فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
ماجرای تاجری که نامه عملش به دست امام حسین رسید
حاج غلامرضا سازگار در مداحی منحصر به فرد خود داستان کوتاهی از برپایی هیئتی در یزد را برای مردم میگوید
...
یکےازسوالایۍڪهجدیداً
بهسوالاتنڪیرومنڪراضافہ
شده،اینهڪه:اونایترنتےڪه📡
پدرمادرٺبراےدَرستخریدنرو💵
صرفچےڪردی!؟
سلام
دوستای خوب ومهربونم میدونید که این ماه قمری که الان داخلش هستیم ماه جمادالثانیه،و تواین ماه یه نماز خیلی مهم وبافضیلت وعالی داره که فقط یکبار بایدتو این ماه خونده بشه،پیام روکامل بخونید.
❤هركه اين عمل را بجا آورد، خدا خودش و مال و همسر و فرزندان و دين و دنيای او را تا سال آينده حفظ میكند و اگر در اين سال از دنيا برود بر حال شهادت رفته است، يعنى ثواب شهيدان را دارا میباشد.❤
👈این نماز زمان معیّنی نداره. از آغاز این ماه تا پایان این ماه، چه روز و چه شب میتوان انجام داد.
👈چهار رکعت نماز، که دو نماز دو رکعتی است و پس از سلامِ دو رکعتِ اوّل، بلافاصله و بدون آنکه روی از قبله برگردونی و یا حرفی بزنی، از جا بلندمیشی و دورکعت دوم رومیخونی.حالا چطوری؟؟.
اینجوری:👇
👈 نماز اوّل:
👈ركعت اوّل سوره حمد ۱ مرتبه، آیه الکرسی(تا هوالعلی العظیم) ۱ مرتبه، سوره قدر ۲۵ مرتبه.
👈ركعت دوّم سوره حمد ۱ مرتبه، سوره تكاثر ۱ مرتبه، سوره توحيد ۲۵ مرتبه
👈نمازدوم:
👈ركعت اوّل سوره حمد ۱ مرتبه، سوره كافرون ۱ مرتبه، سوره فلق ۲۵ مرتبه
👈ركعت دوّم سوره حمد ۱ مرتبه، سوره نصر ۱ مرتبه، سوره ناس ۲۵ مرتبه
👈و پس از سلام نماز دوّم بگو:
👈▪️سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ (هفتاد مرتبه)
👈▪️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (هفتاد مرتبه)
👈▪️اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ (سه مرتبه)
👈🔅 سپس سر به سجده بزار و سه مرتبه بگو:
👈▪️يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
👈▪️سپس در همان سجده هر حاجتی كه داری از خدا بخواه.
👈منبع:مفاتیح
⬅دوستان عزیز خیلیا از این نماز عالی خبر ندارن لطف کنید و باارسالش برای بقیه ،همه رو مطلع کنید تا همه از ثواب این نماز بهره ببرن
⬅دعا برای سلامتی وظهور امام مهربونمون یادتون نره.
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥استاد رائفی پور
شیعه دربه در به دنبال ظهوره دربه در دنبال اینه که روی همین زمین حکومت تشکیل بده
مهدویت آرمان که فقط نیست واقعیته محقق خواهدشد
*اللهم عجل لولیک الفرج*
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#راه_وصل_شدن_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه قسمت 2⃣1⃣ ❓پس خدا که اینها را خلق کرده، چگونه باید دیده ش
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
#راه_وصل_شدن_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه
قسمت 3⃣1⃣
💢چون وجود مقدس خداوند خودش دیده نمیشود، باید یک کسی را خلق کند که او جانشین خدا در میان بشر باشد که میگوییم: «خلیفةالله» است.
🔅خلیفه یعنی جانشین خدا.
باید کاری که خدا میکند، او انجام دهد.
▫️لذا پیامبران و ائمه اطهار علیهمالسّلام معجزات داشتند. یعنی کارهایی که فقط خدا میتواند انجام دهد، به دست آنها جاری میکند که معلوم باشد اینها نمایندههای خدا هستند و لذا باید خلیفة الله، این چند خصوصیت را داشته باشد:
☑️ یکی اینکه قدرتش قدرت الهی باشد.
کاری که فقط خدا میتواند انجام بدهد، به دستش انجام شود که معلوم باشد قدرت خدا دست اوست و نماینده خداست.
☑️ معصوم از خطا است. نباید اشتباه کند چون میخواهد راهنمای بشر باشد و بشر باید به واسطهی معصومیت او، بتواند مطلقا به او اعتماد کند که اگر چنین نباشد و احتمال خطا در او وجود داشته باشد، انسانها نمیتوانند اعتماد صددرصد به او داشته باشند و زمینه بروز اختلاف میان بشر پدید می آید.
☑️ زنده و حاضر هم باید باشد یعنی حضور باید داشته باشد تا بتواند راهنما باشد.
💢نام این شخص را امام زمان و حجت خدا میگذاریم که از لحاظ خلقتِ جسمی هم مانند ما است و خدا او را از مادر و پدری مثل ما به دنیا آورده که با ما انس بگیرد تا بتوانیم او را چون خود و به اصطلاح خودمانی و همدرد خود بدانیم و به او اقتدا کنیم.
▫️مثل ما زندگی میکند، مثل ما راه میرود، مثل ما ازدواج میکند.
✔️از لحاظ بشری مثل ماست ولی از لحاظ روح، مرکز اتصال به علم خداست و عصمتی الهی دارد و نیز، قدرت خدا از طریق او به خلق اظهار و آشکار میشود.
✔️او، «امام مبین»، یعنی امامی که امامت و رهبریاش چون خورشید وسط روز آشکار و همچنین آشکارکننده و جدا کنندهی حق از باطل است.
❓خب این معرفت را که ما به امام علیهالسّلام پیدا میکنیم؛ آن وقت چه میشود؟
#ادامه_دارد....
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#رمان_ضحی ❤️ #قسمت_صد_و_چهل_ودوم قشنگ ترش اینه که این قسم رو اونقدر بزرگ میدونه که برای اثبات این ک
#رمان_ضحی ❤️
#قسمت_صد_و_چهل_وسوم
سوره تکاثر آیه ۱ و ۲ اعراب عشیره گرا رو مخاطب قرار میده و میفرماید این طلب زیادی نفرات کردن شما رو کشته!
تا جایی که به قبر شمردن افتادید که ببینید کدوم قبیله پرجمعیتترید!
حالا با منطق شما چرا این پیامبر انقدر خودشون رو نقد میکنه مثل اینکه خودشم عربه اصلا چه سودی براش داره؟
سوره کوثر کوتاه ترین سوره قرآنه که در اون خداوند بزرگترین برکت به نام کوثر رو به پیامبر وعده میده
صحبت سر یه مولود دختره
دختری که خیر کثیری برای پیامبر به دنبال داره!
در جایی که دختر داشتن اصلا ارزش نیست بلکه سرافکندگی میاره
ژانت_ قضیه چیه؟
_پیامبر هر فرزند پسری که براشون متولد می شد بعد از یه مدت فوت می شد با مریضی با اتفاق
آخرین فرزند پسرش رو که در دفن میکنه و بر میگرده یکی از سران مشرکین به نام عاص بن وائل که خودش ۱۹ تا پسر داشت به پیغمبر طعنه میزنه میگه تو ابتری و نسل و دنباله نداری!
پیامبر خیلی دلش میشکنه و بعد این آیه نازل میشه
به پیامبر وعده داده میشه که قراره فرزندی به تو بدم که کثرت نصیبت بشه و اون فرزند حضرت زهرا بود که دختر بود
با وجودی که تو اون جامعه باور اینه که با پسر فقط نسل ادامه پیدا می کنه ولی خدا تعمدا برای شکستن این سنت یک دختر به پیامبرش می ده و میگه من میخوام به واسطه ی یک دختر نسل تو رو کثیر کنم و واقعا هم نسل پیامبر کثیر میشه
خب اگه حرفی نیست دیگه به نظرم باید بگیم
صدق الله العلی العظیم!
زیر لب صلواتی فرستادم و گفتم: خب... تموم شد
حالا وقت نظر دادنه
چطور بود؟
ژانت کمی پیشونیش رو خاروند: به نظرم به همین راحتی نشه اظهار نظر کرد
یا حتی رد کرد
کتایون فوری گفت:
_ولی تو که هنوز بحث رو تموم نکردی کلی آیه رو مسکوت گذاشتی گفتی بعدا توضیح میدم فکر نکن اونا رو یادمون رفته باید توضیح بدی
_اون که حتما
برای اینکه جواب تمام اون سوالات یکجا داده بشه باید آخرین مبحث رو هم شرح بدم
که در واقع کلیدیه که تمام اصول و منطق این مکتب و فلسفه و چیستی هستی رو به طور درست جانمایی میکنه
ما خیلی مفصله
به نظرم بمونه برای فردا
کتایون فوری گفت: مگه یادت رفته من فردا بلیط دارم؟
باید برم کالیفرنیا یه هفته هم نیستم!
_آها!
راست میگی
خب پس تو برو و برگرد بعدش...
خندیدم: بعدشم امتحانای من شروع میشه تا...
نگاهی به تقویم گوشیم انداختم:
تا شنبه دهم آگست
همونروز به نظرم خوبه
از جام بلند شدم تا چای نپتون حاضر کنم: راستی کتایون بالاخره با مامانت به کجا رسیدی؟ با بابات حرف زدی برای ایران رفتن؟ اصلا میبینیش؟
_اونکه اصلا!
نمیتونم برای ایران رفتن بهونه ای بیارم
اگر بگم میفهمه پیداش کردم!
اگرم بخوام برم نباید بهش بگم
دلیل هم نداره که بگم
ولی...
اخه خودمم آمادگیشو ندارم خیلی سختمه
الانم چند روزیه حرف نزدیم با هم!
_وا چرا؟
_قهریم مثلا! میگه تو احساس نداری دلت نمیخواد منو خواهرتو ببینی!
_به نطر من که راست میگه!
الان یعنی باهات قهره؟
_آره دیگه
نمیدونم چکار کنم نه دوست دارم پیش قدم بشم نه اون کوتاه میاد
اصلا شرایط منو درک نمیکنه
ولی به نظر من که تو اونو درک نمیکنی!
اصلا متوجه شرایطش نیستی!
متوجه دلتنگی هاش نیستی
فقط به فکر خودتی
یه توصیه میکنم جدی بگیر اشتباه منو تکرار نکن
نذار قهر طولانی بشه رابطه تون خراب میشه!
اونوقت سخت بشه آواربرداری کرد!
اخم کم رنگی کردم
چی گفتم!
سینی رو روی میز گذاشتم و نشستم مقابل نگاه گنگ کتایون
چند ثانیه چشمهاش رو ریز کرد و بعد گفت: تو... تو یه چیزی
لعنتی چطور اینهمه وقت یادم رفت!
تو ام که اصلا به روی خودت نیوردی!
ژانت هم متعجب گفت: راست میگه
واقعا که...
قرار بود ماجرای خودتو برامون تعریف کنی!
_اولا من قولی بهتون ندادم!
ثانیا وقتی تعریف کردن گذشته ی آدما جالبه که قابل افتخار باشه
گذشته من حال خودمو هم بهم میزنه چه برسه بقیه
چه اصراریه آخه...
کتایون فنجونش رو از تو سینی برداشت:
یه جوری حرف میزنی حالا انگار چی هست!
از گذشته ی من و ژانت که ناراحت کننده تر نیست!
_گذشته ی تو و ژانت بیشتر جبر بود اما مال من... بیشتر اختیار!
_حالا مهم نیس دیگه نمیتونی قصر در بری یالا بگو ببینم چی به چی بود!
واضح بود که دست از سرم برنخواهند داشت!
من هم به ناچار فنجونم رو یک نفس سر کشیدم تا زودتر از موعد نامه اعمالم رو بگیرم و از رو مقابل اذهان قرائت کنم:
_ما خانواده مذهبی ای هستیم توی یه محله ی سنتی و مذهبی
خونه ما در واقع یه حیاط با دو تا ساختمون بزرگه که اولش یه ساختمون بوده و بعدها بینش تیغه کشیدن و تغییرات دادن
از وقتی که من یادم میاد با خانواده عموم یه جا زندگی کردیم تو همون خونه
من و داداشم رضا دو قلوییم و مامانم یکه زا بود ولی عمو و زن عمو که از پدر و مادر من بزرگترن دو تا پسر و یه دختر دارن!
رضوان و احسان و سبحان...
من از بچگی آدم کنجکاوی بودم
خیلی سوال داشتم اونقدر که اطرافیان حوصله شون سر میرفت
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#رمان_ضحی ❤️ #قسمت_صد_و_چهل_وسوم سوره تکاثر آیه ۱ و ۲ اعراب عشیره گرا رو مخاطب قرار میده و میفرماید
#رمان_ضحی ❤️
#قسمت_صد_و_چهل_وچهارم
درباره همه چیز ...
بزرگتر هم که شدم توی مدرسه دوستای جدید نگاه های جدید
و کلی سوال جدید...
نمیگم اگر سوالاتم رو میپرسیدم کسی جواب نمیداد یا نمیدونست ولی من روم نمیشد بپرسم
فکر میکردم اگر بپرسم به درونیاتم پی ببرن و فکر کنن بچه بی اعتقادی هستم
مقصر خودم بودم که اجازه دادم اینهمه سوال بی جواب توی ذهنم شکل بگیره و کم کم به این فرض برسه که واقعا جوابی براش وجود نداره
رضوان زودتر از همه متوجه تغییرات فکری من شد
خیلی باهم بحث میکردیم ولی من سوالای سختی میپرسیدم که اونم کم سن و سال بود و جوابش رو نمیدونست
سعی میکرد بره و برام پیداش کنه
ولی سوالا تو ذهن من خیلی سریعتر از سرعت جستجوی اون شکل میگرفت!
ادامه دارد
هدایت شده از مجمع الذاکرین خواهران همدان
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
اطلاعیه مجمع الذاکرین اهلبیت علیهم السلام📢📢📢
سلام و عرض ارادت خدمت خواهران عزیز مداح 💐
ان شالله جلسه نورانی مجمع الذاکرین
از این هفته ..
✅موضوع جلسه
آموزش تخصصی مدح خوانی
❗️جلسه دوم❗️
🔻یکشنبه ها
🔻ساعت 3 تا 4 و نیم بعدازظهر
به همه دوستان مداح اطلاع رسانی فرمایید.
واحد خواهران سازمان بسیج مداحان
1_1417652999.mp3
11.72M
#انسان_شناسی ۳
#آیتالله_ضیاءآبادی
#استاد_شجاعی
← مگر من کیستم که خدا ، اصرار دارد حتماً فردی به عظمت #محمد_امین صلیاللهعلیهوآله ، از سوی خودِ او برایمان ، سبک زندگی بیاورد؟
📍مگر من کیستم ، که باید برای هر قدم که برمیدارم ، فردی به بزرگی امیرالمؤمنین و فرزندانش ، قواعد سلامتِ آن قدم را برایم تعریف کرده باشند؟
← مگر من کیستم که زندگی ، خارج از #سبک_زندگی مورد تأیید خالق من ، مرا در نظام ابدی دچار مشکل میکند؟
#من_کیستم
#خودشناسی
@Ostad_Shojae
#صبحتبخیرمولایمن
🏝میان تمامی آنهایی که میبینم...
دلخوش به "سلام" بر
آستان جانانی هستم که
حاضر و ناپیداست...
چقدر حاضرید مهربان پدرم
که نادیده،
اینهمه مجذوبتان هستم...
بیقرار دیدارتان...
مشتاق بوییدنتان...
چقدر نزدیکید صاحب من...
که هر صبح،
اول یاد معطرتان در خاطرم میآید
و شهر دلم
چراغان مهرتان میشود...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج