🔷 دزفول به روایت کودکان
نویسند خاطره: مسعود طماطه کار
متولد: ۸۱/۹/۳
مدرسه:دفتری
خاطره:خانواده و فامیل
خانواده ی من در جنگ به خاطر موشکها
و بمباران به شهرها و روستاهای اطراف دزفول رفته بودند. شهرهایی مانند قم، اليگودرز - کاشان و روستاهای اطراف دزفول مانند شهر امام خمینی (ره) اردوگاه جنگزدگان و شهر شوش رفته بودند. در جنگ یک موشک در نزدیکی خانه ی ما زده بود که تمام شیشه ها و نورگیرهای خانه ی ما روی سر مادرم ریخته بود به خاطر همین مجبور شدند خانه را ترک کنند و مدتی در شهرستان شوش خانه اجاره کنند و در آن جا زندگی کنند. پدرم چون کامیون داشت و راننده بود از طرف سپاه به او گفته بودند که باید با کامیون خود برای کمک رسانی به رزمندگان دفاع مقدس هر روز مواد غذایی و مهمات و یخ برای آنها ببرد و پدرم می گوید که هر شب کامیون را پر از مواد غذایی مانند کنسرو، نان، خرما، بیسکویت، یخ، بار میزدم و شبانه برای سربازان در سنگرها می بردم و تا صبح دوباره برمی گشتم. به خاطر این که دشمن نور چراغ های ماشین را نبیند مجبور بودیم که تمام شب به صورت چراغ خاموش حرکت کنیم. اگر چراغ ها را روشن می کردیم ما را شناسایی می کردند و به طرف ما توپ و خمپاره شلیک می کردند و هر شب به مدت یکسال کمک رسانی می کردیم، به خاطر این کمک و کار پدرم از طرف سپاه به او تقدیرنامه و پاداش به او داده بودند
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
شهید آوینی:
سعی کردم خودم را از میان بردارم،
تا هر چه هست خدا باشد
و خدا را شکر،
بر این تصمیم وفادار ماندم...
📸شهیدحمیدکیانی
#شهید_دفاع_مقدس_دزفول
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل شما هم برای ما تنگ شود :)💔
#بازهمپنجشبنهویادشهداء
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
#خاطرات_شهدا 📖
ڪمڪ شهید سلیمانی به فرمانده داعشی!
حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می ڪرد، ماشینی دید ڪه خراب شده، نزدیڪ رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش ڪه وضع حملش هم نزدیڪه داخل ماشین هستند،
چراغ انداخت چهره مرد رو ڪه دید هر دو همدیگر رو شناختند!
او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را ڪه فرمانده ی یڪ بخش عظیمی از #داعش بود شناخت!
سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه...
خود سردار هم دنبال ڪار خودش رفت!
چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست،
ڪه به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من ڪمڪ ڪردی..
۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
✍ نقل خاطره توسط سردار رفیعی فرمانده سپاه حضرت صاحب الامر (عج) قزوین
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
ما الان با اتّکاء به آن کارهایی که
جوانهای ما آن روز در دفاع مقدّس
انجام دادند، میتوانیم با اطمینان
بگوییم ؛ امروز جوانهای ما میتوانند
همهی مشکلات این کشور را حل
کنند . .
-حضرتآقا
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
هدف،واضح و روشن
و دقیق است؛پاککردن
اسرائیل ازصفحهٔ روزگار..!
#شهیدعمادمغنیه🌱
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
بہنامخدای گمنامهــا . .
سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران🌱
لطفا کانال کمیته خادمین شهدای دزفول را به دوستان خود معرفی کنید..
شهادت فقط در جبهہهایِ جنگ نیست
اگر انسان برای خُدا کار کند و به یـاد
او باشد و بمیرد ؛ ' شهیـد ' است !
#شھیدهزینبکمایۍ
.
🌹 کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
ویژه برنامه قرار عاشقی🕊
ساعتی برای بودن در کنار شهدا
✅با حضور خادمین شهدا شهرستان دزفول
🔹زمان: پنجشنبه ۲۵ آبان ساعت ۱۵
🔸مکان: گلزار شهدای بهشت علی
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
✔فرار از پادگان ها
🎙راوی: غلامحسین سخاوت
با فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازها از پادگان ها، سربازان فرمانش را اجابت کردند. اما بعد از فرار با وجود لباس های نظامی به سرعت شناسایی و دستگیر می شدند. یک روز عظیم آمد و به من گفت: "سربازها دارند از پادگان فرار می کنند وقتی بیرون می آیند لباس ندارند باید بتوانیم لباس به آنها برسانیم که لباس هایشان را عوض کنند" با آقای حقی پور لباس بردند و بغل امام زاده رودبند ایستادند که وقتی سربازها از پادگان بیرون آمدند به آن ها لباس بدهند.
محل تجمع ما و بیشتر مخفی گاه ها و جلسات قرآن در منزل محمدی زاده بود.
امیر محمدی زاده، نقش اصلی را داشت. هماهنگی ها و برنامه ریزی های جلسات و فعالیت هایی که انجام می دادیم، همه با ایشان بود. اما عظیم کارهای مخفی را انجام می داد. رفت و آمدها، دعوت نامه ها، کتاب های محرمانه و کتاب هایی که از طرف ساواک ممنوع بودند و این جور کارها به عهده ی عظیم بود. ما تقریبا آنجا با هم انس گرفتیم و دوست شدیم
📚گردان شهرآفتاب
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
⋞🌸💛⋟
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حَافِظَ أَسْرَارِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
سلام بر تو ای نگهبان رازهای پروردگار جهانیان
-زیارتامامزمان"عج"
‹ ↵#آقاجانم🌤 ›
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
السلام علیکم یا اولیاء الله و احبائه
#_روزتون_متبرک_به_نگاه_یوسف_زهرا❤️
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez