eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث روز 🌸🍃﷽ا🌸🍃 ⛔سه ناحقی که حق را از انسان محروم می کند‼️ امام صادق علیه السلام: هر که سه چیز را به ناحقّ بخواهد، از سه چیز دیگر به حقّ محروم می شود: 1️⃣هر که دنیا را به ناحق بخواهد از آخرت حقیقتاً محروم می‌شود؛ 2️⃣ هر که به ناحقّ ریاست طلبی کند از اطاعت زیردستان حقیقی  محروم می‌گردد؛ 3️⃣ هر که به ناحقّ مالی را بخواهد، از ماندگار بودن آن مال حقیقتا محروم می شود. ❣️💌تحف العقول، ص ۳۳۵ مَنْ طَلَبَ ثَلاثَهًْ بِغَیْرِحَقٍّ حَرُمَ ثَلاثَهًْ بِحَقٍّ: مَنْ طَلَبَ الدُّنیا بِغَیْرِحَقٍّ حَرُمَ الاخِرَهًَْ بِحَقٍّ؛ وَمَنْ طَلَبَ الرِّئآسَهًْ بِغَیْرِحَقٍّ حَرُمَ الطّاعَهَ لَهُ بِحَقٍّ؛ وَ مَنْ طَلَبَ المال بِغَیْرِحَقٍّ حَرُمَ بَقاؤُهُ لَهُ بِحَقٍّ. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ❀🕊💓🕊❀
🌼🌼🌱 🌼🌱 🌱 💐 ای مهدی منتظر! بازار عشق چون تو را ندارد، خالی و تهی است، بیهوده و برای سرگرمی به بازار می‌روند. چون متاع عشق را نفهمیدند و درک نکردند، پس سراغ عشق‌های سرابی می‌روند. ❤️اللهم عجل لولیک الفرج
✨﷽✨ ❤️رهمنودهای مرحوم حضرت آیت الله محمّدتقی بهجت برای حل مشکلات: ➊قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید. ➋معوذتین را بخوانید و تکرار نمایید. ➌آیت الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید. ➍چهار قل را بخوانید و تکرار کنید ، خصوصاً وقت خواب. ➎در موقع اذان با صدای نسبتا بلند ، اذان بگویید. ➏روزی 50 آیه از قرآن کریم با صدای نسبتا بلند بخوانید. 🌸أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرج🌸
•﷽• خداوند ربا را نابود میڪند؛ و صدقات را افزایش میدهد...! 🌱
زیارت امام زمان عج در روز جمعه بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّهِ فِي أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّهِ فِي خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ، يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ، هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ، وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ، وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ، وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ، فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ. سلام بر تو ای حجّت خدا در زمینش، سلام بر تو ای دیده خدا در میان مخلوقاتش، سلام بر تو ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره می‌یابند، و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده می‌شود، سلام بر تو ای پاک نهاد و ای هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو ای همراه خیرخواه، سلام بر تو ای کشتی نجات، سلام بر تو ای چشمه حیات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و پاکت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعده‌ای که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید، سلام بر تو ای مولای من، من دل بسته تو و آگاه به شأن دنیا و آخرت توأم، و به دوستی تو و خاندانت به سوی خدا تقرّب می‌جویم، و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار می‌کشم و از خدا درخواست می‌کنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد، و مرا از منتظران و پیروان و یاوران تو در برابر دشمنانت، و از شهدای در آستانت در شمار شیفتگانت قرار دهد، ای سرور من، ای صاحب زمان، درودهای خدا بر تو و برخاندانت، امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دستت در آن روز و کشتن کافران به سلاحت امید می‌رود، و من ای آقای من در این روز میهمان و پناهنده به توأم، و تو ای مولای من بزرگواری از فرزندان بزرگواران، و از سوی خدا به پذیرایی و پناه دهی مأموری، پس مرا پذیرا باش و پناه ده، درودهای خدا بر تو و خاندان پاکیزه ات. سیّد بن طاووس فرموده: من پس از این زیارت به این شعر تمثل می‌جویم و به آن حضرت اشاره نموده، می‌گویم : نَزِيلُكَ حَيْثُمَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ «در هر کجا و بر سر هر خوان من میهمان توام ای صاحب الزّمان»
- ازخیمه‌ی‌امام‌ڪه‌برگشت دیگر‌آن‌زهیرِسابق‌نبود ... عشقِ‌تو♥ شیرین‌ترین‌داستانِ این‌دنیاےتلخ‌است°`
1_537255170.mp3
8.33M
۱ دعای ندبه با حمد الهی، بر تمام مصیبتهایی که اهل بیت علیهم‌السلام متحمل شدند؛ شروع می‌شود!! این سیر عجیب، حتماً پیام بسیار مهمی را برای ما مخابره می‌کند! این حمد، به چه چیزی اشاره دارد؟ 🎤
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی مردم اروپا دفعه اول اسم امام رضا علیه السلام رو میشنون! السلام علیک ایها الامام رئوف ❤️❤️
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹قسمت شصت و هفتم فکر کردند یکی از مهره های مهم نظامی ایران را به دام انداخته اند. در حالی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند، پشت سر هم به عربی جملاتی می گفتند و من با کنجکاوی حرکات و حرف‌های آنها را گوش می دادم و دوروبرم را می پاییدم اما هرچه بیشتر گوش می دادم کمتر می فهمیدم. کلمه ی بنات الخمینی و ژنرال را در هر جمله و عبارتی می شنیدم. بلافاصله بی‌سیم زدند و خبر را ارسال کردند. از جواد پرسیدم: چی داره میگه؟ گفت: می گه ما دو ژنرال زن ایرانی را اسیر کرده‌ایم. گفتم :ما مددکار هلال احمریم. نظامی بعثی کلمه ی هلال احمر را فهمید و گفت: هلال احمر بنات الخمینی رو به خواهر بهرامی کرد و پرسید: شنو اسمچ؟ (اسمت چیه؟) قبل از اینکه او دهان باز کند گفتم: مریم، ما هر دو خواهریم. کوچک ترین حرکت ما را زیر نظر داشتند و با فریاد می گفتند: اتحر کن (راه بیفتید) اصرار داشتند دست هایمان را پشت سرمان بگیریم. با این حرکت مقنعه ام بالا می‌رفت و این موضوع آزارم می داد. فریاد زدم: من این کار را نمی‌کنم. جواد که پا به پای ما می‌آمد، با لهجه ی عربی و فارسی دست و پا شکسته گفت: خواهر تو اسیر آنها شدی، آنها که از زیر تو نیستند. دستور را اطاعت کن. اینها فکر می‌کنند تو زیر مقنعه ات نارنجک بستی. می‌گویند زن های کردستان هم از این مقنعه ها می پوشند و زیرش نارنجک می بندند. مقنعه ام را دوباره تکاندم و دست های کاملا خالی ام را نشان دادم تا خیالشان راحت شود که زیر مقنعه ام چیزی ندارم. گویا تا حدودی پذیرفته بودند که پوشش خواهر بهرامی مربوط به هلال احمر است. ولی با شک و تردید به کفش و لباس من نگاه می کردند. حتی اگر با انگشت بینی ام را می‌خاراندم، قیافه شان عوض می‌شد و اسلحه شان را می جنباندند. پایین جاده، داوطلبان اعزامی ایرانی را می دیدم که به دام عراقی‌ها افتاده بودند. از اینکه این همه نیروی نظامی و تازه نفس به این راحتی اسیر شده بودند، به شدت ناراحت بودم. نیروهای بعث عراقی از کجا خودشان را به اینجا رسانده بودند؟ من که تا آخرین لحظه، موقعیت نیروها و جنگ را از رادیو رصد می‌کردم یک جمله مبنی بر اینکه عراقی‌ها توانسته اند از رود کارون عبور کنند و کارخانه شیر پاستوریزه، کشتی سازی اروندان، صابون سازی، روستای مارد و روستایی سلمانیه را به تصرف درآورند تا خود را به جاده اصلی آبادان-ماهشهر برسانند، نشنیده بودند. آنها مثل راهزن هایی که یکباره از زیر زمین بیرون می آیند بهترین نیروهای مخلص و داوطلب ما را شکار می کردند و بر جاده مسلط شده بودند. همچنان حاضر نبودم دست هایم را پشت سرم نگاه دارم. آنها هم در بیابان به دنبال سیم یا طنابی می گشتند که دست هایم را با آن ببندند. اما برادرها دستهایشان باز بود. به جواد گفتم: دست مردها که باز است، چرا می‌خواهند دست‌های ما را ببندند؟ ترجمه کرد و افسر عراقی گفت: نسوان الایرانیات اخطر من الرجال ایرانیین (زن های ایرانی از مردهای ایرانی خطرناک ترند). از اینکه دو دختر ایرانی در نظر آنها اینقدر با ابهت و خطرآفرین بودند احساس غرور و استقامت بیشتری می کردم. بعد از این که در آن بیابان چیزی برای بستن دست هایمان پیدا کردند یکی از سربازها بند پوتینش را باز کرد و با آن دست های ما را بستند.. پایان قسمت شصت و هفتم
• 🕊 حضور تو پیداست. من غائبم. آیا امید ظهوری هست؟؟ در لحظه های خلوت شب ها در بقعه های غربت صحرا، در پای بوته ها، حضور ملامت، حضور مهر تو را احساس کرده ام. تو رنج نسل ها را از تاول کویر از بغض ابر نشانم دادی همراه هر تازیانه و هر فریاد در کنار هر گلوله و هر قطره قطره ی خون پا به پای هر آرزوی خسته و رنج تازه، تو را دیدم، ای آسمان شهادت ای حضور مداوم در تو چگونه آسمان آسمان، ابرهای غم می بارند و تو آرامی. 📕تومی‌آیی؛ ...♡