روز جمعه روز حضرت صاحب الزّمان (عليه السلام) و بنام آن جناب است و همان روزي است كه در آن روز ظهور خواهد فرمود بگو در زيارت آن حضرت:
🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ،
وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ،
اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ،
وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ،
يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ،
هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ،
الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َ
الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ،
وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ،
وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ،
فَاَضِفْني وَ اَجِرْني،
صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. 🌹
دعای روز جمعه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
🌷ِ اَلْحَمْدُ للهِِ الاَْوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشآءِ وَ الاِْحْيآءِ،
وَ الاْخِرِ بَعْدَ فَنآءِ الاَْشْيآءِ،
الْعَليمِ الَّذي لايَنْسي مَنْ ذَكَرَهُ، وَلايَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ،
وَلايَخيبُ مَنْ دَعاهُ،
وَلا يَقْطَعُ رَجآءَ مَنْ رَجاهُ،
اَللَّـهُمَّ اِنّي اُشْهِدُكَ وَ كَفي بِكَ شَهيداً، وَ اُشْهِدُ جَميعَ مَلائِكَتِكَ وَ سُكّانَ سَمواتِكَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ،
وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ اَنْبِيآئِكَ وَ رُسُلِكَ، وَاَنْشَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِكَ،
اَنّي اَشْهَدُ اَنَّكَ اَنْتَ اللهُ لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ،
وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَ لا عَديلَ،
وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِكَ وَ لا تَبْديلَ،
وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ،
اَدّي ما حَمَّلْتَهُ اِلَي العِبادِ،
وَجاهَدَ فِي اللهِ عَزَّوَجَلَّ حَقَّ الْجِهادِ،
وَ اَنَّهُ بَشَّرَ بِما هُوَ حَقٌّ مِنَ الثَّوابِ،
وَ اَنْذَرَ بِما هُوَ صِدْقٌ مِنَ الْعِقابِ،
اَللَّـهُمَّ ثَبِّتْني عَلي دينِكَ ما اَحْيَيْتَني،
وَ لا تُزِغْ قَلْبي بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَني،
وَ هَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ،
صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَعَلي آلِ مُحَمَّد،
وَ اجْعَلْني مِنْ اَتْباعِهِ وَ شيعَتِهِ،
وَ احْشُرْني في زُمْرَتِهِ،
وَوَفِّقْني لاَِدآءِ فَرْضِ الْجُمُعاتِ وَ ما اَوْجَبْتَ عَلَيَّ فيها مِنَ الطّاعاتِ
وَقَسَمْتَ لاَِهْلِها مِنَ الْعَطآءِ في يَوْمِ الْجَزآءِ،
اِنَّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹🏴 صاحب این اسب میگوید چهار سال از اسبم در شبیه سازی به عنوان اسب حضرت عباس استفاده می کردم🌺 ولی امسال از من خواستند که اسبم به عنواب اسب " شمر " استفاده بشود ، ولی اسب نمی پذیرفت وسرکشی می کرد❗اما ما به اوتحمیل کردیم که اسب شمر قاتل امام حسین بشود❗ واسب خودکشی کرد‼️ چگونه⁉️ مشاهده کنید خودکشی اسب را 😓😭😭
خطبه ۲۱۶.m4a
9.46M
📣 ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🔷 سهم صد و چهارمین روز
🌷 نهج البلاغه - خطبه ۲۱۶
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷هدف گروه، ترویج فرهنگ نهج البلاغه است.
از اعضای محترم گروه تقاضامندیم بیاییم به اتفاق اعضای خانواده، در ختم نهج البلاغه شرکت کنیم.
دعا برای تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج) ، اجرتان با سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۱) در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/IwAJCISW1CXFkcagaU2wxa
🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۲) در واتساپ 👇 https://chat.whatsapp.com/CV0JxoWxoag3aD4gHaYvga
🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۳) در واتساپ 👇 https://chat.whatsapp.com/BG86RZQPKs86humXPw0XLT
🌸🌸🌸🌸
کانال خادمین کوچک امام علی (ع) در ایتا 👇
eitaa.com/ghademinekochakeEmemALI
📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣
🌷🌷 نهج البلاغه - خطبه ۲۱۶
📣از سخنرانیهای امام علیه السلام در صحرای صفين
1⃣حقوق اجتماعی
♦️پس از ستايش پروردگار! خداوند سبحان، برای من، بر شما به جهت سرپرستی حكومت، حقی قرار داده، و برای شما همانند حق من، حقی تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولی به هنگام عمل تنگنایی بی مانند دارد.! حق اگر به سود كسی اجراء شود، ناگزير به زيان او نيز روزی به كار رود، و چون به زيان كسی اجراء شود روزی به سود او جريان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود كسی اجراء شود و زيانی نداشته باشد، اين مخصوص خدای سبحان است نه ديگر آفريده ها، به خاطر قدرت الهی بر بندگان، و عدالت او بر تمام موجوداتی كه فرمانش بر آنها جاری است، لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده، و پاداش آن را دوچندان كرده است، از روی بخشندگی، و گشايشی كه خواسته به بندگان عطا فرمايد.
2⃣حقوق متقابل رهبری و مردم
♦️پس خدای سبحان! برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب كرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، كه برخی از حقوق برخی ديگر را واجب گرداند، و حقی بر كسی واجب نمی شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در ميان حقوق الهی بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم، و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی كه خدای سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايداری پيوند ملت و رهبر، و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمی شود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستكاری رعيت. و آنگاه كه مردم حق رهبری را ادا كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، و راههای دين پايدار، و نشانه های عدالت برقرار، و سنت پيامبر (صل الله علیه واله وسلم) پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش مايوس می شود. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم كند، وحدت كلمه از بين می رود، نشانه های ستم آشكار، و نيرنگبازی در دين فراوان می گردد. و راه گسترده سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) متروك، هواپرستی فراوان، احكام دين تعطيل، و بيماريهای دل فراوان گردد، مردم از اينكه حق بزرگی فراموش می شود، يا باطل خطرناكی در جامعه رواج می يابد، احساس نگرانی نمی كنند، پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند می شوند، و كيفر الهی بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكاری نماييد. درست است كه هيچ كس نمی تواند حق اطاعت خداوندی را چنانكه بايد بگذارد،- هر چند در به دست آوردن رضای خدا حريص باشد، و در كار بندگی تلاش فراوان نمايد- لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهی را رعايت كند كه يكی از واجبات الهی، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن، و برپا داشتن حق، و ياری دادن به يكديگر است. هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دين بيشتر باشد، بی نياز نيست كه او را در انجام حق ياری رسانند، و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بی ارزش باشد، كوچكتر از آن نيست كه كسی را در انجام حق ياری كند يا ديگری به ياری او برخيزد.
(پس يكی از ياران بپا خواست و با سخنی طولانی امام را ستود، حرف شنوایی و اطاعت از امام را اعلام داشت آنگاه امام فرمود:)
كسی كه عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد، و از او سزاوارتر كسی كه نعمتهای خدا را فراوان در اختيار دارد، و بر خان احسان خدا نشسته است، زيرا نعمت خدا بر كسی بسيار نگردد جز آنكه حقوق الهی بر او فراوان باشد.
🌷 ادامه خطبه ۲۱۶
3⃣روابط سالم و متقابل رهبر و مردم!
♦️از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند، و كشورداری آنان بر كبر و خودپسندی استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن می باشم، سپاس خدا را كه چنين نبودم، و اگر ستايش را دوست می داشتم، آن را رها می كردم به خاطر فروتنی در پيشگاه خدای سبحان، و بزرگی و بزرگواری كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم، ستودن افرادی را برای كار و تلاش روا می دانند. اما من از شما می خواهم كه مرا با سخنان زيبای خود مستاييد، تا نفس خود را به وظایفی كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم، و حقوقی كه مانده است بپردازم، و واجباتی كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن می گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدمهای خشمگين كناره می گيرند دوری نجوييد، و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقی به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پی بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسی كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداری نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمی دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد، پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاری نيست، او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختياری نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جای گمراهی هدايت، و بجای كوری بينایی به ما عطا فرمود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۱) در واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/IwAJCISW1CXFkcagaU2wxa
🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۲) در واتساپ 👇 https://chat.whatsapp.com/CV0JxoWxoag3aD4gHaYvga
🌸🌸🌸🌸
گروه خادمین کوچک امام علی (ع) (۳) در واتساپ 👇 https://chat.whatsapp.com/BG86RZQPKs86humXPw0XLT
🌸🌸🌸🌸
کانال خادمین کوچک امام علی (ع) در ایتا 👇
eitaa.com/ghademinekochakeEmemALI
سه دقیقه در قیامت 24.mp3
40.13M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه بیست و چهارم
* تکبر، ریشه تمسخر
* منطق حیوانی و اُمانیسم
* پاداش ترک غیبت
* خودمان را سرکار گذاشتیم یا دیگران را؟!
* قاعده زندگی در سوره لیل
* دوست داری خدا با تو چگونه برخورد کند؟
* پیام ما به خدا با مسخره کردن دیگران
* ادخال سُرور در قلب مومن به چند طریق
* معرفی کتاب: مومن کیست وظیفهاش چیست؟
* نزدیکترین حالت بنده به کفر چه موقع است؟
* بهشت خاص برای سه دسته
📅98/12/24
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
﷽
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی :
در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
محمد دشتی(۱۳۳۰-۱۳۸۰ش)، از روحانیان شیعه، مترجم و پژوهشگر نهج البلاغه و بنیانگذار موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع).
اطلاعات فردی
لقب:دشتی تاریخ تولد:۱۳۳۰ش زادگاه:محمودآباد مازندران
محل زندگی:قم
تاریخ وفات:۱۳۸۰ش
محل دفن:حرم حضرت معصومه
شهر وفات:تهران
اطلاعات علمی
استادان:علی مشکینی • عبدالله جوادی آملی • ناصر مکارم شیرازی • میرزا هاشم آملی • حسن حسن زاده آملی• محمد مفتح • جعفر سبحانی • و...
محل تحصیل:آمل • قم
زندگینامه
محمد دشتی در سال ۱۳۳۰ش در محمودآباد مازندران زاده شد. تحصیلات را در زادگاهش آغاز کرد. در ۱۲ سالگی به حوزه علمیه آمل رفت، یکسال بعد به قم آمد ودر مدرسه گلپایگانی مشغول تحصیل گردید. وی سرانجام در ۱۳۸۰ش در حادثه رانندگی مصدوم شد و پس از ده روز درگذشت. حسن زاده آملی بر وی نمازخواند و در حرم حضرت معصومه در قم مدفون شد.
آثار
ترجمه نهج البلاغه
معجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه؛ که بارها در کشورهای عربی مثل لبنان و مصر به چاپ رسید و هم اکنون چاپ بیستم آن منتشر شده است.
نهج الحیاة؛ این مجموعه در ۱۵ جلد به چاپ رسیده است که جلد اول آن اختصاص به پیامبران و هر یک از جلدهای دیگر به سخنان یکی از معصومین اختصاص دارد.
روش تحقیق در اسناد و مدارک نهجالبلاغه: همراه با اسناد و مدارک نهجالبلاغه روات و محدثین نهج البلاغه مجموعه الگوهای رفتاری امیرالمومنین در ۱۵ جلد.
تفسیر آموزشی نهج البلاغه
مسؤولیتها
برخی از مسولیتهای وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عبارتند از:
مسئول مؤسسه تحقیقاتی نهج البلاغه
امام جمعه سمیرم
عضو هیئت علمی مجتمع آموزشی جانبازان
مسئول آموزشی سپاه آمل
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش مسئولین روزی چند بار این تصاویر را می دیدند
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش بینی مرحوم دشتی محقق و مترجم نهج البلاغه در مورد آینده انقلاب
آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟ برای من خیلی جالب بود.
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
📚سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸