•[﷽]•
#استوری
دلِمانتنگِرخِتوست . . .
علمدارعلی💔
🆔️•|@khademin_markazii
✍ برشی از #وصیتنامه و دستخط #شهید_سلیمانی
🔻 از #اصول مراقبت کنید.
🔹اصول یعنی #ولی_فقیه، خصوصاً این حکیم، #مظلوم، وارسته در #دین، فقه، عرفان، معرفت؛ #خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید.
#حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید...
#راهیان_نور
#خادم_الشهدا
#منا_اهل_البیت
#خادم_مثل_قاسم
🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇
#استان_مرکزی
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_markazii
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
#امام_خامنه_ای :
🔻در کشورهای مختلف #شهید_سلیمانی را احترام میکنند، عکسش را میزنند.
🔺ایشان نرمافزارِ مقاومت را به ملّتها تعلیم کرد.
۹۹/۹/۲۶
#راهیان_نور
#خادم_الشهدا
#منا_اهل_البیت
#خادم_مثل_قاسم
🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇
#استان_مرکزی
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_markazii
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🔸ای #ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
🔸#دست و #علم و #مشک سه حرف عشق است
افسوس، ز هم این سه جدا افتاده...
#راهیان_نور
#خادم_الشهدا
#منا_اهل_البیت
#خادم_مثل_قاسم
🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇
#استان_مرکزی
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademin_markazii
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
•[﷽]•
گاهےدلتنگےدࢪهیچ بیتےنمےگنجد؛
گاهےیڪتصویــر ...
این چنیندڵرابہتپشۅامےدارد(:
#حاجقاسم💔
🆔️•|@khademin_markazii
•|#رفیق_خوشبخت_ما|•
ما خواب بودیم
صبح جمعه بود. ما همه خواب بودیم
و مردی درگوشه دیگری از خاورمیانه
غریب و مهمان به خون غلتید...
مردی که چهلسال غبار میدان جنگ
از پوتینهایش زدوده نشد و
تمام عمرش را جنگید...
____🌿🥀____
#کمیته_خادمین_شهدا_استان_مرکزی
@khademin_markazii
•[﷽]•
زمین برایِ داشتنت حقیر بود؛
آسمان به تو بیشتر میآمد...!
#سردار_دلها♥️
🆔️•|@khademin_markazii
•[﷽]•
فراز و شیب بیابان عشق
دام بلاست!
کجاست شیردلی
کز بلا نپرهیزد...
🆔️•|@khademin_markazii
•[﷽]•
وَأمَاالفُؤاد...
فَحَسبِےأنتَسَاکِنُہ
واماقلب...
همینکہتوساکنآنهستے
مرابس...
#سیدالشهدا
🆔️•|@khademin_markazii
•[﷽]•
أتیتملتجئاًبباببیتکیااماه..
بهپشتدرخانهاتآمدم
مـــادر...💔
🆔️•|@khademin_markazii
•[﷽]•
ڪہبَرَدازمنبیدلبرِجانانخبری؟
یاڪہآردزنسیمسرڪویشاثری؟
ایصبا،صبحدمےبرسرڪویشبگذر
تامعطرشودآفاقزتوهرسحری...
#السلامعلیڪیابقیةالله...
🆔️•|@khademin_markazii
•[﷽]•
همسر شهید بلباسی روز بعد از شهادت سردار به خانه ایشان رفته و اینگونه آن روز را روایت میکند:
خانه ای قدیمی و وسایلی قدیمی تر؛ اما روح انگیز!
در و دیواری که پر از عکس های شهدا بود.
همسر حاجی آرام نشسته بود و خروشش درونی بود، وقتی دور خانم حاجی جمع شدیم و اشک هایمان را دید قربان صدقه مان رفت.
گفت:
اگر حاجی براتون کم کاری کرد بر من ببخشید!
انگار زن و شوهر از یک روح بلند مشترک برخوردار بودند و من نمی دانم کدام کم کاری
زینب دختر حاجی وارد اتاق شد و ما را در آغوش گرفت و گفت:
خودم نوکر بچه هاتون هستم پدرم اگه نیست من هستم
با خودم گفتم کاش پیکرت این طور نامرتب نبود تا همسرت بعد از سال ها یک دل سیر تو را تماشا کند...😔😭
#حاج_قاسم🌷
🆔️•|@khademin_markazii