این عشق آتشین زدلم پاک نمیشود
مجنون به غیرخانهٔ لیلا نمیشود...
بالای تخت یوسف کنعان نوشتهاند
هریوسفی یوسف زهرا نمیشود...
#سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃
📎صبحت بخیر آقا
@khademe_alzahra313
✨﷽✨
میشوم دلتنگ تـــــو،
یادت #خرابم میڪند
بغض خیسم در گلو
آهستہ آبـــم میڪند..
❤️ #رفیق_شهیدم ❤️
@khademe_alzahra313
️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#شهیدمحمدابراهیمهمت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 #قسمتدوازدهم نمی خواهم بعد
#شهیدمحمدابراهیمهمت در
قامت يک همسر در
آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇
#قسمتسیزدهم
#ادامه نمیخواهم بعداز من سرگردانی بکشی
و دستش را مثل چاقو روی گلویش کشید. بعد گفت: بیا بنشین این جا، با تو حرف دارم🙂. نشستم. گفت: تو میدانی من الان چی دیدم🙂؟ گفتم: نه. گفت: من جدایی مان را دیدم💔. به شوخی گفتم: تو داری مثل بچّه لوس ها حرف می زنی!😕 گفت: نه، تاریخ را ببین. خدا هیچ وقت نخواسته عُشّاق، آن هایی که خیلی به هم دل بسته اند، با هم بمانند.😔 من دل نمی دادم به حرف های او، مسخره اش کردم، گفتم: حالا ما لیلی و مجنونیم؟😂
#حاجی عصبانی شد😐، گفت: من هر وقت آمدم یک حرف جدی بزنم تو شوخی کن😒! من امشب می خواهم با تو حرف بزنم. در این مدت زندگی مشترک مان یا خانه ی مادرت بوده ای یا خانه ی پدری من☹️، نمی خواهم بعد از من هم این طور سرگردانی بکشی😔. به برادرم می گویم خانه ی شهرضا را آماده کند، موکت کند که تو و بچّه ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید، راحت باشید.😢
بعد من ناراحت شدم، گفتم: تو به من گفتی دانشگاه را ول کن تا با هم برویم لبنان،😒 حالا... #حاجی انگار تازه فهمید دارد چقدر حرف رفتن می زند🕊، گفت: نه، این طورها که نیست، من دارم محکم کاری می کنم، همین.🙂❤️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمتـ❤️
#ادامه_دارد...
دوم اردیبهشت ماه
سالروز تاسیس #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد .
#سپاه_پاسداران در سایه سار کلام رهبر
رهبر معظم انقلاب اسلامی،
حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره جایگاه #سپاه در نظام جمهوری اسلامی ایران می فرماید:
#سپاه در تاریخ شناخته شده خود ما، یک پدیده کم نظیر و شاید بی نظیر است .
یعنی #سپاه ، موجودی است که ولادت و رشد و نمای آن در صحنه انقلاب، آن هم در عرصه دشوارترین آزمون های انقلاب بود .
@khademe_alzahra313
🍂آذوقه برای آهوها🍂
💠علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به ماجرای هولناک زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه به بهانه تنظیم تولید، در یادداشتی نوشت:
🍃روزی یکی از همرزمان نزدیک شهید بزرگوار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی میگفت در یکی از سفرهای سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق که در فصل زمستان صورت گرفته بود، حاج قاسم در شرایطی از عراق تماس گرفت که صدای تیراندازیها به وضوح به گوش میرسید و وی در شرایط جنگی قرار داشت.
🍃ایشان در این تماس اظهار داشت که شنیده ام تهران برف سنگینی آمده است. گفتم:
بله همین طور است.
گفت:
با این برف آهوهایی که در کوه نزدیک پادگان مقر سپاه وجود دارد حتما برای پیدا کردن غذا پایین میآیند. همین امروز به اندازه کافی علوفه تهیه کن و در چند جا قرار بده که آنها از گرسنگی تلف نشوند.
🍃من، چون آن زمان فرمانده بودم سریع اقدام کردم و تا ظهر نظر ایشان را عملی نمودم. با کمال تعجب بعدازظهر مجددا زنگ زد و گفت:
چه کردی؟!
گفتم:
دستور فرمانده عملی شد و آهوها دعاگو هستند.
من از ایشان سوال کردم در این شرایط سخت که با داعش درگیر هستید چگونه به فکر آهوهای نزدیک مقر هستید؟
وی پاسخ داد:
من به شدت به دعای خیر آنها اعتقاد دارم.
@khademe_alzahra313
✨امام صادق(علیه السلام) :
🌷 هرکس سه روز آخر شعبان را
روزه بدارد وآنها را به ماه رمضان
متّصل کند خداوند براےاو
پاداش روزه دو ماه پیاپی را مےنویسد.
📓منلایحضرهالفقیه،ج۲ص۹۴
@khademe_alzahra313
آرام آرام صدای پای رمضان به گوش میرسدبیاییم در لحظات آخر ماه شعبان این دعا را زمزمه کنیم: «اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضى من شعبان فاغفر لنا فیما بقى منه»؛ خدایا! اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهاى، در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرز ما را.
قبل از ورود به این ماه که ماه بخشش و استغفار می باشد، بهتر است با بخشیدن دیگرانی که در حق ما ظلم و یا بی مهری روا داشته اند، خود را آماده پذیرایی از بخشش خداوند نماییم.
ياداوري🌹
اين ذكر قبل از خواب معادل هزار ركعت نماز است 👇
" يٓفْعٓلُ الله ما يٓشاءُ بقُدْرٓتِهِ ويٓحْكُمٰ
ما يُريدُ بِعِزٓتِهِ "
📕مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩
باب ده حديث ٢١
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌷 آیةالله مجتهدی تهرانی : 📿 سحرها بلند شوید و استغفار كنید و قرآن بخوانید. 📿 جوانی در مسجد گوه
آیةاللّه ناصری:
مؤمنین کسانی هستند که شبها بلند می شوند با خدای خودشان، مناجات می کنند، نماز می خوانند، راز و نیاز می کنند، خواسته هایشان را از خدا طلب می کنند. خدا هم به آنها عنایت می کند. آقا یک مقداری بلند شو، شب و نصف شب، کار داری، حاجت داری، گرفتاری، بلند شو دو قدم در خانه خدا برو.
منظور از در زدن چیست؟ همین «یا اللّٰه، يا اللّٰه» گفتن شما مثل در زدن است.
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه۹
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
وقتی که بیایید
خوبیها همه میآیند، همراه شما ...
عشق
عدالت
آبادانی
رشد
پیشرفت
کمال
پاکی
راستگویی
سلامتی
امنیت
بی نیازی
دوستی ...
▪️سلام اُمید دلها
▫️امام عصر علیه السلام
@khademe_alzahra313
پے اعجازیم؛
غافل از اینڪہ،
معجزه شمایید؛✨
حتے لبخنـدتان،👌
ازپشت قاب شیشه ای هم🌱
معجـزه است...😍
#حاج_همت
#روزتون_مزین_به_لبخندشهید🌹
@khademe_alzahra313
#شهیدمحمدابراهیمهمت در
قامت يك همسر در
آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇
#قسمتچهاردهم
#ادامه، نمیخواهم بعد از من سرگردانی بکشی
فردا صبح، راننده با دو ساعت تأخیر آمد دنبالش🍃، گفت: ماشین خراب است،باید ببرم تعمیر😐. #حاجی خیلی عصبانی شد، داد زد: برادر من! مگر تو نمی دانی آن بچّه های زبان بسته، تو منطقه معطل ما هستند😢. من نباید این ها را چشم به راه می گذاشتم😒. از این طرف، من خوشحال بودم که راننده تا برود ماشین را تعمیر کند☺️، #حاجی یکی دو ساعت بیشتر می ماند🙈. با هم برگشتیم خانه. اما من دیدم #حاجی با #حاجی دفعات قبل فرق می کند😔. همیشه می گفت: تنها چیزی که مانع شهادت من می شود وابستگی ام به شماهاست.💔
روزی که مسأله ی شما را برای خودم حل کنم مطمئن باش آن وقت، وقت رفتنِ من است.🕊
مهدی یک کتری دستش بود و با آن داشت بازی می کرد.👦
هی می رفت سمت باباش و می گفت: بابایی! دَ. دیدم #باباش اصلاً به او اعتنایی نمی کنه😢. عصبانی شدم و گفتم: مرد حسابی، من هیچی، لااقل به این بچّه یک کمی توجّه کن😔. صورتشو برگردوند. رفتم سمتش، دیدم اشک تمام صورتشو گرفته💔. اونجا بود که فهمیدم #حاجی آمده تا از همه چیز دل بکنه.😭
وقتی راننده آمد، برای اولین بار #حاجی نشست دم در خانه و بند پوتین هایش را آرام آرام بست همیشه این کار را داخل ماشین می کرد🍃 بعد مهدی را بغل کرد، مصطفی را هم من بغل کردم و راه افتادیم🍃. توی راه خندید، به مهدی گفت: بابا، تو روز به روز داری تپل تر می شی.☺️
فکر نمی کنی این مادرت چطور می خواد بزرگت کنه؟ نمی گفت: من، می گفت: مادرت😒. بعد، از خانم عبادیان که قرار بود تا تمام شدن تعمیرات خانه منزل آن ها بمانیم، خیلی تشکر کرد و راه افتاد رفت.»😢😔
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمتـ❤️
#ادامه_دارد...
@khademe_alzahra313