باسلام.
#گزارش _خواهران_ ناحیه _حضرت_ امیرالمومنین ع _کرمان
تهیه۲۰ بسته لوازم التحریر توسط خیر با همکاری گروه جهادی وتوزیع بین دانش آموزان
نیازمند
#گروه_جهادی_شهید_ غلامرضا_ لنگری زاده_
#گزارش خواهران ناحیه حضرت رسول(ص) کرمان
تهیه چند دست لباس شامل (کیف،کفش،شال،روسری، تیشرت،پیراهن مردانه،مانتو زنانه،بلوزوشلواربچه گانه)برای خانواده های نیازمند توسط خیرین گروه جهادی شهید مغفوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تولید_محتوا
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕💕🍃
سالروز_ورود_حضرت_معصومه (س)_به_قم
#کمیته_خادمین_شهداء_بافت
📑 #گزارشزرند
ایستگاه چای صلواتی در جوار مطهر شهدا،پنج شنبه های شهدایی
#کمیته_خادمین_شهدا_شهرستان_زرند
#گزارش نرماشیر
فضاسازی و آماده سازی مکان رونمایی از کتاب حافظان مکتب حاج قاسم توسط خادمین شهدا
#گزارش بم
تهیه دو بسته لوازم التحریر برای دو دختراز خانواده ی کم برخوردار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ از ریحانه سادات روح الامینی از کوهبنان که در مسابقه اربعیین شرکت کرده بودند
بـسـم رب الـشـهـداء ...
همنوا با شهداء ...
*
پـنـج شـنـبـه ٢٨ مـهـرمـاه ١۴٠١
بـه هـمـراه نـمـاز جـمـاعـت مـغـرب ـ عـشـاء ... روایـتـگـرے ... زیـارت عـاشـورا ... پـذیـرایـی ... ایـسـتـگـاه صـلـواتـی ...
*این هفته
به یاد شهیدان ...
شـهـیـد غـلامـحـسـیـن روانـپـاڬ ...
شـهـیـد یـوسـف مـیـرزایـی ...
بـاهـمـڪارے خـادمـیـن
گـلـزارشـهـداے گـمـنـام قـلـعـه گـنـج ...
#گزارش_کرمان_محی_آباد
حضور خادمین در نماز سیاسی عبادی جمعه
#کمیته_خادمین_خواهر_شهر_محی_آباد
✍🏽 با سلام
به اطلاع شرکت کنندگان مسابقه اربعین می رساند ۰انشالله نتایج مسابقه دو روز دیگر در کانال گذاشته میشود🎋👤 https://eitaa.com/yajalil1340
کمیته مرکزی خادمین شهدا خواهر استان کرمان
🆔 https://eitaa.com/khademinkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 https://eitaa.com/yajalil1340
کمیته مرکزی خادمین شهدا خواهر استان کرمان
🆔 https://eitaa.com/khademinkerman
بسم رب الشهداء.._
#گزارش خواهران_جازموریان زهکلوت
برگزاری پنجشنبه های شهدایی گلزار شهدای گمنام شهر زهکلوت
پنجشنبه :۱۴۰۱/۷/۲۸
غبار روبی مزار شهیدان به همراه سفره صلوات -توزیع رزق معنوی_پذیرایی
باحضور خادمین خواهر
#گزارش_کوهبنان
تهیه و پخت شیرینی حلوا و توزیع میان زائران شهدا در حرم مطهر شهدای گمنام به همت و همکاری خادمین خواهر
#کمیته_خادمین_شهدا_کوهبنان
#گزارش_کوهبنان
غبار روبی و نظافت محیط گلزار شهدا به همت و همکاری خادمین خواهر
#کمیته_خادمین_شهدا_شهرستان_کوهبنان بخش طغرالجرد
#گزارش _باغین
برگزاری نمایشگاه محصولات خانگی با حضور بسیجیان و همکار خادمین شهدا به مناسبت هفته تربیت بدنی
#گرارش_رباط
حضور بسبجیان و خادم الشهدا در جوار شهدای گمنام باغین
دلنوشته
این روزها دلم بیتاب و بی قرار است و گمشده ای دارد و خوب می دانم این گمشده چیست می نشینم و افکارم پر می کشد به یکسال قبل، به اربعین نزدیک می شدیم و تلویزیون طریق الحسین را نشان می داد و من با دیدن زایرین کربلا ناخوداگاه اشکم سرازیر می شد حسرت راه پیمایی اربعین به دلم مانده بود گرچه قبلا به زیارت کربلا مشرف شده بودم ولی دوست داشتم سفر پیاده اربعین را هم تجربه کنم و بر بصیرت و معنویت خود بیفزایم به همین دلیل وقتی شنیدم کاروانی از دوستان قصد این سفر را دارند مشتاقانه با انان راهی شدم به این ترتیب بود که در این وادی عشق قدم نهادم طریقی که از همان ابتدای ان و شروع موکبها عاشقانه های حسینی بود و بس .
مسیر امن بود و دلها گرم، لبخند بر لبها و عشق در هر تپش قلب جاری بود انجا ذهنیت اوج می گیرد و بزرگ می شود مانند قلبت که وسعت یافته و دریایی می شود
از این عاشقان حسینی گروهی زائر و مهمان بودند و طی طریق می کردند و گروهی میزبان که با اخلاص هر انچه را که در طول سال ذخیره کرده بودند در طبق اخلاص نهاده و برای زوار هزینه می کردند
در اینجا دیگر سیاه و سفید، عرب و عجم زبان و نژاد و ملیت بی اهمیت است و بی دلیل همه همدیگر را دوست دارند و به هم محبت می کنند و البته چه دلیلی بهتر از عشق امام حسین.
در اینجا زلال می شوی و آرام آرام حسینی می شوی در طول مسیر هر کسی بطریقی عشق خود به اربابش را در قالب خدمت به زوار نشان می داد یکی به تعمیر لباس و کفش زائرین مشغول بود و دیگری کیف و کوله پشتی انها را ترمیم می کرد عده ای کنار موکب هایشان بودند و با خواهش و اصرار تو را به صرف غذا دعوت می کردند برخی به اقایان زائر التماس می کردند که اجازه دهند پاهایشان را بشویند و جهت رفع خستگی ماساژ دهند و گروهی دیگر استکان به دست سوال می کردند که چای ایرانی میل داری یا عراقی، و من چه این چای شیرین انها را دوست می داشتم طعمی عاشقانه داشت از جنس عاشقانه های حسین ، اه که شربتهای خنکی که با انواع عرقیات تهیه می کردند چقدر جگر را خنک می کرد. در طول مسیر احساس خستگی می کردی ولی تمایلی به استراحت نداشتی معمولا نزدیک اذان که می شد به سمت موکبی می رفتیم تا هم ادای فریضه کنیم و هم خستگی از تن به در کنیم و بعد از صرف غذایی مجددا به راه می افتادیم تا از قافله عشق عقب نمانیم بیشتر بعد از ادای فریضه صبح به گوشه ای می خزیدیم و دو ساعتی می خوابیدیم زبان هم را نمی فهمیدیم ولی می دانستیم زبان دلمان و عشق و هدفمان یکی است در اینجا هر کس بنوعی می خواهد عرض ارادت به ارباب بی کفن کند همه جا آکنده از عشق حسین است و بس، گویی حتی خداوند هم خود را نادیده گرفته و همه عاشقانه ها را برای حسینش می خواهد خسته بودم پاهایم تاول زده و بسختی راه می رفتم هنگامی که می نشستم بسختی برای نماز بلند می شدم و در این حال و هوا یاد روضه هایی افتادم که سالها شنیده بودم و درکی حتی جزیی از انها نداشتم و حالا بیاد تاول پاهای کودکان اهلبیت افتادم بیاد خستگی و تشنگی انها و بیاد بانویم خانم حضرت زینب س که در اثر داغ سنگین عزیزانش و خستگی و رنجوری بدن نافله شبش را نشسته خواند اه از مصایبی که بر انان وارد شد با انهمه مصیبت، سختیهای راه را نیز بر جان و بدن رنجورشان تحمیل کردند و این بانوان وکودکان کاروان عشق چه صبورانه بزرگی کردند تا جایی که جهان از عظمت صبر و روح انان سر تعظیم فرود می آورد.
به درمانگاه صلواتی جهت درمان تاول پایم مراجعه کردم و پرستاران چه مهربانانه مداوایم کردند و من هر چه را می دیدم به مقایسه مشغول می شدم و آه از نهادم برخاست از اینکه کسی نبود تا مرحمی بر زخمهای اسرای کربلا نهد دلم مالامال غم شد قدم به قدم بطری آب می گرفتم و می نوشیدم ولی امان از عطشی که پایان نداشت و امان از جگر سوخته ام در غم لب عطشان مولایم و کاروان اهلبیت
کم کم به عمود ۱۴۰۷ رسیدیم و چشممان به دیدن بارگاه ملکوتی قمر بنی هاشم روشن و منور شد و این یعنی رفع تمام خستگی، عرض ارادتی خدمت اقایم ابوالفضل العباس کردم و به سمت حرم امام حسین طی طریق کردم اما مسیر را بسته بودند و حتی اگر مسیر باز بود از کثرت جمعیت حرکت غیر ممکن بود بنابراین به سلام و عرض ارادتی از دور بسنده کردم و سرم را به علامت شکر در برابر پروردگارم بخاطر سعادتی که نصیبم شده بود خم کردم و در حالیکه تمام دیده ها و شنیده هایم در این سفر روحانی در یک لحظه از جلو دیدگانم می گذشت اشکم جاری شد و بیاد سخن پر نغز بانویم خانم زینب کبری س افتادم که فرمود
« ما رایت الا جمیلا » انچه دیدم چیزی جز زیبایی نبود
و من هم قطره ای ناچیز از این دریای بیکران زیبایی را در طریق الحسین دیدم
بهاره سادات حسینی استان مرکزی شهرستان محلات شرکت در مسابقه دلنوشته اربعین حسینی
#گزارش خواهران_ رودبار جنوب
برگزاری پنجشنه های شهدایی