🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
✅ #نماز_شب 🌺 مرحوم سید عبدالکریم کشمیری نسبت به #نماز_شب سفارش اکید می کردند و می فرمودند ، بعضی
نصفه شبا اگه از خواب پریدی همینجوری نگیر باز به خواب ...
ب این فک کن کی کارت داشته که بلندت کرده ـــ☺️
حداقلش روکن به قبله بگو
صل الله علیک یا اباعبدالله💔
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
بیداری سحر، خیلی ارزش دارد! حاج مهدی توکلی شب، خیلی برکات دارد. زلال و خلاصۀ شب، در سَحَر است. سحَ
✨🌘✨
#نمازشب
شیخ رجبعلی خیاط می گفت :
در بیداری سحر و ثلث اخر شب اثار عجیبی است
⬅️هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحر ها می توان حاصل نمود از گدایی
سحرها کوتاهی نکنید که هر چه هست در ان است .
💛عاشق خواب ندارد و جز
وصال محبوب چیزی نمی خواهد وقت ملاقات و رسیدن به وصال هنگام سحر است
یابن الحسن..🌹
▪️بر سر نی،سر جدّت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا،منتظر توست بیا...
🌿به رسم هرشب انتظار،تجدید بیعتی دوباره با مولای غریبمان میخوانیم: الهی عظم البلا..⚡️
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_56
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃
خنده یِ اول صبح ات
چه شیرین است!
آدم دلشِ نمی آید،🌿
از تو✨
چشم بردارد..😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرک_به_لبخندشهید🌹
@khademe_alzahra313
سلام
✨صبح روز چهارشنبه تون پر از خیر و برکت و به شادی
☀️امروز متعلق است به امام موسی کاظم، امام رضا ،امام جواد و امام هادی علیهم السلام
🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز چهارشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/85
زیارت روز چهارشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/86
✨✨✨✨✨✨✨✨
@khademe_alzahra313
مداحی آنلاین - هر کی داره امید شفا - مهدی رسولی.mp3
3.54M
#یا_علےبن_موسےالرضا_(ع)💚
🍃هر کی داره امید شفا
🍃از همه عالم میشه جدا
🎤مهدی_رسولی
#احساسی
#چهارشنبه_های_رضوی
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 فصل دوم قسمت 4⃣4⃣ از دزفول تا اصفهان ،دریایی
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻
فصل دوم
قسمت 5⃣4⃣
ابراهیم هم یکے دوبار زنگ زده بود وهمین زنگ ها ژیلا را تا حدودی آسوده خاطر و خوشحال کرده بود.😒😒
یک هفته مانده به عید وقتی ابراهیم به ژیلا زنگ زد،ژیلا به او اصرار کرد که :برای تحویل سال بیا خونه!😥😥
و ابراهیم گفت:دلم می خواد ولی نمیتونم .😞😞
چرا؟؟مگر تو فرمانده نیستی .نمیتونی دوسه روز مرخصی بگیری.ناسلامتی امسال اولین سال زندگی مشترک من و شماست.😥 من آرزو دارم که تحویل سال را کنار شوهرم باشم.
ابراهیم گفت:اگربدونی اینجا چند نفرند که ماه هاست خانواده هاشان را ندیده اند و آن ها هم دلشان میخواد کنار خانواده شان باشند ولی نمی توانند بروند😥😥
در چنین شرایطی من چطور میتوانم آنها را ندیده بگیرم وبلند شم بیام پیش زن و بچم؟؟😥
ژیلا میخواست بگوید:خب انها هم بروند پیش خانواده هایشان .وبعد فکرکرد که در این صورت چه کسی باید مقابل دشمن بایستد؟😥😪
فقط نآمیدانه پرسید:حتی برای یک روز هم نمیتونی بیایی؟؟
وابراهیم گفت :بگوحتی برای یک ساعت ،چجوری میتونم بیایم
ان جا وقتی که سرسال تحویل بچه هااگر مرا اینجا کنار خودشان نبینند.دلشان می شکند .ضعیف
می شنوند یانه،اصلا ضعیف هم که نشوند، دلشان هم که نشکند ،ایا باز هم به آن ها ظلم نمی شود؟؟😥😰
ژیلا دیگر اصرار نکرد گفت:من مجاب شدم .تسلیم!هرطور که خود شما صلاح میدانی همان کار را بکن!😞😞😒
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻 فصل دوم قسمت 5⃣4⃣ ابراهیم هم یکے دوبار زنگ زده
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
فصل دوم
قسمت 6⃣4⃣
ابراهیم گفت:ازت خواهش میکنم مثل همیشه قرص و محکم باش صبور ومقاوم
صبور وچشم به راه😥😥
ابراهیم گفت:چشم به راه حرف قشنگتری است .چون حرف دل من هم هست.وقتی توی سنگرم و سال تحویل میشود ،فقط تو جلونظرمنی😥😥
تلفن قطع شد و دوباره ابراهیم رفت،رفت و خیال ژیلا راهم با خود برد.به هرجایی که خودش بود.به هرجایی که خودش
می خواست.😥😥
ابراهیم می امد.مثل پرنده ای روی بام خیال وزندگی ژیلا می نشست.بر شاخ و برگ او نوک
می زدومی گذشت😥😥😥
گاهی هرچند ماه یک بار،گاهی هر چندهفته یک بار،تلفن اما در هرفرصتی که پیش می امد،می کرد و احوال همسرش را
می پرسید😥😥
احوال پدرو مادرش را،احوال خانواده و خواهران و برادرانش را.ابراهیم هیچ کدام را فراموش نمی کرد.همیشه ،همه را در پیش چشم ودر اینه ی دل😥😥
☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀
ادامه ی این داستان فردا در کانال
#نماز اول_وقت
👈آیت الله #مجتهدی تعریف میکرد که یکی از طلبه ها میگفت:
روزی برای #نماز مغـرب به مسجـد میرفتم، نزدیک #اذان یکی آمد و نماز ظهر و عصر را تند و بدون طمأنینه خواند.🏃♂🏃♂🏃♂🏃♂
جلـو رفتم به او گفتم:
❌آقا نماز شما #باطل است؛ بسیار تند خواندید و هیچ کاری را کامل انجام ندادید.
⬅️آن شخص گفت: معلوم است هنوز #گرفتار چک و سفته نشده ای!
⚠️بیچاره نمیدانست که اغلب گرفتـاریهایـش بـخاطر همین کـم #سبک_شمردن_نماز است.
⚠️بیچاره نمیدانست که برای رفع گرفتاریهایش باید بعد از نماز #دعا کند.
⚠️بیچاره نمیدانست همه چیز دست خداست تا خدانخواهد هیچ کاری انجام نمی شود...
⚠️بیچاره نمیدانست....
⚠️
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبت های چله پنجم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1_ رفت
سلام علیکم💐
سی ویکمین روز از چله 🌟 پنجم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷 محمدرضا خانه عنقا 🌷هستیم.
مادر شهیدان «حسین، محمد رضا و علی خانه عنقا»، سفره دل را می گشاید و این بار از خاطرات فرزند جاویدالاثرش محمد رضا می گوید. گریزی به دوران انقلاب می زند و رشته کلام را اینگونه در دست می گیرد:
انقلاب که پیروز شد، محمدرضا دیپلم گرفت. دائم میگفت "هم دیپلم گرفتم هم شاه را بیرون کردم! هم انقلاب کردم، هم به سربازی میروم تا دانشگاه باز شود و به دانشگاه بروم!" بعد به سربازی رفت و از آنجا وارد سپاه شد.
اتفاقاً به او گفتم تو که قرار بود به دانشگاه بروی؟ گفت من الآن همه چیز بلدم، کار با سلاح و آرپیجی و ... دیگر باید بروم! گفتم باشد، تو برو، من هم میدانم چه کنم! اگر شهید شوی در کوچه و خیابان فریاد میزنم میگویم من مادر خانه عنقا هستم! گفت تو این کار را نمیکنی، از حضرت زهرا (س) خجالت میکشی. حضرت زهرا(س) خودش به تو صبر میدهد. محمد رضا اسفند شهید شد اما خبر شهادتش را بعد از عید به ما دادند.
بعد از حسین، محمد رضا دائم میگفت مادر اجازه بده من هم وارد سپاه شوم قول میدهم جبهه نروم!حسن خانه عنقا، برادر شهدا با گفتن این جمله ادامه می دهد: محمد رضای 23 ساله در عملیات خیبر سال 62، شهید شد. در این عملیات پیکر بسیاری از شهدا برنگشت که محمدرضا یکی از آنها بود. محمدرضا در وصیتنامهاش قید کرده بود که اگر پیکرش برگشت، کنار حسین دفن شود و البته در وصیتنامهاش گفته بود "اگر پیکرم بازنگردد روحم شادتر است که از خدا میخواهم چنین شود." دشمن که منطقه را اشغال کرد، پیکر شهدا را در هور ریخت. اکنون در قطعه 26 برایش سنگ یادبودی کنار قبر حسین گذاشتیم؛ به امید بازگشت پیکرش.
ماه منظر همچنان منتظر فرزند جاویدالاثرش است، از این رو می گوید: روزی یکی از دوستانم گفت دعایی هست که اگر بخوانی گم شده برمیگردد. باهم دعا را خواندیم و خوابیدم. خواب دیدم محمد برگشته! گفتم مادرجان کجا بودی؟ گفت همینجا بودم، جایی نرفتم! بعد گفت مامان وقتی دعا میخوانی برای رفقای من هم بخوان. ما 3 نفریم!
📎انگشتر عقیقی که ترمیم شد
💠محمدرضا، انگشتر عقیقی داشت که سالها زینت انگشتش بود. رکاب انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم جبهه بود، انگشتر را به مادر سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند.
💠محمدرضا در عملیات خیبر مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم من بود تا اینکه شب سهشنبه پانزدهم فروردین۱۳۷۹ شهید با دو نفر از دوستانش به خواب همسرم آمدند.
💠او تعریف میکرد، «محمدرضا دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفتوگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج میشدند، دوستان شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند.
💠محمدرضا گفت: "نه، به علت علاقهای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمیگذارد برگردم. تا بیدار نشده برویم، من اثری از خودم برایش گذاشتم." وقتی بیدار شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود.
💠یکهفته بعد، هفتم محرم بود. زمانی که همسرم به سراغ انگشتر میرود، متوجه میشود انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است.»
(انگشتر اکنون در موزه شهدای تهران میباشد)
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_محمدرضا_خانه_عنقا🌷
ولادت : ۱۳۳۹/۴/۱۶ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۴ شمال بصره ، عملیات خیبر
#چادرانه
چـ💎ــادر،
از انسان "کــ🗻ــوه" می سازد
یک کوهِ سیاهِ پر ابهت😇..
کوه که باشے،
آرامش زمین میشوے
و همنشین آسمان😊..
کوه که باشے،
در اوجے👌
کوه که باشے
دیگران را همـ
"به اوج مے رسانے".. !!
#مارا_مدافعان_حجاب_آفریده_اند😍✌️
#من_چادرمـ_را_دوست_دارمـ❤️
•✾❀🕊یامهدی ادرکنی🕊❀