eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
600 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
http://ziarat.baadesaba.ir/front/ از این طریق میتونید اسم بنویسید به نیابت ازتون یکی از خادم های امام رضا علیه السلام زیارت آقا رو انجام بده و ۲رکعت نماز بخونه،ان شاءالله اسم بنویسید ان شاءالله تعجیل در فرج آقا باشه. این هم هدیه به شما عزیزان 👆👆👆
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢سخنان « » وزیر خارجه پهلوی در بی‌بی‌سی فارسی/حجم کم ♦️من به سردار افتخار کرده و خواهم کرد؛ او خون خود را برای مملکتش داد. ♦️تروریست آن کسانی‌اند که در برابر مردم یک ژنرال را بر خلاف قوانین ترور می‌کنند. ♦️کسانی که از تغییر حکومت در ایران سخن می‌گویند بسیار غلط می‌کنند! ♦️آمریکا و شبکه‌اش مانند سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها در برابر ایران به زانو درآمده‌اند. ♦️هر ایرانی که خودش را برای پول و مقام به خارجی‌ها بفروشد شرافتمند نبوده و ایران هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد. ♦️[در دوران پهلوی] چندین میلیارد پول برای خرید هواپیماهای نظامی داده‌ شد اما امروزه ایران خود زیردریایی و پهپاد و هواپیما می‌سازد و من به این افراد افتخار می‌کنم.
علی شفیعی با آن سن کم و بروز خصلت های بارزی چون مدیریت، تدبیر، اخلاص، نفوذ کلام و ... توانست خیلی زود جزو فرماندهان فعال جبهه و جنگ شود و در عملیات های بدر، والفجر هشت و کربلای چهار شرکتی فعال و نقش آفرین داشت. وی سرانجام در عملیات کربلای چهار دی ماه سال 65 در حالی که 20 سال بیشتر نداشت و چهار ماه از ازدواجش می گذشت، در محور عملیاتی ام الرصاص بر اثر برخورد ترکش خمپاره، به شهادت رسید.
علی شفیعی در شهر کرمان به دنیا آمد. دوران ابتدائی و راهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت . در این زمان پدر را بخاطر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد و در کنار مادر رنجدیده خود به دست و پنجه نرم کردن با فقر ایستاد .
مادری که تا زمان شهادت فرزندش در جبهه حضور داشت/ سکینه پاک ذات" با بیان خاطراتی از پسر شهیدش گفت: زمانی که پشت جبهه بودم رفتیم لشکر پودر رختشویی بگیریم برا شستن لباسها و علی را اونجا دیدم، سرگرم صحبت با من بود کی از سربازها به علی گفت فرمانده. علی بهش خطاب کرد"من بسیجی ساده هستم. منو اینطور صدا نکنید". علی به هیچکس نمیگفت چه کاره هست. دفعه آخر که میخواست بره جبهه درباره خودش و همرزم هایش گفت"ما همه شهید میشیم و اگه کسی بمونه جانبازه و بعد از ما امام هم می آید". که خیلی طول نکشید خیلی از همرزم هایش و خود علی به شهادت رسیدند و امام نیز رفت. مادر شهید شفیعی با اشاره به دیدارش با همسر امام(ره) به همراه سردار سلیمانی گفت: حاج قاسم اصلا به این دنیا نیست، خدا نگهدارش باشد.
💠 💫زیارت بر شانه های پســر ✍مادر شهید شفیعی هنوز کربلا نـرفته . شبی در خواب علی بهش می گه : روی شانه هایم بنشین تا ببرمت . مادر می نشیند و کربلا از شانه های پسرش پیاده می شود . علی نخی به دستش می دهد وسر دیگر نخ را به دست خود می گیرد . قبر امام حسیــن (ع) و امام علـی(ع) و بقیه را بهش نشان می دهد . مادر برای زیارت می رود وبر می گردد . باز بر شانه های دست پرورده شهیدش می نشیند وبه خانه باز می گردد .مادر از خواب می پرد. بوی عطــری فضای خانه را تا مدتها پر کرده بود .وهر کس به دیدار ننه سکینه می آمد از این گلاب خوش بو درخواست می کرد و هم به اجبار می گفت: شیشه گلابی روی فرش شکسته و ریخته که چنین بویی پخش می شود . آری،راهی که به قیمت خون پاکشون باز شد. پس روا نیست مادر عزیز شهید در حسرت زیارت یار بماند.
سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می‌آمد، همیشه به ایشان سر می‌زد. گاهی حتی از سوریه به او زنگ می‌زد و صحبت می‌کرد. مادر شهید شفیعی می‌گفت: "حاج قاسم نیمه‌شب از سوریه زنگ می‌زند و با هم صحبت می‌کنیم. بعد می‌گفت: حالا دیگر خستگی‌ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب.»
فرازی از وصیت نامه شهید علی شفیعی: خدایا در این ساعت آخر که تا شهادتم چیزی نمانده اینطور عرض می کنم شهادت می دهم که خدا یکی است ، محمد رسول و بنده خداست و علی (ع) ولی و رهبر تمام شیعیان. خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوستها و عشقها و اعمالها یافتم پس مرا به سوی خودت فرا خوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بردیم تا به تو بپیوندم، خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم خدایا عمریست پیشانی را بر در گاهت بر روی خاک گذارده ام پس در حقم لطفی بفرما خدایا این دستها عمری در خانه تو را زده است . خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار اشک می ریزد ، خدایا این خون که در رگهای من می چرخد همه اش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایه های ترک خورده زلالی باران تو را له له می زند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان ، با درود و سلام خدمت حضرت حجة ابن الحسن العسکری و سلام بر نائب برحقش حضرت امام خمینی و سلام و درود بیکران به خانواده های شهدا و مفقودین و مجروحین و اسراء جنگ تحمیلی و سلام مجدد بر تمامی رزمندگان اسلام که به حق پشتیبان انقلاب هستند، هدف از نوشتن این چند خط فقط این است که بر من واجب شده است آنچه که در زندگی و دیگر جاها بدهکار و یا هر مطلبی دیگر دارم شرح دهم و بعنوان وصیت نامه ای بر جای بگذارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا