🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
🌸 وَ مَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَي اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَي مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَي اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (۱۲، ابراهیم)
🌸 و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالى كه او ما را به راه هاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند.
🌸🍃🌻🍃🌸
✅ توكّل يعنى وكيل گرفتن.
❇️ وكيل بايد چهار شرط داشته باشد:
🔸درايت، امانت، قدرت و محبت
🔹و كسى جز خدا اين شروط را به نحو كامل ندارد، پس بر او توكّل كنيم.
✅ امام رضاعليه السلام فرمود: مرز توكّل آن است كه با ايمان به خدا، از هيچ كس نترسى.
🌸🍃🌻🍃🌸
1⃣ خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مى كند.
پس تنها بر او توكّل كنيم.
«نتوكل على اللَّه و قد هدينا»
2⃣ راه انبيا همان راه خداست.
(به جاى «سبله» فرمود:) «سُبلنا»
چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد:
«قل هذه سبيلى ادعوا الى اللَّه على بصيرة»(۱۰۸، یوسف)
3⃣ لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختى هاست.
«سبلنا - لنصبرنّ»
4⃣ هم بايد بر خدا توكل كرد و هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود.
«نتوكل على اللَّه... ولنصبرنّ»
5⃣ مؤمن با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمى دارد.
«لنصبرنّ على ما آذيتمونا»
6⃣ كسى مى تواند صبر كند كه تكيه گاهى داشته باشد.
«لنصبرنّ... على اللَّه نتوكل»
🌸🍃🌻🍃🌸
🌹اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🥀
🌹 اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن 🥀
🌹اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن 🥀
✨دعای سلامتی آقا امام زمان (عج)✨
🌹بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🌹
🌸 اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَن
ِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ،
و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً 🌸
💥دعای فرج 💥
🌹بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🌹
🌸اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.🌸
✨﷽✨
👈 در گورستان:
✍ بر مزار بی خانه ای نوشته بودند: شکر خدا بالاخره صاحبِ خانە و مکان خویش شدم.🍃🌿
بر سنگ قبر فقیری نوشته بودند: پا برهنه به دنیا آمدم، پابرهنه زیستم و پا برهنه به آخرت برگشتم.🍃🌿
روی سنگ ثروتمندی خواندم:
همه کس را با پول راضی کردم، اما فرشته ی مرگ را نتوانستم راضی کنم.🍃🌿
بر مزار دلشکسته ای چنین نگاشته شده بود: قیامتی هست، تلافی می کنم.🍃🌿
بر گور جوانی چنین خواندم: یکدیگر را نیازارید. به خدا قسم پشیمان خواهید شد. 🍃🌿
بر قبر کودکی نوشته بودند: خوشحالم بزرگ نشدم تا به درنده ای تبدیل شوم.🍃🌿
بر مزار مادری نگاشته بودند: تو رو خدا مواظب بچه هایم باشید.🍃🌿
بر قبر دیوانه ای نوشته بودند: هوشیار به دنیا آمدم، هوشیار زیستم، اما بخاطر رفتارهایتان خودم را به دیوانگی زده بودم.🍃🌿
بر سنگ قبر دکتری چنین خواندم: همه چیز چاره و درمانی دارد غیر از مرگ!🌿🍃
دنیا مزرعه ی آخرت است. به عاقبت خود بیندیشیم که چه کاشته ایم، چون به جز آن درو نخواهیم کرد...
🔸 از مکافاتِ عمل غافل مَشو
🔸 گندم از گندم بروید... جُو ز جُو
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📚 ختم نهج البلاغه
📣 مرحله سوم ختم نهج البلاغه
🔷 سهم روز سیصد و هشتاد و هفتم
📔 نهج البلاغه خطبه ۳ بند ۴ و ۵
🌸 هر روز نهج البلاغه به همراه صوت و متن و شرح آن در گروه بارگذاری می شود.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷هدف گروه، ترویج فرهنگ نهج البلاغه خوانی است.
🌷 بزرگوارانی که عضو جدید کانال خادمین امیرالمومنین علیه السلام شدند می توانند، صوت و متن و شرح حکمت ها و نامه ها و خطبه های نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد علیه السلام را پیگیری نمایند.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا👇👇
https://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
🌷 نهج البلاغه
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
خطبه ۳ بند ۴ و ۵.m4a
2.12M
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📚 مرحله سوم ختم نهج البلاغه
🔸سهم روز سیصد و هشتاد و هفتم
📔 #خطبه ۳ بند ۴ و ۵
✳️✳️✳️🌿🌹﷽🌹🌿✳️✳️✳️
📣 مرحله سوم ختم نهج البلاغه
🔸 سهم روز سیصد و هشتاد و هفتم
📜 #نهج البلاغه، #خطبه ۳ بند ۴ و ۵
4⃣ شكوه از شورای عمر:
♦️سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می باشم! پناه بر خدا از اين شورا! در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صَف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم. يکی از آنها با کينه ای که از من داشت روی برتافت، و ديگری دامادش را بر حقيقت برتری داد و آن دو نفر ديگر که زشت است آوردن نامشان.
5⃣ شكوه از خلافت عثمان:
♦️تا آن که سومی به خلافت رسيد. دو پهلويش از پرخوری باد کرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويی سرگردان بود، و خويشاوندان پدری او از بنی اميّه بپاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه ای که به جان گياه بهاری بيفتد، عثمان آن قدر اسراف کرد که ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شکم بارگی او نابودش ساخت.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📚 ادامه شرح خطبه ۳ نهج البلاغه بند ۴ و ۵ (آیت الله مکارم)
❇️ دوران خليفه سوّم:
🌴 در اين قسمت از خطبه، امام(عليه السلام) به پايان يافتن دوران خليفه دوّم و تحولاتى که براى رسيدن عثمان به مقام خلافت صورت گرفت اشاره مى کند و از نکات دقيق و باريک تاريخى و اسرار پنهان يا نيمه پنهان اين داستان پرده برمى دارد و موضع خود را در برابر اين امر روشن مى سازد و در ادامه آن به مشکلات عظيمى که امّت اسلامى در دوران خليفه سوّم گرفتار شدند و شورشهايى که منتهى به قتل او شد، با عبارت کوتاه و بسيار فشرده و پرمعنا و آميخته با کنايات و استعارات و تشبيهات اشاره مى فرمايد.
🔻🔻🔻
1⃣ نخست مى گويد: «اين وضع همچنان ادامه داشت تا او (خليفه دوّم) نيز به راه خود رفت و در اين هنگام (در آستانه وفات) خلافت را در گروهى به شورا گذاشت که به پندارش من نيز يکى از آنها بودم»
(حَتّى اِذا مَضى لِسَبيلِهِ جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنّي اَحَدُهُمْ).
🔶 تعبير به «زَعَمَ اَنّي اَحَدُهُم; پنداشت من يکى از آنها بودم» ممکن است اشاره به يکى از دو معنا باشد:⬇️
↩️ نخست اين که مرا در ظاهر جزء نامزدهاى خلافت قرار داد در حالى که مى دانست در باطن، نتيجه چيست و چه کسى از اين شورا بيرون مى آيد.
↩️ ديگر اين که او در ظاهر چنين وانمود کرد که من همرديف آن پنج نفرم، در حالى که در باطن، مى دانست قابل مقايسه با هيچ کدام نيستم.
🔰 اين جمله اشاره به زمانى است که عمر به وسيله مردى به نام «فيروز» که کُنيه اش «اَبُولُؤلُؤ» بود به سختى مجروح شد و خود را در آستانه مرگ ديد.
جمعى از صحابه نزد او آمدند و به او گفتند: «سزاوار است کسى را به جانشينى خود منصوب کنى که مورد قبول تو باشد» و او طىّ سخنان مشروحى شش نفر را به عنوان شورا تعيين کرد: «على(عليه السلام)، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبير و سعد بن ابى وقاص) که در عرض سه روز بنشينند و يکى را از ميان خود انتخاب کنند و دستور داد «اَبُو طَلحه انصارى» با پنجاه نفر از انصار، اين شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا با يکديگر براى تعيين خلافت مشورت نمايند و سرانجام، به خاطر ارتباطاتى که ميان چند نفر از آن شش تن بود عثمان انتخاب شد.
🌴 امام(عليه السلام) در اشاره به اين ماجرا، نخست مى فرمايد: «پناه بر خدا از اين شورا»
(فَيا لَلّهِ وَ لِلشُّورى).
💠 سپس به نخستين نقطه ضعف اين شورا پرداخته، مى فرمايد: «کدام زمان بود که در مقايسه من با نخستين آنها ـ يعنى ابوبکر ـ (و برترى من بر او) شک و ترديد وجود داشته باشد تا چه رسد به اين که مرا همسنگ امثال اينها (اعضاى شورا) قرار دهند؟»
❌ اين نهايت تأسف مولا را از حق کشى هايى که در مورد آن حضرت صورت گرفت آشکار مى سازد و اشاره به اين حقيقت مى کند که اگر مى خواستند شايستگى براى خلافت را ملحوظ دارند، جاى ترديد نبود که مرا مى بايست تعيين مى کردند، ولى افسوس که هدفهاى ديگرى در اين مسأله دنبال مى شد و به راستى جاى تأسف است کسى که به «منزله جان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و باب مدينة علم النّبى و عالم به کتاب و سنّت و آگاه بر تمام مسائل اسلام بوده و از آغاز عمر در مکتب توحيد و در کنار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم)پرورش يافته، کارش به جايى برسد که او را در رديف «عبدالرحمن بن عوف»ها و «سعد وقّاص»ها و مانند آنها قرار دهند.
🔶🔷🔶🔷
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
📚 ادامه شرح خطبه ۳ نهج البلاغه بند ۴ و ۵ (آیت الله مکارم)
❇️ سپس امام مى افزايد: «ولى (من به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگى کردم) هنگامى که پايين آمدند پايين آمدم و هنگامى که پرواز کردند پرواز کردم»
🔰 اين در حقيقت کنايه اى است از وضع پرندگانى که به صورت دسته جمعى پرواز مى کنند گاه اوج مى گيرند و به فراز مى روند و گاه پايين مى آيند و به زمين نزديک مى شوند و در هر دو حال همراه يکديگرند.
🔰 روشن است که احوال شکننده زمان خلفا ـ مخصوصاً به هنگامى که يک خليفه از دور، خارج مى شد ـ ايجاب مى کرد که از هر گونه تفرقه پرهيز شود مبادا دشمنانى که در کمين نشسته بودند سر برآورند و اساس اسلام را به خطر بيندازند.
📜 اين احتمال نيز در تفسير اين جمله وجود دارد که منظور امام(عليه السلام) اين بوده است که من همواره به دنبال حق بوده ام و براى بدست آوردنش همراه آن حرکت کردم، با آنهايى که در رديف بالا بود همراه شدم و با اينها که در رديف پايين بودند نيز همراهى کردم.
✅ سپس به نتيجه اين شورا و کارهاى مرموزى که در آن انجام گرفت اشاره کرده مى فرمايد: ⬇️
↙️ «يکى از آنها (اعضاى شورا) به خاطر کينه اش از من روى بر تافت و ديگرى خويشاوندى را بر حقيقت مقدم داشت و به خاطر داماديش تمايل به ديگرى (عثمان) پيدا کرد، علاوه بر جهات ديگرى که ذکر آن خوشايند نيست»
‼️ منظور مولا از جمله اوّل «سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى اميه بود و داييها و نزديکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(عليه السلام) کشته شده بودند، به همين دليل او در زمان خلافت على(عليه السلام) نيز با حضرتش بيعت نکرد و «عمر بن سعد» جنايتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همين سعد بود. بنابراين کينه توزى او نسبت به على(عليه السلام) مسلّم بود و به همين دليل در آن شورا به على(عليه السلام) رأى نداد و به وسيله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد.
🌀 بعضى نيز گفته اند: منظور از اين شخص «طلحه» است که مراتب کينه توزى او نسبت به مولا محرز بود و هم او بود که با همراهى «زبير» آتش «جنگ جمل» را که به گفته مورّخان، 17 هزار نفر در آن کشته شدند، روشن ساخت.
🌀 اين احتمال را «ابن ابى الحديد» تقويت کرد، در حالى که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» معتقدند:
↩️ «طلحه» گرچه از سوى «عمر» براى شورا انتخاب شد ولى در «مدينه» نبود و موفّق به شرکت در جلسه شورا نشد».
امّا کسى که به خاطر داماديش متمايل شد «عبدالرحمان بن عوف» بود زيرا «عبدالرحمان» شوهر «امّ کلثوم» خواهر «عثمان» بود.
🔵 امّا جمله «مَعَ هَن وَ هَن» ـ با توجّه به اين که واژه «هن» کنايه از کارهاى زشتى است که گفتن آن ناخوشايند است ـ مى تواند اشاره به امور ناخوشايند ديگرى بوده باشد که «عبدالرحمان بن عوف» در رأى دادن به «عثمان» انتظار آن را داشت، مانند سوء استفاده هاى مالى از بيت المال مسلمين و يا سلطه بر توده هاى مردم و يا به دست آوردن مقام خلافت بعد از «عثمان» و يا همه اينها.
🔰 از مجموع اين سخن، روشن مى شود که شورا در محيطى کاملا ناسالم برگزار شد و چيزى که در آن مطرح نبود مصالح مسلمين بود و طبيعى است که محصول آن به نفع مسلمين تمام نشود و حوادث دورانِ «عثمان» نشان داد که چه خسارت عظيمى از اين ناحيه دامنگير مسلمين شد.
🔶🔷🔶🔷
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
📚 ادامه شرح خطبه ۳ نهج البلاغه بند ۴ و ۵ (آیت الله مکارم)
🌴 سپس امام(عليه السلام) به نتيجه نهايى اين شورا پرداخته، مى فرمايد: «اين وضع ادامه يافت تا سوّمى بپاخاست در حالى که از خوردن فراوان دو پهلويش برآمده بود و همّى جز جمع آورى و خوردن بيت المال نداشت»
‼️ تنها خودش نبود که در اين وادى گام برمى داشت بلکه «بستگان پدرى اش (بنى اميّه) به همکارى او برخاستند و همچون شتر گرسنه اى که در بهار به علفزار بيفتد و با ولع عجيبى گياهان را ببلعد به خوردن اموال خدا مشغول شدند»
(وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبيهِ يَخْضِمُونَ مالَ اللهِ خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبيع).
🔷 تعبير به «نِبْتَةَ الرَّبيع; گياهان بهارى» به خاطر آن است که اين گياهان بسيار لطيف و براى حيوان خوش خوراک است و با حرص و ولع عجيب، آن را مى خورد.
جمله «يَخْضِمُونَ مالَ الله...» ـ با توجّه به معناى لغوى خضم ـ به خوبى نشان مى دهد که بنى اميّه براى غارت بيت المال با تمام وجودشان وارد صحنه شدند و تا آن جا که مى توانستند خوردند و بردند. به گفته «ابن ابى الحديد» خليفه سوّم، بنى اميه را بر مردم مسلّط کرد و آنها را به فرماندارى ولايات اسلام منصوب نمود و اموال و اراضى بيت المال را به عنوان بخشش در اختيار آنان گذارد، از آن جمله سرزمينهايى از «آفريقا» در ايّام او فتح شد که خمس همه آنها را گرفت و به «مروان بن حکم» (دامادش) بخشيد.
💠 مرحوم «علاّمه امينى» در کتاب نفيس «الغدير» آمار عجيبى از بخششهاى عثمان در دوران خلافتش ـ از منابع اهل سنّت گردآورى کرده که از مطالعه آن انسان وحشت مى کند.
🔴 به عنوان نمونه به يکى از دامادهايش «حارث بن حکم» برادر «مروان» سيصد هزار درهم و به «مروان» پانصد هزار درهم و به «ابوسفيان» «دويست هزار» و به «طلحه» «سيصد و بيست و دو هزار» و به «زبير» پانصد و نود و هشت هزار» درهم بخشيد، تا آن جا که مرحوم «علاّمه امينى» جمع درهمهايى را که او از بيت المال بخشيد بالغ بر «يکصد و بيست و شش ميليون و هفتصد و هفتاد هزار» درهم مى داند.
🔴 از آن عجيب تر ارقام دينارهايى است که به بستگان و نزديکانش بخشيد. به «مروان حکم» پانصد هزار دينار به «يعلى بن اميّه» پانصد هزار دينار و به «عبدالرحمن بن عوف» دو ميليون و پانصد و شصت هزار دينار و جمع اين حاتم بخشيها را بالغ بر «چهار ميليون و سيصد و ده هزار دينار» مى داند.
❌ اين جاست که معناى «يَخْضِمُونَ مالَ الله خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبيع» به خوبى روشن مى شود.
🔶🔷🔶🔷
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
📚 ادامه شرح خطبه ۳ نهج البلاغه بند ۴ و ۵ (آیت الله مکارم)
❇️ بديهى است اين وضع نمى توانست براى مدّت طولانى ادامه يابد و مسلمانان آگاه و حتّى ناآگاهان، چنين شرايطى را تحمّل نمى کردند و لذا طولى نکشيد که شورشها بر ضدّ «عثمان» شروع شد و سرانجام به قتل او منتهى گشت و او را در برابر چشم مردم کشتند، بى آن که توده هاى مردم به يارى او برخيزند و اين همان است که امام(عليه السلام) در پايان اين فراز به آن اشاره کرده مى فرمايد: ⬇️
↩️ «عاقبت بافته هاى او (براى استحکام خلافت) پنبه شد و کردارش، کارش را تباه کرد و ثروت اندوزى و شکم خوارگى به نابوديش منتهى شد»
🌴 در واقع امام(عليه السلام) با سه جمله، وضع خليفه سوّم و پايان عمر او را ترسيم کرده است:⏬
🔶 در جمله اوّل مى فرمايد: سوابقى را که براى خود، از نظر توده مردم فراهم آورده بود و گروهى او را به زهد و قدس مى شناختند از ميان برد و حرکات دنيا پرستانه اعوان و ياران او، همه آن رشته ها را پنبه کردند.
🔶 در جمله دوّم نشان مى دهد که: اعمال او زودتر از آنچه انتظار مى رفت ضربه کارى بر او وارد کرد و کار او را ساخت.
🔶 در جمله سوّم بيان مى کند که شکم خوارگى ها، بار او را سنگين کرد به گونه اى که نتوانست بر روى پا بماند و به صورت بر زمين افتاد، در واقع با اين سه جمله درس عبرت مهمّى براى همه زمامداران و مديران جامعه بيان شده است که اگر از موقعيّت خود سوء استفاده کرده و به دنيا اقبال کنند سوابق حسنه آنها از ميان مى رود و افکار عمومى به سرعت بر ضدّ آنها بسيج مى شود و دنياپرستى مايه سقوط سريع آنان مى گردد.
🔰 اين نکته نيز حائز اهميّت است که همان چيزى که عامل پيدايش خلافت عثمان شد عامل نابودى او گشت. افرادى مانند «سعد و قاص» و «عبدالرحمن بن عوف» و «طلحه» (بنابراين که طلحه در شورا حضور داشته) به خاطر رسيدن به مال و منال دنيا به او رأى دادند و او را بر سر کار آوردند و همين مسأله گسترش يافت و حکومت عثمان مقبوليّت خود را در افکار عمومى از دست داد و در نتيجه شورش مردم، سقوط کرد.
📜 بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله «اِنْتَکَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ» را به معناى در هم ريختن تدابيرى دانسته اند که او براى تشکيل حکومتش به کار گرفته بود و ممکن است سپردن کارها به دست بستگانش، يکى از آن تدابير براى محکم کارى بوده باشد ولى همين امر نتيجه معکوس داد و رشته ها را پنبه کرد و مردم را بر ضدّ او شوراند.
🔶🔷🔶🔷
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
🔻#باز_نشر ابتدای درس خارج فقه حضرت آیتالله شبزندهدار (دام ظله)
(امر به معروف و نهی از منکر جلسه51 )
🗓 1396/10/16
🔷قبل از شروع در بحث من سه نکته را عرض کنم نکتهی اول این که شب پنجشنبه که جلسهی فقهی خدمت مقام معظم رهبری دام ظلّه العالی بودیم ایشان خیلی با آرامش قلب در قبال بعضی از دوستان که در این جریانات اخیر دغدغهی خاطر داشتند و مقداری ناراحت بودند ایشان با یک قلب مطمئن میفرمودند که هیچ مسئلهای نیست و ما از اول پیروزی انقلاب تا حالا از این فراز و نشیبها فراوان داشتیم و جنگ است، بالاخره جنگ اسلام و کفر است و کفر میخواهد مسلّط باشد میخواهد جلوی پیشروی اسلام را بگیرد، جلوی ارزشها و آرمانهای الهی را بگیرد ناراحتند این کارها را انجام میدهند از این طرف هم لشگریانی هم دارند داخلی، خارجی بالاخره. اما هیچگونه دغدغهی خاطری نباید داشته باشید.
🔷مسئلهی دوم ایشان فرمودند اگر ما به وظیفهی الهیمان عمل بکنیم این را میدانیم که این نکته خیلی مهم است و ارادت ما به رهبری قسمت اعظمش بخاطر این جهتش است که همان توکل به خدای متعال و ایمان به نصرت الهی، همانجور که در قلب امام بود همینطور در قلب این بزرگوار وجود دارد یعنی به این که خدای متعال کمک خواهد کرد اگر ما به وظیفهمان عمل بکنیم یک ایمان صد درصد و یک قوت قلب و توکل اینچنینی داریم و تا وقتی چنین رهبریای وجود دارد ان شاء الله که دل به خدا بسته و به توکل به خدای متعال کار میکند و قصدش و نیتش خالص است و پیوند با خدای متعال و اولیای او دارد ان شاء الله این مسائلی که پیش میآید جولههایی است که اینها از بین خواهد رفت. و البته در این اثناء برای عدهای هم امتحان است.
🔷مسئلهی سومی که باز فرمودند این بود که فرمودند هر کس کاری از دستش میآید برای نصرت اسلام و نظام، حرام است که سکوت کند و واکنشی نداشته باشد، خیلی با قوت فرمودند حرام است و گفتند متأسفانه دیده میشود که بعضی آنجوری که از دستشان میآید در مقابل این امور و این مشکلات ایستادگی نمیکنند. ان شاء الله این پیام، پیامی باشد برای همهی ما که آنجوری که میتوانیم البته با توجه به همهی جهات، همهی تصمیمگیریها باید عاقلانه و در چارچوبی باشد که بر مشکلات نیافزایند، عاقلانه باشد صحیح باشد. ان شاء الله حالا در سخنرانیهایی که لابد در نوزده دی خواهند داشت لابد راهنماییهایی در آن روز خواهند فرمود. ان شاء الله همهی ما این امانت بزرگ الهی که در دست ماست که اگر خدای ناکرده کوتاهیهای ما از هر نظر، حتی سلوک طلبگی و زیّ طلبگی، یقین داشته باشید زی طلبگی در این که حکومت و این نظام بتواند پایدار باشد یا نباشد مردم رضایتمند باشند یا نباشند این مؤثّر است.