✨بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ✨
خطبه ۱۴۳ نهج البلاغه:
بار خدايا ! باران و برکات و رزق و رحمتت را بر ما بگستران، و بارانى بر ما بفرست نافع و سودمند و بارور کننده، که آنچه را خشک شده با آن برويانى، و آنچه را مرده، زنده کنى، آبى بسيار پر منفعت، پر بار که تپه ها و کوهها را با آن سيراب نمايى، رودخانه ها را به راه اندازى، درختان را پر برگ سازى، و قيمتها را با آن پايين آورى، تو به هر چه اراده کنى توانا هستى
✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.✨
هدایت شده از بچهای |خـٰادِمُالشُهَداء|
🌸🌸🌸🌸🌸
🌞علی کیست؟
🍁علی قرة العین است..
🍁امیر عالمین است...
🍁و نور ثقلین است...
🍁وهم فاتح خندق ،
🍁جبل و بدر و حنین است...
🍁علی نور دو عین است...
🍁اب الساقی این میکده عشق حسین است...
🍁بنازم ید خیبر شکنش را...
🍁حسین و حسنش را....
🍁و زینب گل زهرا صفت یاسمنش را...
🍁کنم هر نفس آویز به گوشم سخنش را...
🍁به کوثر ندهم قطره آب دهنش را...
🌞علی کیست؟
🍁همانی که پیمبر زده مهر مسلمان شدنش را...
🍁به عالم ندهم یک سر تار کفنش را.
🌞علی کیست؟
🌿علی علم یقین است ...
🌿علی حبل متین است...
🌿علی نور مبین است...
🌿علی لنگر عرش است و زمان است و زمین است...
🌿امیر ملک دین است...
🌿یگانه سرور مطلبین است...
🌿علی سید کل مسلمین است...
🌿بدانید فقط شاه نجف علی امیر مومنین است...
🌞علی کیست؟
🕊️علی کل صلاة است...
🕊️قعود است و قیام است...
🕊️رکوع است و سجود است و سلام است...
🕊️علی حج و زکات است...
🕊️علی باب نجات است...
🕊️علی سرور کل کائنات است...
🕊️علی حکم تمام ممکنات است...
🕊️علی حی و ممات است...
🕊️علی معنی کل صلوات است...
🕊️علی زینت بعد صلوات است...
🕊️علی شیر خدا شاه نجف یک تنه زهراعلی است.
🌞علی کیست؟
🍂علیً اسدالله...
🍂علیً ولی الله...
🍂علیً حجت الله...
🍂علی دست خداوند...
❣️نظر ﮐﻦ ﺑﺮ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻧﺎ,ﺑﺒﯿﻦ ﺁﻥ ﺁﯾﺖ ﮐﺒﺮﺍ :
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻘﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺎﻗﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻧﺶ
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻧﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺯ
❣️ﻋﻠﯽ ﺣﮑﻤﺖ
❣️ﻋﻠﯽ ﻫﻤﺖ
❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺃﻓﺖ
❣️ﻋﻠﯽﻣﻌﻠﻮﻝ
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻠﺖ
❣️ﻋﻠﯽ ﻫﻤﺘﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﻓﻀﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺎﺿﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺪﻝ
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺎﺩﻝ
❣️ﻋﻠﯽ ﺣﮑﻢ
❣️ﻋﻠﯽ ﺣﺎﮐﻢ
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﯾﻦ
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﻧﯿا
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﺩ
❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻭﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﻭﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﺻﺒﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺻﺎﺑﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻠﻮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﻼ
❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻮﺭﺍﺕ
❣️ﻋﻠﯽ ﻗﺮﺁﻥ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻧﺠﯿﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺮﻗﺎﻥ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻈﻬﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻃﻬﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺯﻫﺪ
❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻘﻮﺍ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﻠﻢ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻓﻀﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﺪﻝ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﮐﻤﻞ
❣️ﻋﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺑﺮﺗﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻬﺘﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻮﻻ
❣️ﻋﻠﯽ ﺳﺮﻭﺭ
❣️ﻋﻠﯽﺭﻫﺒﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﺣﯿﺪﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﺻﻔﺪﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﺣﺴﻦ
❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﻮﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﻨﺖ
❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﻫﺎﺩﯼ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻬﺪﯼ
❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺿﯽ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺿﯽ
❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺟﯽ
ﻋﻠﯽﻣﻨﺠﯽ
❣️ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻨﺶ
❣️ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻨﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺼﺮ
❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺻﺮ
❣️ ﻋﻠﯽ ﻓﺘﺢ
❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺎﺗﺢ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺼﻠﺢ
❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺻﺢ
❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺮﺩ
❣️ﻋﻠﯽ ﯾﮑﺘﺎ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻄﻠﻊ
❣️ﻋﻠﯽ ﻃﺎﻟﻊ
❣️ﻋﻠﯽ ﻧﻮﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻧﻮﺍﺭ
❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺷﺪ
❣️ﻋﻠﯽ ﺍﺣﻤﺪ
❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺳﯿﻦ
❣️ﻋﻠﯽ ﻃﺎﻫﺎ
❣️ ﻋﻠﯽ ﺭﺧﺸﺎﻥ
❣️ﻋﻠﯽ ﺗﺎﺑﺎﻥ
👌طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!!
🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد:
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید:
اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!!
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید:
"سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!"
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:
"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید."
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟
پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است!
پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست.
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید!
چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
*به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند*
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
❤️ پوستر | شهیدی مثل پدر
🌹تصویرگری نمادین از فرزندان شهدای مدافع حرم در کنار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در #روز_پدر
🎨 اثر استاد آرش فروغی
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه اصابت گلوله به شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده و فریادهای " نحن شیعه علی بن ابی طالب" .
ان شاءالله روزی مون بشه ...
╔════❖•°🇮🇷 °•❖═════╗ @ravabetomomi_hamedan
╚════❖•°🇮🇷 °•❖═════╝
#گزارش_تصویری
ایستگاه صلواتی به یاد شهید آرمان علی وردی
بر سر گلزارشهدای شهر مهاجران
🔰ستاد خادم الشهدای شهر مهاحران🔰
#اعلام_مراسم
🏴مراسم شهادت حضرت زینب (س) وشبی با شهدا
امشب ساعت ۲۰:۳۰ در مسجد جامع شهر مهاجران در بین معتکفین برگزار میگردد.
#جزئیات_در_تصویر👆
هیئت قاسم ابن الحسن شهر مهاجران
کمیته خادم الشهدای شهر مهاجران
ستاد برگزاری اعتکاف شهر مهاجران
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درحالآمادهسازیرزقها
برای خادمین اعتکاف ماه رجب
خادم الشهدا فقط یک مدال بر روی سینه نیست! یک هدف و راه است… و کسانی می توانند هم مسیر باشند که... اَدا و اِدعا را دفن کنند! و خاکی بودن را… برای آسمانی شدن! امتحان
#ستاد_خادم_الشهدا_خوهران
#مهاجران
3.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد قرائتی: در انتخابات شرکت کنید نه به خاطر این که همه مسئولان کارشون درسته
توجیه کار غلط مسئولین حماقته
تضعیف نظام جنایت است
شرکت نکردن در #انتخابات خوشایند دشمن است