چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یابن الحسن..🌹 ▪️بر سر نی،سر جدّت به عقب برگشته طفل افتاده ز پا،منتظر توست بیا... 🌿به رسم هرشب انتظار،تجدید بیعتی دوباره با مولای غریبمان میخوانیم: الهی عظم البلا..⚡️ @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹طرح ختم قران کریم🌹 #صفحه_522 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
#روزتون‌مهدوی کاش دل مستحق گوشه نگاهی بشود قسمتم رؤیت آن ماهِ الهی بشود 🖤 #فاطمیه ست به داغ دل زهرای بتول فرج #مهدی_موعود الهی بشود #بنمای_رخ_که🌼
آذر ماه سال 1362 ، لشکر در اردوگاه «قلاجه» مستقر بود. فصل پاييز بود🍂🍁 و هواي منطقه سرد.🌧 حاج همت براي ماموريتي بيرون رفته بود. و قتي آمد. متوجه شد که نيروها داخل اردوگاه نيستند 🌾 سراغ بچه ها را گرفت ، گفتند که آنها را براي رزم شبانه بيرون برده اند. پرسيد:« توي اين هواي سرد ، چيزي با خودشان برده اند؟»🤔 گفتند: يک پتو و تجهيزات نظاميشان. حاج همت وقتي شنيد که بچه ها فقط يک پتو همراه برده اند، ناراحت شد 😞. به همين دليل ، شب موقع خواب ، يک پتو برداشت و از سنگر بيرون آمد. وقتي بچه ها پرسيدند که چرا داخل سنگر نمي خوابي ، گفت:« امشب نيروها توي اين سرما مي خواهند با يک پتو بخوابند، من چطور داخل سنگر به اين گرمي بمانم؟»🏝 پتو را برداشت و شب را در محوطه باز اردوگاه به سر برد.🥀🥀