بہنامخدای گمنامهــا . .
سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران🌱
لطفا کانال کمیته خادمین شهدای دزفول را به دوستان خود معرفی کنید..
⚫️ به بهانه عروج پدر شهید والامقام «محمدکاظم بدیعی»
4️⃣1️⃣چهارده سال بعد..
✍🏻 روایتی از شهید محمدکاظم بدیعی
🌷بچه های محله که مشغول فِنگ بازی( تیله بازی) می شدند، گاهی می رفت قاطی شان می شد. دور خودش همه را جمع می کرد. فنگ ها را ازشان می گرفت و بهشان کتاب می داد.
🔅 سن و سالش کم بود و اعزامش نمی کردند جبهه. چندین بار از مسجد نجفیه برای تدارکات تا پشت جبهه رفت، اما اولین باری که اعزام شد، برای والفجر مقدماتی بود. همان رفتنی که اولین و آخرین رفتن شد. رفتنی که بدون برگشت ماند. حتی پیکرش.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
☀️به نام خدا
🍃 باز معرفی شهدای حادثه حمله هوایی ۱۹ آذر به مناسبت ایام چهل و دومین سالروز شهادت این شهدای والامقام
✳️ تماشای بهشت
🌹بانوی شهید دزفولی با روایتی خاص . . .
🔅 شهیدی از محله «علم عباس» که کارش «خُنچه گردانی» بود.
🌷 با اینکه مهربان بود، کودکان بخاطر سیاه چرده بودن ، از او می ترسیدند و پا به فرار می گذاشتند
⚫️ شهیدی فقیر، مهربان و سیاه چرده! با روایتی شبیه «جون» غلام سیاه چرده امام حسین(ع)
☀️ روایت شهید تماشا چوبی را درلینک زیر تماشا کنید👇🏻
🌐http://alefdezful.com/5271
.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_موشن
🔸پای آدم جایی میره که دلش رفته ...
📍هویزه
#مرکزرسانهایشهیدحسنباقری
#کمیتهمرکزیخادمینشهدا
#پاییز۱۴۰۲
#خادممثلقاسم
#ماملتامامحسینیم
#راهیاننور
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🎞 ریلز | Reels」
غرق زخمیم ولی
قامتمان خم نشده...
#اروند | #یا_فاطمه_الزهرا (س)
🌊| یادمانشهدایعملیاتوالفجر۸
.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
به نام خدا
🍃 باز معرفی شهدای حادثه حمله هوایی ۱۹ آذر به مناسبت ایام چهل ودومین سالروز شهادت این شهدای والامقام
🌷 خوارِ پِن برارون
🟦تا کنون از کنار این مزارها عبور کرده اید؟
✍🏻 روایت «نرگس» تک دختر خانواده . . . ، روایت «لیلا » تک دختر نرگس . .
✅ روایت را به همراه تصاویر در لینک زیر مشاهده کنید👇🏻
🌐https://alefdezful.com/41
.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
به نام خدا
❤️🩹 صفای غلامرضا
✍🏻 روایت هایی کوتاه از شهید غلامرضا صفائی فر به مناسبت سالروز شهادتش
🌴 برادرهای شهید زیادی در دزفول هست که مزارشان توی شهیدآباد و بهشت علی همسایه اند. «غلامرضا و محمدرضا صفائی فر » هم از همان دسته اند. غلامرضا ، برادر بزرگتر است که در طریق القدس سبقت می گیرد در شهادت و سپس محمدرضا در عملیات بدر به برادر اقتدا کرده و هر دو در نوزده سالگی شان جاودانه می شوند.
🌹 اهل منم منم کردن نبود. ریا را آنچنان ادراک کرده بود که هرآنچه حتی برایش اندکی رنگ و بوی ریا داشت را کنار می گذاشت. حتی نمرات بیست مدرسه اش را. اهل خانه از این و آن می شنیدند که غلامرضا بیست گرفته است. خودش لام تا کام حرف نمی زد.
🌷 غلامرضا اما حرفش این بود که رفتنی که رضایت پدر و مادرم در آن نباشد بی فایده است. تا رضایت ندهند نمی روم جبهه. شهادتی که بدون اذن آنان باشد به کامم شیرین نیست.
🌹از دار دنیا دو پیرهن داشت. یکی را می پوشید و دیگری را خودش می شست و می گذاشت توی خانه. حتی به مادر اجازه نمی داد برای شستن پیراهنش به زحمت بیفتد.
⭕️ متن کامل روایت را به همراه تصاویر در لینک زیر ببینید:
🌐https://alefdezful.com/pvlp
.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez