✍امام حسین علیه السلام:
هرکس گره ای از مشکلات مؤمنی باز کند و مشکلش را برطرف نماید خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح می نماید.
📚بحار، ج۷۵، ص۱۲۲
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌼🌸🌼🌹🥀🌼🌸🌹🥀 قسمت 5⃣1⃣1⃣ چاشنی اشتعالی غیرجنگی کار
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🌼🌸🥀🌹🌺
فصل ششم
قسمت6⃣1⃣1⃣
بنده مشغول کلنجار رفتن با مین ها بودم ، حاج احمد و بقیه ی بچه های تیم، به ناچار
می ایستادند تا کار من تمام بشود.هیچ وقت فراموش نمیکنم که آن قدر فاصله ی ما با مواضع سربازان دشمن نزدیک بود که ما یک موکت باریکی را که از قبل تهیه کرده و با خوومان آورده بودیم ، کنار بستر خشکیده ی رودخانه ای فصلی ، بر روی شن و ماسه ها پهن کردیم تا بچه ها آرام آرام از روی آن به سمت جلو حرکت کنند ، طوری که صدای پایشان به گوش سربازان عراقی نرسد.👌
سرانجام رسیدیم به منطقه ی معروف علی گره زد ؛جایی که توپخانه ی سپاه چهارم دشمن در آن مستقر بود.از آن جا که می بایست تا نزدیک موضع توپخانه جلو می رفتیم و این کار وقت گیر بود،قطعا برگشتن ما با روشن شدن هوا مصادف می شد .به همین جهت بعد از انجام کار ناچار شدیم به دلیل نزدیکی فجر صادق ،خودمان را در یک سنگر خالی تانک مخفب کنیم با این امید که شب بعد بتوانیم مسیر طی شده را به عقب برگردیم.با روشن شدن هوا،نگاهی به مواضع توپخانه انداختیم و حتی توانستیم توپ هاے داخل یکی از موضع ها را بشماریم.☺️👌
خودم حدود بیست و هشت عراده توپ دشمن را شمارش کردم.از آن جا که یک مقدار از آب قمقمه هایمان را در مسیر مصرف کرده و با مابقی آن برای نمازصبح وضو گرفته بودیم ، وقتی خورشید به وسط آسمان رسید ، دیدیم برای وضو گرفتن ، حتی یک قطره آب هم نداریم.😢
یادش بخیر ، حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان،با آن سر نترسی که داشت، بلند شد و سه تا از قمقمه های خالی بچه ها را برداشت ، با یک جست از چاله ی تانک بیرون پرید و رفت کنار تانکر آب عراقی ها و با خونسردی حیرت آوری که اصلا قابل وصف نیست ، یکی یکی قمقمه ها را پر کرد و آورد.😊
حسین قجه ای چنان خونسرد رفت و برگشت که همه متحیر شدیم . حتی عراقی ها هم از بالای تپه او را می دیدند، منتها فکر کرده بودند لابد حسین هم یکی از نیروهای خودشان است البته علت خلوت بودن منطقه این بود که عراقی ها عمدتا تا حوالی ساعت۱۱خواب بودند و کنار توپ ها ، پرنده پر نمی زد . به همین دلیل حسین به راحتی توانسته بود وارد منطقه ی آن ها بشود....👌😃😃😉
ادامه دارد......🌹🌹🌹🌹
ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال
@khademe_alzahra313
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┏↬ 🇮🇷 🤲 🇮🇷 ↫┓
🚨 مراسم میگیریم با رعایت همه موارد اعلامی
❌ رفقا حواستون باشه آتو دست دشمن ندیم، هرچی ستاد کرونا میگه رو رعایت کنیم، با رعایت همه نکات، هیئات بر پا باشن ❌
#محرم #ما_ملت_امام_حسینیم
#نشر_حداکثری
🔹 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم💐 بیست و هفتمین روز از چله 🌟ششم🌟 مهمان سفره شهید 🌷محمد تقی ارغوانی 🌷 هستیم.
سلام علیکم💐
بیست و هشتمین روز از چله ششم🌟 مهمان سفره شهید 🌷 محسن نورانی 🌷 هستیم.
حاج همت ، محسن را خواست و به او گفت : « محسن، تو به شهادت مي رسي. » محسن كه كمي جا خورده بو د ، گفت ، « چطور مگه حاجي ؟»
حاج همت ادامه داد : « من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسي ، شهادتت هم طوري است كه اول اسيرت مي كنن و بعد از اينكه آزار و شكنجه ات دادن و تو خواسته هاي اونها رو برآورده نكردي ، تو رو تيرباران مي كنن و به شهادت مي رسي.»
سه روز بعد خواب حاج همت تعبير شد. در عمليات والفجر 3 در مرداد 62 و درآزاد سازي مهران، ماشين تويوتايي كه سرنشينان آن نوراني، برقي، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر 27 بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد .پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء يك نفر جلوي چشم يكديگر در حاليكه زخم هاي عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به شهادت رسيدند.
تدين؛بارزترين خصوصيت اخلاقي محسن
مادرش می گوید:
بارزترين خصوصيت اخلاقي محسن خوش اخلاقي اش بود. مدام يا در نماز جماعت بود و يا در نماز جمعه . دعاي كميل مي رفت. وقتي به تهران مي امد اصلا در خانه پيدايش نبود همه اش عيادت دوست و بيمارستان.
خودم چون نماز خوان بودم دوست داشتم فرزندانم خوب تربيت شوند و پاي در مسير كجي نگذارند به انها مي گفتم : دوست بد اختيار نكنيد. برايش مغازه كتاب فروشي بازكرديم تا سرش گرم شود.
محسن اهل مطالعه بود. قران مي خواند. كتاب مطالعه مي كرد دوستانش مي آمدند كتاب مي خواندند بعد از شهادتش همه كتاب ها را جمع كرديم.
محسن مي گفت مامان راه امام حسين را بايد برويم. مامان روسري را بكش جلو. دوستم مي خواهد بيايد. مواظب خواهر كوچكم باش بد حجاب نشود يا لباس تنگ و كوتاه نپوشد.شهيدانمان راه اسلام را رفتند.
هيچ وقت محسن در خانه پيدايش نمي كرديم وقتي از جبهه مي امد با بستني به منزل دوستانش از جمله عبدالله براي عيادت كه در جبهه مجروح شده بودند مي رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مداحی #شهید حاج قاسم سلیمانی در مسجد روستایی پدرش