هدایت شده از ستاد مرکزی راهیان نور
📝 #دلنوشته | #شلمچه
🔅هر لحظه که تاب و توانم به انتها میرسد و از دنیا و آدم هایش دلگیر میشوم خود را به شلمچه میرسانم که راهش هیچگاه بسته نیست، من از فرسنگ ها دورتر با پای دل راهی میشوم و خود را به سرزمین عاشقان میرسانم، شلمچه مینویسم اما تو خود منزل عشاق بخوان.
💠 کافیست خود را به آنجا برسانی، ناراحتی هایت رخت بربسته و میروند و تمام تو آرام میگیرد، سراسر بزرگی و عظمت است اما چگونه میتوان با این چشمان اندک بین این همه عظمت را دید.
📍سر را بر خاک مقدس شلمچه بگذار و اجازه بده او راوی داستان های پر از دردش باشد، او که در سینه داستان های ناگفته بسیاری دارد. حرف هایش را که بشنوی مجال گلایه کردن از گرفتاری های روزگار را از دست میدهی چراکه شرم تمام وجودت را میگیرد و تازه میفهمی چقدر بیهوده عمرت را گذرانده ای.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
هدایت شده از کانال رسمی کمیته خادمین شهدا سیستان و بلوچستان
💢 تشییع ۲ شهید پاسدار فردا در زاهدان
🔸پیکرهای مطهر سرتیپ دوم پاسدار «#مهدیملاشاهی» و برادر بسیجی «#جوادکیخاجهانتیغی» فردا (پنجشنبه ۵ آبان) ساعت ۱۰ صبح از میدان امام حسین(ع) تا گلزار شهدا زاهدان تشییع میشود.
✅ قابل ذکر است؛ سرتیپ دوم پاسدار مهدی ملاشاهی و برادر بسیجی جواد کیخا جهانتیغی دو تن از کارکنان خدوم سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان روز گذشته سوم آبان ماه جاری، در میدان تامین اجتماعی زاهدان در یک اقدام ناجوانمردانه تروریستی مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
#خادمین_شهدا
#خادمین_راهیان_نور
#خادممثلِقاسم
#كَرامَتَنَا_الشَّهادَةُ
➖➖➖➖➖
🔻کـــمـــیـــتـــهمــرکــزیخــادمــیــنشــهــدا اســــتـــانســـیـــســـتـــانوبــلــوچـــســـتـــان
🌐zil.ink/KHADEMIN_SB
🆔 @khademinekoolebar_sb
📝 #دلنوشته | #شلمچه
🔅هر لحظه که تاب و توانم به انتها میرسد و از دنیا و آدم هایش دلگیر میشوم خود را به شلمچه میرسانم که راهش هیچگاه بسته نیست، من از فرسنگ ها دورتر با پای دل راهی میشوم و خود را به سرزمین عاشقان میرسانم، شلمچه مینویسم اما تو خود منزل عشاق بخوان.
💠 کافیست خود را به آنجا برسانی، ناراحتی هایت رخت بربسته و میروند و تمام تو آرام میگیرد، سراسر بزرگی و عظمت است اما چگونه میتوان با این چشمان اندک بین این همه عظمت را دید.
📍سر را بر خاک مقدس شلمچه بگذار و اجازه بده او راوی داستان های پر از دردش باشد، او که در سینه داستان های ناگفته بسیاری دارد. حرف هایش را که بشنوی مجال گلایه کردن از گرفتاری های روزگار را از دست میدهی چراکه شرم تمام وجودت را میگیرد و تازه میفهمی چقدر بیهوده عمرت را گذرانده ای.