:: برخی از علائم انواع سحر و جادو ::
۱- احساس خفگی و خستگی و بی حال بودن بدون اینکه کاری انجام داده باشید
۲- دایم کسل بودن و ناآرام بودن و عدم تمرکز و هزیان گفتن
۳- درد در ناحیه ستون فقرات و گردن و شکم
۴- درد دایم از ناحیه سر و بعضا بعد از غذا خوردن احساس استفراغ داشتن
۵- خواب و رویا و کابوس های وحشتناک دیدن
۶- نسبت به کارهای بی اهمیت خشمگین می شود.
۷- تغییر در رزق و روزی و ضرر و زیان و وقتی کاری را شروع میکنید با ضرر همراه خواهد بود.
۸- تاخیر در ازدواج یا ازدواج کردن و جدایی سریع و طلاق بدون دلیل.
۹-اگر کاری انجام دهد این کار برای همه سود و منفعت دارد الا خود شخص و دچار ضرر می شود.
۱۰- انزوا و دوری از اهل منزل و همسر و استرس و نفرت از همه
۱۱- درد در شکم و معده
۱۲- گاها درد همراه با تهوع و استفراغ
۱۳- گازهای مکرر در شکم و بی اختیار شدن.
۱۴- احساس کردن اینکه یک تومور در شکم قرار دارد یا چیزی در داخل رحم لرزه ایجاد میکند.
۱۵- حرارت و گرما در بدن و معده در زمانی که بدن در حال استراحت می باشد بالاست.
۱۶- خروج بوی بد از دهان و معده (اغلب).
۱۷- عدم خوردن به خوردن و آشامیدن و یبوست مزمن و درد شدید در چرخه قاعدگی.
۱۸- ضعف در بینایی و همچنین درد شدید در چشمان و حالت پیچیدگی در چشم ها.
۱۹- وقتی کسی به او دست میزند و او را لمس میکند دچار اذیت و مور مور شدن می شود.
۲۰- ناراحتی تنفسی و سخت شدن در نفس کشیدن و آسم مقطعی و...
۲۱- صورت تیره رنگ یا کبود میشود و در قسمت هایی از بدن لکه های سیاه و کبود بوجود می آید.
۲۲- هنگام خوردن و آشامیدن از درد معده و رحم ناراحت می شود و ناتوانی جنسی و درد در پشت کمر و روده پیدا می کند.
۲۳- سوزش مکرر بینی و دهان یا گردن.
۲۴- تغییر ناگهانی در رفته معشوقه شما و در اوج علاقه بدون دلیل نسبت به شما سرد می شود یا با یک بحث کوچک جدایی پیش می آید.
۲۵- شخص دچار غم و اندوه و از شادی و خوشحالی متنفر می شود و نافرمانی می کند.
۲۶- گاها در خواب میبیند با اشخاصی رابطه جنسی برقرار می کند.
۲۷- احساس حضور شخص در منزل و کنار او و همچینین دیدن سایه و حرکات مشکوک.
۲۸- بعد از شنیدن صدای قرآن شخص بیمار میشود و در گوش و فکرش حرف هایی می شنود و به آن عمل میکند و در آخر پشیمان می شود.
۲۹- در خارج از منزل شاد بودن و به محض رسیدن به منزل بحث و جنگ و دعوا.
۳۰- بوی بد دهان و بدن و رحم و اگر حمام برود دوباره در همان روز همان بوهای بد بر می گردد.
۳۱- گریه کردن بدون دلیل بخصوص در زمان اذان و تلاوت قران و...
۳۲- دایما به خوابیدن علاقه دارد و مخصوصا بر روی زمین و گاها در سر و صورت ورم بدون دلیل ایجاد می شود.
۳۳- احساس تنش و استرس در اندام ها و چشم ها و تهوع و شکم درد.
جهت درامان ماندن ازبلایای سحروجادووچشم زخم استفاده از #حرز_امام_جواد_ع سفارش شده
☎️تلفن تماس جهت سفارش #حرز
09391290547👈
☘️ #کانال_مرد_میدان ☘️
☘️ @bermegali ☘️
علامه ی دهر و صاحب علوم غریبه آیت الهی حسن زاده(رضوان الله علیه):
هرکس میخواهد در عالم خواب چیزی گیرش بیاید در وقت خواب سه بار آیه کریمه ی 256 سوره مبارکه بقره (آیه ی دوم آیة الکرسی) را تلاوت کند
با طهارت و یقین قلب باشد ،چیزی در کاسه ش ریخته خواهد شد
#مرد_میدان
@bermegali
۱۴ دستورالعمل اجمالی استاد علامه حسن زاده آملی برای اهل سیر و سلوک در کتاب شریف "لقاءالله"؛
۱- قرآن کریم
۲- وضو و طهارت
۳- پرهیز از طعام بسیار
۴- کم گویی و گزیده گویی
۵- محاسبه نفس
۶- مراقبت
۷- رعایت ادب در محضر خدا (ادب مع الله)
۸- عزلت
۹- تهجد
۱۰- تفکر
۱۱- در گفتار و قلب و در همه حال به یاد خدا بودن
۱۲- ریاضت در علم و عمل
۱۳- همت عالی
۱۴- توبه
🌴 #کانال_مرد_میدان 🌴
@bermegali
علامه حسن زاده آملی ره:
اگر دستورالعمل میخواهی، مگر این آیه را تلاوت نکرده ای؟
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا و مگر نشنیده ای؟
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
خلاصه مرد سحر باش که:
صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام، ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
صمت خاموشی است،جوع گرسنگی،سهر بیداری،خلوت گوشه گیری و ذکر به دوام، همیشه به یاد حق بودن.
در چهار اول خیر الٱمور ٱوسطها و در پنجمی خوشا آنان که دایم در نمازند:(الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم)(الذین هم علی صلاتهم دائمون)
#سحر_خیزان
#برمه_گلی
#کانال_مرد_میدان
🦋⃟@bermegali
1_2505605852.mp3
5.07M
#تلنگر💥
وقتی با خدا معامله کنی...💕
بعد از این صوت تازه میفهمی بیچارگی یعنی چی :))
🎧گوش کنید ولی درموندگیتون بعد از این صوت رو حلال کنید!
#پیشنهاد_دانلود👌
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
#کانال_مرد_میدان
🦋⃟@bermegali
هدایت شده از «مردمیدان/خادم الائمه»
✅ داستان واقعی
💢برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند
✍حجت الاسلام شیخ احمد کافی فرمودند :یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم دینی خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی گفته به شیخ مرتضی انصاری گفته به شیخ عبدالکریم حائری گفته و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم.
شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده.
🔺 من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم. حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند. به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است.
قربان غریبی ات شوم مهدی جان
📚 کتاب ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران
#کانال_مرد_میدان
@bermegali
ماجرای کتک خوردن یک فقیه برجسته از همسرش
شیخ حسین انصاریان در کتاب نفس، ماجرای کتک خوردن یکی از فقهای برجسته شیعه را روایت کرده است.
به گزارش کانال مردمیدان مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیع بوده است، در حدی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کردهاند که فرموده بود: اگر تمام کتابهای فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینهام دارم، همه را بیرون میدهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقی میکند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند. اینقدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهی که به داخل خانه میرود، همسرش حسابی او را کتک میزند.
یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند: آقا ما داستانی شنیدهایم از خودتان باید بپرسیم. آیا همسر شما گاهی شما را میزند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد. گفتند: او را طلاق بدهید.گفت: نمیدهم. گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمیدهم. گفتند: چرا؟ گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد.
#کانال_مرد_میدان
@bermegali
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
سلام واحترام
مبــــــارک باشدآمدنماهـی که
اولینروزشباقری،
سومینشنقوی،
دهمینشتقوی،
سیزدهمینشعلوی،
نیمه اشزینبـی
وبیستوهفتمشمحمدی است...♥️
حلولماهرجبمبارک 🎉
میلادامام محمدباقر
مبارک بر امت پیامبر
#رجب
#کانال_مرد_میدان
@bermegali
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
#کانال_مرد_میدان
@bermegali
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم
نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم
هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم
مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم
عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم
نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم
روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت
ای در حدیث ناب تو دریای معرفت
در محضر تو ای گل رعنای معرفت
زانو زده جهان به تماشای معرفت
مهر تو بوده است صراط جهانی ام
مدیون باقر است همه زندگانی ام
ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم
ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم
هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم
دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم
علم از کلام توست نفس می کشد هنوز
آری به نام توست نفس می کشد هنوز
غرق اند اهل علم به دریای منبرت
چون قطره ای ست علم همه پای منبرت
نوری جهان نداشته منهای منبرت
ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت
ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان
محراب آسمانی دنیا بقیع تان
ای آبروی علم، جهان وام دار تو
حرفی نداشتند بزرگان کنار تو
پایان نداشت معرفت بی غبار تو
خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو
دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما
خورشید باش مثل همیشه به راه ما
رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت
ما را ببر به دیدن شرح کرامتت
دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت
قربان فصل فصل غم بی نهایتت
خون گریه های کرببلا یادگار توست
در ما صدای کرببلا یادگار توست
_______________________
🔹 #کانال_مرد_میدان 🔹
@bermegali
1_3011267155.mp3
4.89M
🌸 #میلاد_امام_محمد_باقر(ع)
💐 #ماه_رجب ...
💐تو سفرهی زینالعابدین نون و رطبه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌷 #کانال_مرد_میدان
@bermegali👈
#عالم_برزخ_
#سرگذشت_ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵)
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀
🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍ادامه دارد..
#کانال_مرد_میدان
@bermegali