eitaa logo
«مردمیدان/خادم الائمه»
165 دنبال‌کننده
598 عکس
980 ویدیو
20 فایل
حاج قاسم به خون خود آموخت « #مرد_میدان» شهید خواهد شد هرکس امروزکه « #مرد_میدان» شد دردوعالم روسفیدخواهدشد #یا_صاحب_الزمان_عج یادم بده یادم نره یادت کنم مولا دل شکسته‌ی ما را صبور کن آقابه جان مادرت زهرا(س)ظهورکن #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اطلاعیه مهم سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر تماس‌های مشکوک برای دعوت به اغتشاشات و تخریب اموال عمومی از سمت سازمان تروریستی منافقین 🔹در صورت مشاهده موضوع فوق به شماره تماس ستاد خبری سازمان اطلاعات سپاه (۱۱۴) اطلاع رسانی شود. @bermegali
جایزه بهترین بوسه در پویش عمامه بوسی هم تقدیم میشود به حاج قاسم عزیز برای خلق این تصویر ماندگار 💛🥲 @bermegali
🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🔴يكی همیشه ما را می‌بيند ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوه‌های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر می‌دانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمی‌خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می‌روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدرجان، یکی ما را می‌بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می‌بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ آيا او نمی‌داند كه خداوند همه اعمالش را می‌‏بيند؟!»(علق:۱۴) پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد!خیلی از اعمال ما مانند غیبت، تهمت و ... هم به اندازه دزدی و چه‌بسا بیشتر قبیح است اما چون مثل دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظاره‌گر رفتار ماست همچنان آن را ادامه می‌دهیم. 💠 @bermegali 💠
🔻نخـــند... ✨کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود: به کارم نخند ، محتاج روزگارم... ✋به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند ! ❌به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند ! 🚫به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند ! ❗️به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند ! ⛔️به دستان پدرت... به جارو کردن مادرت... به راننده ی چاق اتوبوس... به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد... به راننده ی آژانسی که چرت می زند... به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی... به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان... نخند... ⚠️نخند که دنیا ارزشش را ندارد... که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند: ✅آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند. آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند... بار می برند... بی خوابی می کشند... کهنه می پوشند... جار می زنند... سرما و گرما را تحمل می کنند... و گاهی خجالت هم می کشند... 👈خیلی ساده هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند ! 💠 @bermegali💠
گفت دانایی که گرگی خیره سر⁣⁣ هست پنهان در نهاد هر بشر⁣ ⁣⁣ لاجرم جاریست پیکاری سترگ⁣ روز و شب مابین این انسان و گرگ⁣⁣ ⁣⁣ زور بازو چاره‌ی این گرگ نیست⁣ صاحب اندیشه داند چاره چیست⁣⁣ ⁣⁣ ای بسا انسانِ رنجورِ پریش⁣⁣ سخت پیچیده گلوی گرگ خویش⁣⁣ ⁣⁣ وی بسا زور آفرین مردِ دلیر⁣⁣ هست در چنگال گرگ خود اسیر⁣⁣ ⁣⁣ هر که گرگش را در اندازد به خاک⁣⁣ رفته رفته می‌شود انسان پاک⁣ ⁣ وآن که ⁣از گرگش خورد هر دم شکست⁣ گرچه انسان می‌نماید گرگ هست⁣ ⁣⁣ وآن که با گرگش مدارا می‌کند⁣⁣ خلق و خوی گرگ پیدا می‌کند⁣⁣ ⁣⁣ در جوانی جان گرگت را بگیر⁣ وای اگر این گرگ گردد با تو پیر⁣⁣ ⁣⁣ روز پیری گر که باشی هم چو شیر⁣⁣ ناتوانی در مصاف گرگ پیر⁣⁣ ⁣⁣ مردمان گر یکدگر را می‌درند⁣⁣ گرگ هاشان رهنما و رهبرند⁣⁣ ⁣⁣ اینکه انسان هست این سان دردمند⁣⁣ گرگ‌ها فرمانروایی می‌کنند⁣⁣ ⁣⁣ وآن ستمکاران که با هم محرم‌اند⁣⁣ گرگ هاشان آشنایان هم‌اند⁣⁣ ⁣⁣ گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب⁣⁣ با که باید گفت این حال عجیب؟⁣ 🍃🌸🌸🍃 💠 @bermegali💠
🌸🌺🌼🌼🌸🌺 سه تار عاقبت خاک شود حسن جمال من و توخوب و بد می گذرد وای به حال من و تومال دنیا نشود سد ره مرگ کسی گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو 🍃🌸🌸🍃 💠 @bermegali💠
💼قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم !!💵 مردی ثروتمندی پسری عیاش داشت. هرچه پدر نصیحت می کرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه لحظه مرگ پدرفرا می رسد. پسرش را خواسته و میگوید فرزند با تو وصیتی دارم، من ازدنیا می روم ولی درمطبخ (آشپزخانه) را قفل کردم و کلید آن را به تو می دهم، آنجا یک طناب از سقف آویزان است و هر وقت از زندگی ناامید شدی و راه به جایی نبردی برو و خودت را دار بزن. پدراز دنیا می رود و پسر در معاشرت با دوستان ناباب و زنان آنقدرافراط می کند که بعد از مدتی تمام ماترک و ثروت بجا مانده به پایان میرسد. کم کم دوستانش که وضع را چنین می بینند از دوراو پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرومی رود و به یاد نصیحت های پدرمی افتد و پشیمان می شود اما سودی نداشت. روزی در حالی که برای ناهار گرده نانی داشت کناری می نشیند تا سد جوع (رفع گرسنگی) کند، در همان لحظه کلاغی از آسمان به زیر آمده و نان را برداشته و میرود. پسرناراحت و افسرده با شکم گرسنه به راه میافتد و در گذری دوستانش را میبیند که مشغول خنده و شوخی هستند. نزد آنها رفته سلام میکند و آنها به سردی جواب او را میدهند. سرصحبت را باز می کند ومی گوید گرده نانی داشتم کلاغی آن را برداشت وحال آمدم که روزخود را با شما بگذرانم. رفقایش قاه قاه خندیدند و مسخره اش کردند. پسر ناراحت و دلشکسته راهی منزل می شود و در راه به یاد حرف های پدرمی افتد کلید مطبخ را برداشته قفل آن را باز میکند و به درون میرود. چشمش به طناب داری میافتد که از سقف آویزان است. چهارپایه ای آورده طناب را روی گردنش می اندازد و با لگدی چهارپایه را به کناری پرت میکند که در همان لحظه طناب از سقف کنده شده او با گچ و خاک به همراه کیسه ای کف زمین می افتد. با تعجب کیسه را باز کرده درون آن پراز جواهر و سکه طلا میبنید. به روح پدر رحمت فرستاده و از فردای آن روز با لباسهای گرانقیمت در محل حاضر میشود و دوستانش همدیگر را خبر کرده و یکی یکی از راه میرسند و گردش را گرفته و شروع به چاپلوسی میکنند. او هم وعده گرفته و آنها را برای صرف غذا به منزل دعوت کرده و از طرفی ده نفر گردن کلفت با چماق در گوشه ای پنهان میکند و وقتی همه آنها جمع میشوند به آنها میگوید: دوستان بزغاله ای برای شما خریده بودم که ناگهان کلاغی از آسمان بزیر آمد و بزغاله را برداشت و فرار کرد. دوستان ضمن تائید حرف او دلداریش دادند که مهم نیست از این پیش آمدها میشود و امروز ناهار بازار را میخوریم که در این لحظه پسر فریاد میزند: قرمساق ها، پدرسگ ها در روزگار فقر و محنت بشما گفتم نان مرا کلاغ برد به من خندیدید، حال چطور باور میکنید که کلاغ بزغاله ای را برده است؟ و چماق دارها را خبر می کند و آنها هجوم آورده کتک مفصلی به رفقایش می زنند و از آن روز به بعد طریق درست زندگی را پیش میگیرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @bermegali 💠
🍁 انسان چیست؟🍃🌸 شنبه: به "دنیا" می آید. یکشنبه: "راه" می رود. دوشنبه: "عاشق" می شود. سه شنبه: "شکست" می خورد. چهارشنبه: "ازدواج" می کند. پنج شنبه: به "بستر بیماری" می افتد. جمعه: *می میرد*.. "بخندید" خوش باشید "فرصت های زندگی" را دریابید. "شاد شدن از شادیِ دیگران" یک "کرامت" است که خدا به هر کس نداده.... ‏آن کسی که از تماشای "شادی شما" حال‌اش خوش شد و پا به پای شما "بال" درآورد از خوش‌حالی او سالم‌ترین و "بی‌گره‌ترین" آدم است *قدر او را بدانید*. 💠 @bermegali💠
🍃🌺 مردم اگر میدونستن یه « اللهم عجل لولیک الفرج » گفتن چقدر بزرگشون میکنہ چقدر میتونہ مشکلات و برطرف کنہ چقدر میتونہ راهشون بندازه همه زندگیشون و میزاشتن زمین و دست به آسمون میبردن و میگفتن «اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج»🤲 💠 @bermegali 💠
🍁 ادب مدرک نیست! ادب لباس گران پوشیدن نیست، ادب بالای شهر زندگی کردن نیست! ادب ماشین خوب داشتن نیست، ثروت و مدرک ادب نمی آورد، ادب در ذات آدمهاست که با تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند، ادب یعنی به همسرت امنیت، به فرزندت محبت به پدر و مادرت خدمت و به دوستانت شادی را هدیه کنی، ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی معنای انسانیت را درک کرده و نام نیک از خود به جا گذاشتن است...! 💠 @bermegali 💠
🍁 اگر میخواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی ... به حرفهایی که دیگران درباه او میزنمد توجه نکن ببین که او ،درباره دیگران چطور صحبت میکند 💠 @bermegali 💠