☑️بنیانگذار اقتدار دفاعی ایران اسلامی
🔹سردار شهید شفیع زاده اولین کسی بود که در سپاه، ساخت سلاح و مهمات در داخل کشور را پیشنهاد کرد. گروهی را برای طراحی و ساخت توپ "۱۲۲ مم" به اراک اعزام کرد. این کار باهم یاری کارخانه ماشینسازی اراک انجام شد. بعدها کاتیوشای ۱۲۲ نیز به دستور شفیعزاده نمونهسازی شد.
ششم اردیبهشت، سالروز شهادت سردار رشید سپاه اسلامی شهید حسن شفیع زاده موسس توپخانه سپاه را گرامی میداریم.
سردار شهید🕊🌹
#حسن_شفیع_زاده
🌷
برادران و خواهران ...
سعی ڪنيد خود محوری را از وجودتان دور کنيد و خدا محور باشيد و در تمامی اعمالتان خدا را به خاطر داشته باشيد.
🌷شهید #نورعلی_یونسی🌷
🌷شهید علیرضا حسنی سعدی🌷
به روایت حاج قاسم سلیمانی ...
اگر یک نفر مثل شهید علیرضا حسنی داشتم مدت ها پیش مسئله سوریه حل شده بود...
شهید#علیرضا_حسنی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوزِ صداش و دوس دارم..
وداع خانواده با پیکر معطر
آمل ،دفاع مقدس
چه قشنگ گفت مداح خاک ایران بوی کربلا میده ...
امان از دل زیـنــب(سلام الله علیها)
🌷شهید#اسماعیل_محمدی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙روایتگری شیخ سعید آزاده
🔸 روایت نوجوانی که به امام فحش نداد و عراقی ها...
🔺راهیان نور ۱۴۰۱
از سن ۱۰سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیب ها نمازش را ترک نمی کرد.!
روزی از یک سفر طولانی و خسته کننده به منزل باز گشت، پس از استراحت مختصر شب فرا رسید. ابراهیم آن شب با تمام خستگی هایش تا پگاه بع نماز و نیایش ایستاد!! وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود؛ گفت: مادر حال عجیبی داشتم. کاش این حالت زیبای روحانی را از من نمی گرفتی.!
شهید#ابراهیم_همت🕊🌹
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣هر روز صد صلوات هدیه
❣به روح پاک و مطهر همه شهدا
❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
هدیه به روح پاک و مطهر صلوات🕊
شهید#مصطفی_عارفی🌹
سالروز شهادتت مبارک💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به برکت خون شهدا قدس آزاد خواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️رفتی سفر تا زود برگردی...
💢 زیـارتنامهشهــــــداء 💢
❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹
کاشمیشـدهمچوشهداخاکیباشیم
شهدا نگاهی...
❤️شهید عزیز عباس دانشگر❤️
#همراه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#همراه_شهدا
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یااباصالحَ المَهدی
یاخلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
#همراه_شهدا
شهید_امروز
💢 محمد گفت: شناسایی از دعای کمیل خوندن واجبتره...
متن_خاطره| شـبجمعه بود و بعد از نماز مغرب و عشا، مشغول خواندن دعای کمیل شدیم. محمد توی صورت تکتک بچهها نگاه کرد و گفت: شناسایی منطقه و انجام کارهای عملیات، در حال حاضر واجبتر از دعای کمیله. انشاءالله دعا باشه برای شب جمعۀ بعد... دعای کمیل رو نصف و نیمه رها کردیم تا بریم شناسایی... حتی شام هم نخوردیم. محمد میگفت: هر کسی گرسنشه بره یه چیزی بخوره؛ ما شام نمیخوریم تا امشب در حین عملیات خوابمون نبره... چقدر این حس مسئولیت پذیریاش برام درسآموز بود...
راه افتادیم سمت خط مقدم. تا اینکه خمپاره ای به زمین خورد و ترکشی نشست توی سر محمد. و همینکافی بود تا آسمونی بشه و برسه به بهشت...
راستی چهار ماه بیشتر از ازدواجش نگذشته بود. حتی تنها فرزندش فاطمهخانوم رو هم ندید؛ چون فاطمه ۶ ماه بعد از شهادت پدرش متولد شد.
👤برشی از زندگی سردار شهید محمد فتحاللهی
📚منابع: کتاب فاتحان فاو ؛ و روایت رضا حجازیان
#همراه_شهدا
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_سیدمصطفی_حسینی
🌷توصیه من به شما عزیزان این است که قرآن را بیاموزید و در آن تامل کنید. پیرو ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید. در آموختن علم از همدیگر پیشی بگیرید. #دعای_کمیل و #نماز_جمعه و جماعت را بر پا دارید، و از خواهرانم میخواهم که #حجابشان را حفظ کنند و خود را از دید نامحرمان بپوشانند.🌷
#همراه_شهدا
•🍂🥀•
روحمان از بین رفته"
سرگرم بازیچه دنیاییم"
"الَذِینَ هُمْ فی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ" ما هستیم!
مُردهام، تو مرا دوباره حیات ببخش"
خوابم، تو بیدارم کن.
خدایا!"
به حُرمت پای خستهی رقیه(س)"
به حرمت نگاه خستهی زینب(س)"
به حرمت چشمان نگران" حضرتولیعصر(عج)"
به ما حرکت بده..:)"
.
#شهید_عباس_دانشگر
.
#همراه_شهدا
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_سیُ_شش
صبح زود راهی میشویم و من تفنگ ساچمهایام را میآورم. عمو را که میبینم جویای حال فاطمه میشوم. دیشب با هم حرف زدیم. باید به همین زودیها بروم به دیدارش. تفنگ ساچمهای آوردهام که کنار فرمانده، تیراندازی را تمرین کنم و حاجحمید اشکالاتم را بگوید. درست است که حاجحمید در دفتر هم رفتار پدرانهای دارد، اما بیرون از دفتر، رفتارش رفیقانهتر میشود! حس خوشایندی است.
از وقتی اجازه داده که به سوریه بروم، محبت و ارادتم به او بیشتر شده اما سعی میکنم مرز سرباز بودن را حفظ کنم. حاجحمید اما رفیقتر شده است. در چهره عمو میبینم که متوجه رفتار رفیقانه حاجحمید میشود. جایی ایستادیم برای تمرین تیراندازی. حاجحمید چند قوطی خالی پیدا کرده بود و به هوا میانداخت تا بزنمشان. ناامیدکننده نیستم اما نباید مغرور شوم!
اصلا درسِ امروز، درسِ افتادگی است؛ فرمانده بدون کلاس گذاشتن، برایت کلاس خصوصی تیراندازی بگذارد، وسط کوه!
حاجی اما به این قوطیها بسنده نمیکند. جایی وسط کوه، تابلویی زدهاند. حاجحمید مهرداد را فرامیخواند! خودش یک سوی تابلو میایستد و به مهرداد میگوید که آن سوی تابلو بایستد. عرض تابلو آنقدر کم و فاصلهام تا تابلو آنقدر زیاد هست که قدری هراس به دلم راه بدهم! حاجحمید دستی میکشد به موهای جوگندمیاش، یقهاش را مرتب میکند، صاف میایستد و صدای بلندش میپیچد توی کوه:«بزن!»
حرفهای ناگفته حاجحمید میرود توی قلبم و لرزش دستم را میگیرد. یعنی، گاهی اولین تیرِ خطا، آخرین تیرِ خطاست؛ یعنی اگر تیری به خطا بزنی -هرجا که باشی- انگار مرا نشانه رفتهای! مهرداد شوخی و جدی چشمهایش را میبندد و التماسم میکند که درست نشانه بگیرم! از آرامشِ چهره حاجحمید تا نگرانیِ چهره مهرداد، یک تابلو فاصله است!
نفسم را در سینه حبس میکنم و ماشه را میچکانم. هم تابلو بیخطوخش مانده و هم مهرداد و حاجی سالماند! شوخیهای مهرداد جدیتر میشود. دوباره نشانه میگیرم. چشمهایم هدف را جستجو میکنند. ماشه را میچکانم. صدای بمی از تابلو بلند میشود. حاجحمید لبخند میزند...
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#همراه_شهدا
برای کسی که مصمّم است پرواز کند
نداشتنِ بال فقط یک مسئلهی ساده ست..!
#ورزش_در_جبهه
#همراه_شهدا
👩میخواستند روسری از سر دخترانمان بکشند،
🧕چفیه سر دخترانشان کردیم...
والعاقبةُ لِلمُتقین...
#نهضت_بیداری_جهانی
#همراه_شهدا
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید « #کمال_حسینیان»:
🌷 #ای_پدر_جان! برای این که بیشتر به اسلام خدمت کنی دوست دارم که برادران کوچکم هم این راه را ادامه دهند و #سربازی_واقعی_برای_امام_زمان (عج) باشند و بدانند که مسؤلیتی سنگین، بس خطیر به دوش آنهاست و باید این کوله بار گران را به سلامت به مقصد برسانند و فردی نمونه برای جامعه باشند.
#برادر_بزرگ_مهربانم! سعی کنید در خط امام و ولایت فقیه باشید و #نماز و #دعا به جان امام را فراموش نکنید و مایه سربلندی ما باشید و دوست دارم که راهم را ادامه دهی و #فردی_متین و #باایمان برای جامعه باشید.
#سخنی_با_خواهرانم! سنگر حجاب را حفظ کنید. همیشه مایه خوشبختی اسلام و انقلاب و فاطمه (س) باشید و =زینب_گونه برای امام اشک بریزید. یکی از علل پیشرفت هر جامعه اسلامی، زنان جامعه اسلامی است که باید #حجاب را رعایت کند و اسلام با حجاب شما رونق یافته و مییابد ... قرآن را زیاد بخوانید و از زینب سرمشق بگیرید که او #معلم شماست.🌷
#همراه_شهدا
✍ #خاطره_ای_از_شهید
🌷 این شهید در سال ۶۵ در سن هجده سالگی مشغول #تولید و #مصرف_شراب بود، حتی مصرف شراب اکثر جوانهای شهر را هم او تامین می کرد.
بعد کم کم بزرگان اطراف وفامیل او را پیش #قاضی بردند و قاضی هم برایش حکم شلاق صادر کرد، در یک روز جمعه بعد از #نماز_جماعت، او را در مقابل چشم نمازگزاران و قاضی روی یک چهارپایه خواباندند و او را شلاق زدند سرش را که بلند کرد، پدرش جلو آمد و گفت؛ آبروی من را پیش همه بردی. کاش #خدا تو را به من نمی داد.
که در همین هنگام یک امام زاده اونجا بود، ناگهان #شهید_محمد_علی با پشیمانی سرش را بلند کرد و رو به امام زاده گفت؛ آبروی پدرم را برگردان.
تقریبا دو هفته بعد #بسیج اعلام کرد که برای جبهه نیرو می خواهند، تلاش کرد برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کند اما چون پایگاه بسیج محله او را می شناختند، موافقت نکردند، از طریق یکی از دوستانش به پایگاه محله دیگری معرفی شد، اما متاسفانه آن پایگاه هم با پایگاه محله خودشان در ارتباط بود و آنها هم از ثبت نام کردن او به جبهه امتناع کردند، از باز هم دست بردار نشد، طریق تمان دوستش، به صورت ناشناس در یکی از محله هایی که هیچ کس او را نمی شناخت، برای رفتن به #جبهه در بسیج ثبت نام کرد، قبل از رفتن به دوستش گفت تو زحمت کشیدی و من را برای رفتن به جبهه ثبت نام و رهنمایی کردی، بگذار این حرف را بگویم، من تا ۲۷ روز دیگر شهید می شوم، بعد از ۲۰ روز جنازه م را پیدا
می کنند، دقیقا ۴۷ روز دیگر جنازه ام را برمی گردانند، وصیتم این است که جنازه ام را در همان جایی که مرا شلاق زدن بگذارید، ببینید پدرم چی میگوید؟
#همراه_شهدا