eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
606 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق خوب نميگه این رو برو دست رفیقش می گیره و میگه بیا باهم بريم😍☝️ 🌹 @khademe_alzahra313
 🌷۳شنبه ها مهمان ائمه بقیع هستیم 🌴السلام علیک یا مولای یا علی ابن الحسین 🌴السلام علیک یا مولای یا محمد ابن علی 🌴السلام علیک یا مولای یا جعفر ابن محمد @khademe_alzahra313
سلام ✨صبح روز سه شنبه تون پر از خیر و شادی و برکات ☀️امروز متعلق است به امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام 🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی ، کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله دعای روز سه شنبه: https://eitaa.com/womanart2/82 زیارت روز سه شنبه: https://eitaa.com/womanart2/83 ✨✨✨✨✨✨✨✨ @khademe_alzahra313
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این انگشتر شما رو یاد کی میندازه؟ 🔹شوکه شدن مردم با دیدن انگشتر حاج قاسم @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
پانزدهمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷محمد فرهادیانفرد🌷 هستیم.
شانزدهمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷مرتضی آقا عبدالهی 🌷 هستیم.
هر وقت حرف از سوریه می‌شد، می‌گفت: «دعا کنید اگر خدا لیاقت شهادت را به من داد، دوست دارم گمنام شهید بشوم» که در نهایت به آرزویش رسید.
رشته‌ تحصیلی‌اش مخابرات بود و در سپاه هم رسته‌اش مخابرات بود. به نماز اول وقت بسیار مقید بود و همیشه سروقت برای پرداخت خمس اقدام می‌کرد. از بسیاری از فعالیت‌های مذهبی و قرآنی او ما خبر نداشتیم و پس از شهادتش مطلع شدیم. عزمش بسیار جزم بود و هیچ مخالفتی او را از رفتن به سوریه بازنداشت و نهایتاً در خان‌طومان به درجه رفیع شهادت نائل شد، البته پیکر مطهرش در منطقه ماند و هیچ‌گاه بازنگشت. از دوستان شهید به بیان خصوصیات شهید پرداخت و گفت: خصوصیت بارز این شهید این است که طرفدار حرف حق بود حتی اگر این سخن به ضررش باشد. به معنی واقعی شجاع بود و همیشه به ما می‌گفت کسی که از خدا می‌ترسد نباید ترس از غیر خدا در وجودش باشد
در سوريه به ابوامير معروف بود. هميشه براي رزم آماده بود، به همين خاطر خود را از فاوا - مخابرات - رسانده بود به خط و عضو اطلاعات شده بود. روز ٢٢دی‌ماه نودوچهار ساعت١٧، درست فرداي روزي كه بچه‌های گردان فاتحين نوبت به‌نوبت با ايثار و رشادت مثال‌زدنی خود را فداي عمه سادات می‌کردند، طاقت نياورد و با چند نيروي سوري به خط زد.فرداي آن روز يكي از دوستانش به مقر می‌آید و سراغش را می‌گیرد؛ دوستانش می‌گویند: ابوامير گل کاشت و جاموند. حالا ابوامير به «شير خان طومان» معروف است.
شهید علی آقا عبدالهی ۱۹ آذرماه ۹۴ به سوریه اعزام می‌شود و، چون تخصص مخابرات داشت، قرار می‌شود در همین واحد خدمت کند. اما روح بی قرارش باعث می‌شود با اصرار از مسئولان تقاضای اعزام به مناطق عملیاتی را بکند. پدر شهید می‌گوید: گویا علی برای اعزام به منطقه عملیاتی موافقت سردار سلیمانی یا سردار اصلانی را جلب می‌کند. یکی از همرزمانش تعریف می‌کرد یک روز ما به محل صعب العبوری رسیده بودیم که دیدیم جوانی با لباس نظامی و اسلحه آنجا ایستاده است. از دیدنش تعجب کردیم. آنجا منطقه‌ای صعب العبور بود و مشخص بود که ایشان مصافت زیادی را پیاده آمده است. هویتش را پرسیدیم که گفت علی آقا عبدالهی است و موافقت سردار را برای کار عملیاتی گرفته است. اصرار داشت همراه ما بیاید و هرچقدر سعی کردیم مانعش شویم قبول نکرد و عاقبت با ما آمد. چند روز در منطقه عملیاتی بود که بعد قرار شد با شهید انصاری و یک رزمنده دیگر به نام آقای مجدم به خالدیه خان طومان بروند. اما طی راه به کمین تروریست‌ها می‌افتند و انصاری به شهادت می‌رسد. بعد از نماز مغرب و عشاء هوا تاریک می‌شود و گویا نیرو‌های سوری همراه شان هم فرار می‌کنند. در این هنگام علی قصد می‌کند جلوتر برود. آقای مجدم می‌گوید ما که مهماتی نداریم. علی می‌گوید من دو نارنجک و پنج فشنگ دارم. چون در تاریکی مشخص نبود چه کسانی مقابل شان هستند، می‌گویند "لبیک یا زینب" که تروریست‌ها هم فریب می‌زنند و می‌گویند لبیک یا زینب، این دو به خیال اینکه نیرو‌های خودی هستند جلوتر می‌روند که در محاصره آن‌ها می‌افتند. مجدم می‌تواند از محاصره فرار کند. اما علی می‌ماند و بعد از آن کسی او را نمی‌بیند. آخرین حرفی که از طریق بی سیم زده بود این جمله است: من گلوله خوردم. از آن لحظه دیگر کسی از علی خبری ندارد.
شهید «علی آقا عبداللهی» در وصیت نامه اش برای فرزندش نوشته است: نمی دانی چقدر دوستت داشتم و دل کندن از تو برایم سخت بود اما بدان که پدرت برای فرزندان کوچکی که به شهادت می رسند به سوریه رفت. شهید «علی آقا عبداللهی» که در روزهای پایانی دی ماه به شهادت رسیده است، هنوز پیکرش به کشور باز نگشته حالا «امیر حسین» فرزند 2 ساله شهید «علی آقا عبداللهی» لباس رزمش را بعد از شهادت پدر در نیاورده و با یک اسلحه دور عکس های پدر شهیدش می چرخد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا