💢گزیده ای از صحبتهای شهید علی یزدانی #فاطمیه ۹٣
🔅مادرمون #زهرا(س) توزندگیمون همیشه هست✅ فقط باید احساسش کنیم وحاجات #معنوی ازش بخواهیم.
🌷شهادت: سوم فروردین۹۴ همزمان با شب #شهادت_حضرت_زهرا(س)
#شهید_علی_یزدانی
#شهید_مدافع_حرم
@khademe_alzahra313
داخل پادگان بودیم,اکثر شبها ساعت دو نیمه شب برای سرکشی به مسجد آسایشگاه میرفتم و میدیدم در باز است و جوانی(علی یزدانی )در تاریکی به نماز ایستاده. یکی از همین شبها که دوباره برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود ،دیدم علی بازبه نماز ایستاده و متوجه شدم که از پنجره وارد نمازخانه شده و مشغول نماز شب خواندن است.
دانشگاه رادر استان سیستان و بلوچستان و در شهر زاهدان در رشته مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستم ها به پایان برد. در دوران دانشگاه علاوه بر تحصیل ،در فعالیتهای فرهنگی مسجد علی بن ابیطالب (ع)زاهدان و بسیج دانشجویی دانشگاه حضورتاثیرگذاری داشت وباروحیه انقلابی و اخلاق و منش اسلامی باعث جذب جوانان دانشجو به اسلام و انقلاب شد.
شهیدعلی علاوه بر تحصیل علم و فعالیتهایی که داشت برای گذراندن خرج تحصیل ،در کنار مسجد علی بن ابیطالب (ع)مغازه ای اجاره کرد و در ان به کارهای فرهنگی می پرداخت . در همان دوران بود که مسجد علی بن ابیطالب(ع)توسط عوامل ضد انقلاب بمب گذاری شد و مغازه و همه مایملک شهید علی از بین رفت . ولی توکل بالای او باعث میشد که هیچ وقت ناامید نشود.
در خلال تحصیل ودر تهران کانون فرهنگی را با همکاری یکی از بهترین دوستانش پایه گذاری کردندوبه دلیل علاقه ی خاصی که به شهید همت داشتند نام کانون را شهید همت گذاشتند. کار اصلی این کانون پرورش نوجوانان و هدایت آنها در مسیراسلام ،اهلبیت و انقلاب وباروری استعدادهای علمی آنان بود. این جوانان اکنون هر کدام فارغ التحصیل دانشگاههای کشور وافرادی متدین،هیاتی وانقلابی بوده و در جایگاه خود فرد مفیدی به حساب می آیند.
دوران دانشگاه با تمام فراز و نشیبها یش در سال 81 به پایان رسید شهید علی بعد از 4 سال دوباره راهی تهران شد تا بتواند با آموخته های خود به اهداف مقدسش نزدیک تر شود .
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میرم پیش بابام می خوابم!!😔😴
🌌رویاهای زهرا کوچولو از هر واقعیتی، واقعی تره!
برشی از زندگی پس از شهادت شهید مدافع حرم « #شهید_علی_یزدانی » را اینجا ببینید
🔴🔴آخرین روز قبل از واقعه ...
⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز
اولین صداهای منتشر شده از پایگاه عین الاسد بعد از حمله موشکی 😂
🔴توییت عجیب و قابل تامل فرزانه روستایی، روزنامه نگار خارج از کشور و مقیم سوئد
🔸هرچه از جریان سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی شنیدید فراموش و ذهن خود را پاک کنید.
🔸اخبار جدیدی که می رسد حاکی از یک عملیات پیچیده بین المللی بوده که منجر به ساقط شدن هواپیمای اکراینی شده.
🔸پدافند ایران آخرین قطعه پازل ماجراست که چند کشور در آن دخیل بودند. بزودی می نویسم !
@khademe_alzahra313
1_17123651.mp3
2.68M
🌴 توی بارون
🕊 توی رویا
🌴 یه سه شنبه
🕊 شب زیبا
🎤 #جوادمقدم
👌 #شور
@khademe_alzahra313
یابن الحسن... سلام آقاجان
سه شنبه شده یک نگاه کن
فکری به حال و روز من بی پناه کن
یوسف ندیده ها همه جمعند دورهم
فکری برای آمدن از عمق چاه کن