🌼 عشق از سرای این دل من پا نمیشود
مجنون دلش بجز سوی لیلا نمیشود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود
این زندگی بدون تو تلخ است و بی ثمر
بی روی یار آب گوارا نمیشود
سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمیشود
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 صدای پای بهار می آید
🍀 خود را برای استقبال از بهار آماده کنیم
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
👈 قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ
أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ
لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا
إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
🌸 بگو اى بندگانم که به راه خطا وگناه رفته اید
از رحمت الهى نوميد نباشيد،
چرا كه خداوند همه گناهان را مىبخشد،
یقینا او آمرزگار مهربان است.
ظفرمند:
✍ سوره مبارکه زمر ﴿۵۳﴾
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
🌼 دو عالم را به یک بار از دل تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد.
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
"من" باید کشته شود، تا نور ربانی در وجود انسان روشن شود!
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
🌼 مرگ، بهترین موضوع عالم
👈 ابان بن تغلب گوید که:
زنی دیدم پسرش مرد،برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت جزع و گریه چه فائده دارد آنچه را پدرت چشید تو هم چشیدی و مادرت بعد از تو خواهد چشید،بزرگترین راحتها برای انسان خواب است و خواب برادر مرگ است چه فرق میکند در رختخواب بخوابی یا جای دیگر،اگر اهل بهشت باشی مرگ بحال تو ضرر ندارد و اگر اهل ناری زندگی بحال تو فائده ندارد،اگر مرگ بهترین چیزها نبود خداوند پیغمبر خود را نمی میراند و ابلیس را زنده نمیگذاشت.
منبع: هزار و یک نکته(نکته ۹۷۶)
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
🔵 ابراهیم مجاب و کرامت سیدالشهدا
ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ که ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ
ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍء علیهالسلام ﻣﯽﺷﻮﯼ
ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ
او نوه ی امام کاظم علیه السلام و اهل ولایت و معرفت بود.
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ
ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ شبهای ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭسمﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ
ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽﺷﺪ
ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ که ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ
ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ که ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ که ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ میبرد
ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ میشود ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ میشود که
ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ!؟
ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮشهﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﯾﺎ ...!!!؟؟
ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ که
ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﻣﯽﮔﻮید:
🤚السلام علیک یا ابا عبدالله
همه ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ که ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ
ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻨﻮﻧﺪ که ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩلﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ
شیخ عباس قمی در منتهی الامال میگوید ابراهیم گفت :
السّلام علیکَ یا اَبا. (سلام بر تو ای پدر) و در جواب، صدایی شنیده شد: و عَلَیْکَ السّلام یا وَلَدی. سلام بر توای فرزندم
قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص١۵۶۶
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎء ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ، شبهای جمعه ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻨﺪ
ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍهیم ﻣﺠﺎﺏﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ ﻧﺎﻣﻴﺪند
سالها ﺑﻌﺪ ﻫﻢ کهﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖبه ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیهﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ
ﻓﻌﻠﯽ به ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮ ﮐﺲﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩﻻﺟﺮﻡ دوﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
(📗 أعیان الشیعه، محسن أمین ج 2 ص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سه عملی که باعث خوشحالی شيطان می شود!
🎙 حجت الاسلام #رفیعی
داستان دلنشین منبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز
استاد عالی" داستان طی الارض آیت الله بهلول
داستان دلنشین
💠لحظه ورود حضرت زهرا(س) به قیامت💠
🔳 روزی پیامبر خدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینی؟
فاطمه(س) پاسخ داد: پدر جان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز، رنجم می دهد.
پیامبر(ص) فرمودند: آری دخترم! آن روز، روز بزرگی است؛ امّا جبرئیل از سوی خداوند برایم خبر آورد، من اوّلین کسی هستم که برانگیخته میشوم. سپس ابراهیم و آنگاه همسرت، علیّ بن ابی طالب. پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوی تو میفرستد. وی هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار میسازد.
🔸آنگاه اسرافیل لباسهای بهشتی برایت میآورد و تو آنها را میپوشی.
🔸 فرشته دیگری به نام زوقائیل مرکبی از نور برایت میآورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار میشوی و زوقائیل آن را هدایت میکند.
🔸 در این حال، هفتاد هزار فرشته با پرچمهای تسبیح پیشاپیش تو راه میروند.
🔸اندکی که رفتی، هفتاد هزار حورالعین، در حالی که شادند و دیدارت را به یکدیگر بشارت میدهند، به استقبالت میشتابند. به دست هر یک از حوریان منقلی از نور است که بوی عود از آن بر میخیزد ... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حرکت میکنند.
🔸فاطمه جان، هنگامی که به وسط جمعیّت حاضر در قیامت میرسی، کسی از زیر عرش پروردگار، به گونهای که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد میزند:
🔶 چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدّیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند.
🔸هنگامی که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدی، مریم دختر عمران، همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبالت میآید و بر تو سلام میگوید. آنها سمت چپت قرار میگیرند و همراهت حرکت می کنند.
🔸آنگاه مادرت خدیجه، اوّلین زنی که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچمهای تکبیر در دست دارند، به استقبالت میآیند.
🔸وقتی به جمع انسانها نزدیک شدی، حوّاء با هفتادهزار حورالعین به همراه آسیه نزدت میآید و با تو رهسپار میشود.
📕 بحارالأنوار، ج 43، ص 225.
⚰|🔞
💠 تمثیلی نسبتا زیبا از کمک نماز در قیامت 💠
✅ صرفنظر از اینکه این تمثیل در قیامت اتفاق میافتد یا خیر، تمثیل بسیار زیباییست و میتوان از آن بهره برد:
◾️آنها شروع به خواندن اسامی کسانی که بايد وارد جهنم میشدند، کردند
نوبت به او رسيد و نامش خوانده شد
بی اختیار بر روی زانوان خود افتاد و فریاد زد که این نمیتواند درست باشد
"چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟"
چشمانش تار شده بود، بدنش خیس عرق شد، پاهایش به لرزش افتاد
در این هنگام دو فرشته بازوانش را گرفتند
همانطور که پایش روی زمین کشیده میشد وی را به سوی شعله های جهنم بردند
فریاد میزد و در این فکر بود،
آیا کسی وجود دارد، که به او کمک کند؟
تمام اعمال خوبی که انجام داده بود، را فریاد زد،
روزه اش، انفاقش، قرآنش و...
التماس میکرد، ولی هیچ کس از آنها به وی کمک نکردند
فرشتگان جهنم او را با زور روی زمین می کشیدند و نزدیک آتش دوزخ رسیدند
به عقب نگاه کرد و این آخرین درخواست او بود
❇️ ای رسول خدا(ص) نگفته بودی: کسی که نمازهای پنجگانه را بجای میآورد، دیگر هیچ پلیدی برایش باقی نمیماند
او شروع کرد به فریاد زدن:
💢 نماز من، نماز من، نماز من
اما دو فرشته متوقف نشدند و او را به لبه پرتگاه جهنم آوردند
شعله های آتش صورتش را سوزاندند
چشمانش دیگر امیدی نداشت و هیچ چیزی نبود یاریش کند
یکی از فرشتگان او را به صورت به میان درهای از آتش انداخت
هنوز به میان آتشها نیافتاده بود که ناگهان، دستی بازویش را گرفت و او را به عقب کشید
سر خود را بلند کرد و پیر مردی نورانی دید
از او پرسید: تو کی هستی؟
پیر مرد جواب داد: من نمازهای توام.
چرا اینقدر دیرکردی؟! من تقریبا در آتش بودم
تو من را در آخرین لحظه نجات دادی قبل از اینکه بیفتم
پیر مرد لبخند زد و سرش را تکان داد:
چون تو همیشه من را در آخرین لحظه انجام میدادی!
آیا فراموش کردهای؟
در آن لحظه، چشم را باز و بسته کرد
عرق کرده بود.
صدایی از بیرون شنید
صدای اذان نماز بود
به سرعت بلند شد و وضو گرفت
🌷 امام صادق (ع) میفرمایند:
وقتی نماز واجب را می خوانی آنرا در وقت خودش بخوان و چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی ونگرانی که دیگر هرگز به نماز موفق نمیشوی
❇️ رسول خدا (ص) فرمود:
خداوند بزرگ و متعال میفرماید:
من تعهدی نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و بی حساب او را به بهشت ببرم.
⚰|🔞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب میبینم که شب جمعه
با سینهزنها حرمت عازمم💔
اصلا دارم دیگه دق میکنم
من این روزها کربلا لازمم💔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
╔═💎💫═══╗
╚═══💫💎═╝
🍃🍃
.
عزیز فاطمه!
در قفس سرد و تاریک سینهام
تمام در و دیوار دلم،
پر شده از چوب خطهای نبودنت🍁
لحظهشماری میکنم برای..
روزی که با مژده آمدنت؛
این انتظار به آخر برسد...
آن وقت، من باشم میان یک سپاه
از همه آنھایی که در شبهای طولانی غیبت
انتظار تو را مشق کرده بودیم..
نه عادت را و نه گناه!
#السلامعلیکیابقیهالله
#اللھمعجلالولیکالفرج
#شب_جمعه