🚨 ماجرای شلّاق خوردن رهبر انقلاب
💠 پایم را به تخت بستند شلاقهایی با ضخامتهای مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم، آنقدر زد که خسته شد، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب.
💠 هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم. در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی میآمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد: #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
📘 خون دلی که لعل شد، فصل ۱۲
🆔@sireh_agha
🚨 ولایت پذیری جالب رهبر انقلاب
💠 نویسندهی کتاب #امیر_حماسهها نقل میکند: روزهای آخر جنگ، طرحی برای عملیات در محور کوشک و طلائیه تهیه شده بود و ۳۰۰ الی ۴۰۰ گردان آمادهی عملیات شدند، میزان موفقیت را بالای ۷۰ درصد، اسرای دشمن را ۵ تا ۶ هزار نفر و کسب غنائم بسیاری را هم برآورد کردهاند.
مقام معظم رهبری با آنکه موافق اجرای عملیات بودند، اما موافقت امام را نیز شرط دانستند، از این رو با حضرت امام تماس تلفنی گرفتند و پس از بررسی موضوع، پاسخ امام (ره ) این بود:
"من صلاح نمیدانم که این عملیات انجام شود."
مقام معظم رهبری هم گفتند: #چشم، هر چه شما بفرمایید.
فرماندهان تلاششان این بود که دوباره صحبتی با امام بشود، اما معظم له فرمودند:
🔸 ما همه همچون اسلحهای هستیم که گلنگدن آن کشیده شده، فشنگ هم آماده است و ما مثل همان گلوله هستیم که اگر امام انگشتش را تکان دهد و ماشه را بچکاند ما شلیک میشویم، اگر نه ما آماده و منتظر آن اشارهی انگشت حضرت امام میمانیم.
🆔 @sireh_agha
🚨 واکنش جالب رهبر انقلاب پس از دیدن عکسِ قبل از انقلابِ شهید آوینی
💠 رهبر انقلاب نقل میکنند: یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی درباره یک نفر از همین چهرههای معروفِ فرهنگیِ خوب که امروز جزو شهدای عالیمقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه میکردم که از وجودش استفاده کنید، چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری (که آن زمان برای جوانان خیلی پیش میآمد) نشان میداد. آن آقا به من گفت: بفرما! این [مرتضی آوینی] همان کسی است که شما اینطور از او تعریف میکنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا اینگونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!
📝 روزنامهی کیهان،۲۹ شهریور ۱۴۰۰
🆔 @sireh_agha
🚨 مطالعهی چند کتاب #قطور در #اتوبوس
🔘 رهبر انقلاب:
💠 من مىخواهم خواهشى از مردم بکنم و آن این است کسانى که وقتهاى ضایع شوندهاى دارند؛ مثلاً به #اتوبوس یا تاکسى سوار مىشوند، یا سوار وسیلهى نقلیهى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مىراند، یا در جاهایى مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر مىبرند و به هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بىکارى مىگذرانند، در تمام این ساعات، #کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانهاى لاى کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهاى بعدى آن را باز کنند و از همان جا بخوانند. بنده خودم چند جلد #قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلایلى نمىخواهم اسم کتاب را بگویم. وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى ما خیلى آزار دهنده بود و نمىتوانستیم تحمّل کنیم. دلم مىخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کار بود. ساعتى را که به این حالت مىگذراندم احساس نمىکردم ضایع مىشود. آن وقتها تقریباً یک ساعت طول مىکشید تا آدم با اتوبوس از جایى به جاى دیگر مىرفت. بعضى وقتها این جابجایى کمتر یا بیشتر هم طول مىکشید. بههرحال چنین یک ساعتهایى را احساس نمىکردم که ضایع مىشود؛ چون کتاب مىخواندم.
🌐 مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پس از بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۵/۰۲/۲۲
🆔 @sireh_agha
12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطرهی جالب رهبر انقلاب دربارهی روزهای آغازین #جنگ
⭕️ به مناسبت آغاز هفته #دفاع_مقدّس
🆔 @sireh_agha
🚨 فروش #زیور_آلات برای خرید #زغال
💠 به یاد دارم از جمله مواردی که (همسرم) #زیورآلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد، زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانههای خود، به خرید مواد سوختی که در آن زمان #زغال بود، روی آوردند. در چنین مواقعی تعدادی از مومنین به من مراجعه میکردند و پولی در اختیار من میگذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولاً زغال را از زغال فروشی میخریدم بعد به کسانی که نیاز داشتند حواله میدادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. در آن سال پولدارها به من مراجعه نکردند بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولاً در چنین ایامی برای گرفتن زغال، درِ خانه علما را میزنند اما آن سال، این افراد از خانه من ناامید باز میگشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین میساخت. #همسرم که این حال را دید به من پیشنهاد کرد، #دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم. من مخالفت کردم، ولی او اصرار ورزید. #دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هر چه بیشتر بفروشم. اتفاقاً یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت من هم به اندازه همین پول، روی آن میگذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید.
📘 خون دلی که لعل شد، فصل۱۰، ص۱۶۰
🆔@sireh_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این راه را با قدرت ادامه بدهید!
🌹 ویژهی هفتهی #دفاع_مقدّس
🆔 @sireh_agha
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبهی خبرنگار جنگ با رهبرانقلاب هنگام بازدید از خطوط دفاعی
🆔 @sireh_agha
🚨 ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب روی #کاغذ_پاکت_میوه
🔸 به روایت آقای سادات اعلایی، معلم دبستان علوی تهران:
⭕️ در مدرسهای که آقای میثم خامنهای، فرزند رهبر انقلاب درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد لذا آقای خامنهای، رئیس جمهور وقت یک #پاکت_مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
✍ «آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید بلکه تشویق هم بفرمائید.
سید علی خامنهای»
🆔 @sireh_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اوّل باید از سیم خاردار نفست عبور کنی!
🆔 @sireh_agha
🚨 راهی مسجد جمکران میشویم!
💠 آقای #سیدحسن_نصرالله میگفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر #مقام_معظم_رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت میگذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همهی توطئهها شده بود که حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: «شما پیروز میشوید، این چیزها زیاد مهم نیست.»
سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمیشود، به دوستان و اعوان و انصار میگویم که آماده شوید به #جمکران برویم. راه #قم را پیش میگیریم و راهی مسجد جمکران میشویم، بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس میکنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمائی میکند و من در آنجا به تصمیمی میرسم و مشکل بدین صورت حل میشود و همان تصمیم را عملی میکنم.»
🌐 خبرگزاری رسمی حوزه علمیه به نقل از حجةالاسلام والمسلمین کعبی
🆔@sireh_agha