eitaa logo
خادم المهدی (عج)
47 دنبال‌کننده
41هزار عکس
24.3هزار ویدیو
237 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ پاسخ یک از زبان تو؛ همه شهر را به می رساند! 🌸 ‌👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 @KASHKOOLMANAVI
حضور در کربلا ✅#"داستان زعفر جنی در کربلا ✍هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید زعفر جنی گفت : کیست که در وقت شادی، گریه می کند ؟! دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدن و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ود ر حال جنگ هستند وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کردند و می فرمودند : آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟! و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شهادت می رسانند ⚫️زعفر جنی و حرکت بسوی کربلا به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند ⚫️مخالفت امام حسین از کمک زعفر جنی خود زعفر گفته است : وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است، بعلاوه صف های فرشتگان زیادی را دیدیم، خود را به امام حسين علیه السلام رساندیم و گفتنیم : ما در خدمت هستيم، امام حسين از آنان تشكر كردند و فرمودند : بايد امور اين عالم به طور طبيعي پيش برود این الطالب بدم المقتول بکربلا 😭😭 ◾️ ماجرای "زعفر جنی" از زبان خودش در سرزمین کربلا، روز عاشورا...😭 ﺧﻮﺩ ﺯﻋﻔﺮ ‏(ﺟﻨﯽ‏) ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ : ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺭﺍ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ . ﻣﻠﮏ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮف ، ﻣﻠﮏ ﻧﺼﺮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ، ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ، ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ، و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻃﺮﻓﯽ ﻣﻠﮏ اﺳﺮﺍﻓﯿﻞ ، ﻣﻠﮏ ﺭﯾﺎﺡ ، ﻣﻠﮏ بحار، ﻣﻠﮏ ﺟﺒﺎﻝ ، ﻣﻠﮏ ﺩﻭﺯﺥ ، ملک عذﺍﺏ ، ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ . 👈 ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﯾﮑﺼﺪ ﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺎﺗﻢ ﻫﻤﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ،ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻧﺪ . 🕯 ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ‏ ﻣﯽﻓﺮﻣﻮﺩند : ‏«ﻭﻟﺪﯼ؛ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻧّﺎ ﻣﺸﺘﺎﻗﻮﻥ‏»؛ «پسرم، ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ، ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﻢ‏» 🕯 ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ، ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ، ﺳﺮﺵ ﻣﺠﺮﻭﺡ ، ﺳﯿﻨﻪﺍﺵ ﺳﻮﺯﺍﻥ 🕯 ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﻪﻫﺎﯼ ﺯﺭﻩ ﻣﯽﺟﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼً ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻧﻤﯽﻧﻤﻮﺩ . ✍ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺳﻢ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ ﺳﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺯ بیکسی ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩﺍﯼ ﻓﺮﻣﻮﺩند : 👈 «ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ﺑﯿﺎ» ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : «ﻣﻦ ﺑﺎ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ.‏» 🔆 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند : «ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ؛ زﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ‏» ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ‏ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﻓﺮﻣﺎﯾﯽ ؟‏» 🔆 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند: ‏ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺕ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ‏». ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ‏». 🔆 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند : زعفر ﺍﺻﻼً ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻟﻘﺎﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ . ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ نصرﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ اﺷﮏ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ، ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ‏ . 📚منبع: ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ ۴۴ ﺹ ۳۳۰ 🏴🏴🏴 https://chat.whatsapp.com/F8bbZXG0had0xgEdcQN8K2
❤️ در میان عاشقان ؛ عطر حضورت می‌رسد با ظهور اربعین ، بوی ظهورت می‌رسد 🏴
یا رَب عید اسٺ ، عطا بر همہ ده بر ماتم و اندوه همہ خاتمہ ده پایان غم همہ ، ظهور مهدیسٺ تعجیل فرج بہ مهدے فاطمہ ده https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
❤️ خودم را به تو منسوب می دانم با لفظ"شیعه" نمی دانم این "انتساب"را از جنس یعقوب بدانم یا از جنس برادران یوسف؟ منتظر دلسوخته ات هستم یا باعث و بانی به چاه غیبت افتادنت! وای بر من اگر اینگونه باشم... 🌼 @Emamkhobiha🌹
♥️ عزیز فاطمه! در قفس سرد و تاریک سینه‌ام، تمام در و دیوار دلم، پر شده از چوب خط‌های نبودنت؛ لحظه شماری می‌کنم برای روزی که با مژده آمدنت، این انتظار به آخر برسد ... آن وقت، من باشم میان یک سپاه از همه آنهایی که در شب‌های غیبت، انتظار تو را مشق کرده بودیم ... 🌤 ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
♥️ صبــح دمید... و ما دوباره، درهیاهوے دنیا، قدم می‌گذاریم نمی‌دانم، امروز چندبار، یادتو، از خاطرم... عبورمي‌ڪند اما می‌دانم؛ تو هنوز، مثڸ دیروز...تنهایی 🌤🙏🏻 @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جاے همہ‌ے مردمـ شھرے ڪہ غریب‌اند اے ڪاش نِگاهمـ بہ نگاهِ تُــــو بیوفتـد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸 ⚜️ @p_Mahdavi
•💛🍀• جز در خانه ی تو در نزنم جای دگر نروم جز در ڪوی تو به ماوای دگر من ڪه بیمار غم هجر توأم میدانم جز وصال تو مرا نیست مداوای دگر @p_Mahdavi
: 💢در این دنیا فقط پاكی، صداقت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن وعبادت باقی می ماند شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی امروز ۱۴ آذر زادروز شهید عباس بابایی بود؛ کسی که بیش از ۳۰۰۰ ساعت پرواز و ۶۰ عملیات جنگی موفق داشت و اولین ها در سوختگیری هوایی با هواپیمای اف۱۴ بود. : ✨﷽✨ 🔔 🤲🌷 آفاق۵- شهیدان زنده اند https://eitaa.com/joinchat/1877672132C09d8fcccfe آفاق۱۵- عاشقان سید الشهدا https://eitaa.com/joinchat/1936457935Cfb291f2fd4 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید.‌
سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) : حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی ----------------------------------‐ 🌐 @medialiterac🇮🇷