قلب های آسمانی
- مرصاد #ازمرصادتاتهران ➖➖➖➖➖➖➖➖ Eitaa: @Khademinostantehran Instagram: @Reyhanehgraphy
امروز هوا گرم بود...خیلی گرم...البته از #مرداد های #اسلام_آباد_غرب بیشتر از این هم نمی شود انتظار داشت.همه آنقدر دویده ایم که روپوش هایمان خیس شده...هم چنان مجروح زیاد است و هرکدام از ما فقط دو تا دست داریم!
حال دلمان هم خیلی خوب نیست...این #شش_روزِ بعد از پذیرش قطعنامه هر بار که میآیم شیفت و چشمم که به تابلوی اسم #بیمارستانِ_امام_خمینی می افتد بدجوری دلم میگیرد.
مجروحانمان هم دل و دماغ ندارند...یکی شان می گفت قبلا شورِ خوب شدن داشتیم به شوق برگشتن به جبهه اما الان چه...
این بین اما یکی از مجروح ها غصه ها ریخته توی دلش و سهم ما فقط نگاه به چهره ی نورانی و متبسم اوست.مجروح تخت شماره 118 !
یکی از بیماران شیمیایی است.یک ترکشِ چموش هم توی پهلویش جا خوش کرده.خیلی خوش اخلاق است.امروز صبح که با دکتر بالای سرش بودیم وقتی شنید فردا قرار است مرخص شود چنان تبسم دلنشینی کرد که تا الان که ساعت از #شش_و_نیم_غروب گذشته ، یک لحظه هم از پیش چشمانم کنار نرفته...
...
با خانم سلیمی ،سرپرستارمان، نشسته ایم توی استیشن پرستاری.چارت پزشکیِ مجروح تخت 118 را از او می گیرم.اوردِرَش را که نگاه می کنم خوشحال میشوم.دکتر فردا را نوشته ترخیص!
چارت را می بندم . لرزش خفیفی را زیر پاهایم حس می کنم چیزی شبیه به یک زمین لرزه ی کوچک.یک لحظه برق ها می رود و چشم هایمان در گرگ و میش هوای غروب گم می شود.گوشی را برمیدارم تا ببینم چه خبر است اما انگار تلفن هم قطع شده !
توی این تاریکی یک دفعه آقای کلهری ، نگهبان بیمارستان ، با اضطراب می دود توی بخش.همان طور که با فریاد، خانم سلیمی خانم سلیمی می گوید می رسد به ما؛
+خانم سلیمی منافقا منافقا...باید برید..رسیدهن سر خیابون ...رحم ندارن این بیشرفا...#برق و #تلفن رو قطع کردهن... همه مردمو قتل عام کرده ن تا اینجا...تو رو خدا تا نرسیدهن فرار کنید...
... ادامه دارد
#ازمرصادتاتهران
➖➖➖➖➖➖➖➖
Eitaa: @Khademinostantehran
Instagram: @Reyhanehgraphy