eitaa logo
قرارگاه‌خادم‌الشهدای‌استان‌فارس
2.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
خواهران آیدی ادمین: 🆔 @khademoshahid8
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | 🔹️برگزاری غرفه فرهنگی شهدای امنیت همراه با غرفه حجاب و عفاف، طراحی و نقاشی پرچم ایران و فلسطین و اهدای فال شهدا، بادکنک و شکلات توسط پایگاه حضرت مریم سلام‌الله‌علیها در روستای محمد قاسمی بیرم لارستان @Khademinshohada_Fars 🌱
📸 | 🔹️برگزاری هیئت اندیشه ورز با موضوع « اجرای برنامه‌ های مفید و کاربردی جوانان و نوجوانان» (۰۲/۷/۲۰) @Khademinshohada_Fars 🌱
📸 | 🔹️اتمام بافت فرش دستباف جهت کمک به ساخت و ساز غسالخانه توسط گروه جهادی ام ابیها سلام‌الله‌علیها پایگاه الغدیر خواهران و خادمین شهدای روستای کوپان (۰۲/۷/۲۰) @Khademinshohada_Fars 🌱
📸 | 🔹️برگزاری جلسه دوم دوره تخصصی راهیان نور ویژه خادمین منتخب با موضوع «وظایف و بایدها و نبایدهای خادمی» @Khademinshohada_Fars 🌱
📸 | 🔹️دیدار با خانواده شهید سید اسدالله اسلامی (۰۲/۷/۲۱) @Khademinshohada_Fars 🌱
📸 | 🔹️برگزاری دعای ندبه در جوار شهدا در زاهد شهر (۰۲/۷/۲۱) @Khademinshohada_Fars 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔برای مردم مظلوم فلسطین برای بی‌پناهان به شهادت رسیده در جنایت امشب رژیم صهیونسیتی علیه بیمارستان غزه دعا کنیم ... 🤲 @Khademinshohada_Fars 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 🍃🍃 🍃 ⏰️ 📚 ⭕️ قسمت ۲۷ 🏷 حوزه حاج آقا مجتهدی 🔻راوی : ايرج گرائی سال های آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريباً کســی از آن خبر نداشــت. خودش هم چيزي نمی گفت. اما كاملاً رفتار واخلاقش عوض شده بود. ابراهيم خيلي معنوی تر شــده بود. صبح ها يک پالســتيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار می رفت. چند جلد کتاب داخل آن بود. يك روز با موتور از ســر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار. ســوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پالســتيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه! بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ بــا كنجكاوي بــه دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مســجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوی می خوانه، از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم:ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدی با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نمی کردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء ،کسانيکه به دنبال علم هستند و انسان های با سخاوت. شب وقتی از زورخانه بيرون می رفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميری و به ما چيزی نميگی؟ يک دفعه با تعجب برگشــت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: ِ آدم حيف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمی نيســتم. همين طوری برای اســتفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلاً به کسی حرفی نزن. تــا زمان پيروزی انقــلاب روال کاری ابراهيم به اين صــورت بود. پس از پيروزی انقلاب آنقدر مشــغوليت های ابراهيم زياد شــد که ديگر به کارهای قبلی نمی رسيد. ادامه دارد... @Khademinshohada_Fars 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا