eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
843 عکس
330 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 شهید محمد کچویی [ رئیس زندان اوین] رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|یه روز محمد با یکی از منافقین برخوردی داشت، خب محمد سرپرست زندان بود و در مقابل او، یه زندانی قرار داشت. وقتی نصیحتش می‌کرد که وضع زندان رو به هم نریزید و مقررات رو رعایت کنید، او با گستاخی هرچه تمام‌تر، آب دهان خودش رو به صورت محمد انداخت. محمد هم با آقایی هرچه تمام‌تر، تف رو از صورت خودش پاک کرد و بهش گفت: «این برخورد شما یک برخورد انسانی نیست» و در همین حد بسنده کرد. با اینکه خب حاکم بود و قدرت برخورد داشت... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 شهید محمدرضا آقاجانی‌زاده رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|زمان شاه جیب‌هاش رو پر از سنگ می­‌کرد و می‌رفت تظاهرات. بهش می­‌گفتم: تو آخرش با این کارهات شهید می­شی. می­‌گفت: چه بهتر که آدم شهید بشه... عاشق شهادت و جبهه بود. همیشه می‌گفت: من شهید میشم. وقتی هم برا مرخصی میومد قم؛ سه روز می­‌موند و بر می‌گشت جبهه... یه عکس هم با لباس پاسداری انداخته بود و گفت: مادر! وقتی شهید شدم این عکس رو بذار برا حجله... رفته بودیم تشییع جنازه دوستش. وقتی برگشتیم، شروع کرد به خوندنِ نهج‌البلاغه و گفت: مادر من می­خوانم شما گوش بدهید ببینید چه نوشته... بعد هم پرسید: مادر تشییع جنازه دوستم شلوغ بود؟ گفتم: بله. گفت: بخاطر این شلوغ بود که شهید شده؛ اگه من شهید شدم؛ ناراحت نشید... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 شهید ابراهیم شریفی‌نویس رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 خلبان شهید عباس دوران رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|عباس عاشق پرواز بود. پدرم همیشه بهش می‌گفت: عباس! بیا از خلبانی دست بردار؛ شغلِ خطرناکیه. بیا توی همین بازار حجره‌ای بگیر و دست به کار شو... عباس هم می‌گفت: من مرد آسمون‌هام؛ روی زمین بلد نیستم کاری کنم... طوری از پرواز صحبت می‌کرد که آدم حتی به اون هواپیمای بزرگ و بی‌ریخت هم حسودیش می‌شد... با این همه وقتی رحیم؛ برادرش دانشکده خلبانی قبول شد، عباس نذاشت بره. گفتم: تو که عاشق پروازی؛ چرا می‌خوای برادرت رو از این عشق محروم کنی؟ گفت: رحیم بخاطر مطالبی که از من درباره خلبانی شنیده؛ بهش علاقمند شده. الان هم با خودش فکر می‌کنه که با یه تیر دو نشون بزنه؛ هم میره دوره خدمت سربازی و هم خلبانی یاد می‌گیره. اما به این نکته توجه نداره که سربازی عمرش کوتاهه؛ اما اگه خلبان بشه باید تا آخر عمر سرباز بمونه... می‌خواست بگه باید پای هزینه‌های شغل بمونی. در کنار نوش‌هاش، از نیش‌هاش هم استقبال کنی... 📚منبع: کتاب آسمان "دوران به روایت همسر شهید" صفحه ۲۲ و ۳۴ 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____________________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 سردار شهید حبیب مظاهری رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|حبیب رو خدا بعد از شانزده سال چشم انتظاریِ پدر و مادرش بهشون بخشیده بود. مادرش میگه: حبیب دو ساله بود که چشم‌دردِ سختی گرفت و مدام از چشمش اشک می‌ریخت. خیلی خرج دوا و دکتر کردیم، اما فایده‌ای نداشت و کم‌کم داشت نابینا می‌شد. یه شب دلم بدجوری شکست. متوسل شدم به امام حسین(ع) و گفتم: آقا شما یه کاری بکنید این بچه شفا بگیره...همون شب خواب دیدم آقایی نورانی اومد؛ دستی به سر و روی حبیب کشید و گفت: چشم بچه‌ات خوب شد. صبح که پا شدم، دیدم داره تو گهواره بازی می‌کنه و با چشمای قشنگش برام می‌خنده... 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس "وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس" 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 سردار شهید علیرضا خواجه‌کجوری رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🌼|بچه که بود، هر روز بهش یک تومان می‌دادم تا برا رفتن به مدرسه، بره نوشهر و برگرده. اما علیرضا از این یه تومن، پنج ریالش رو خرج می‌کرد و پنج ریال دیگه‌ش رو می‌انداخت داخل یه ظرف حلبی و توی حیاط خونه دفن می‌کرد... حتی گاهی مسیر مدرسه تا خونه رو پیاده می‌رفت تا پول بیشتری جمع کنه... وقتی هم ما به مشکلی بر می‌خوردیم، این پولهایی که جمع کرده بود رو بهمون می‌داد تا بزنیم به زخم زندگیمون... علاوه بر اون، کارگری هم می‌کرد تا کمک‌خرج خانواده باشه.‌‌.‌. 🌼|معمولا رسمه بعد از یه شادی یا یه اتفاق خوشایند شیرینی میخرن... علیرضا وقتی شیرینی خرید و اومد خونه؛ که می‌خواست بره جبهه. انگار خیلی جبهه رفتن براش خوشایند و شیرین بود... می‌گفت: می‌خوام برم جبهه... ان‌شالله توی این دانشگاه قبول بشم!... آخرش هم به آرزوش رسید و اولین روز مرداد سال ۶۷، با شهادت توی دانشگاه شلمچه، قبول شد... 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس "وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس" 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 فرماندار شهید محمدرضا قلی‌وند رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|محمدرضا برای موندن توی جبهه‌ها هر کاری می‌کرد، حتی وقتی برای مصاحبه‌ی تصدی پست فرمانداری به وزارت کشور رفته بود؛ عمداً به سوالات مصاحبه پاسخ اشتباه داده بود تا فرماندار نشه و برا حضور در جبهه‌ها مشکلی پیدا نکنه؛ اما وزیر کشورِ وقت که متوجه این قضیه شد، با توجه به توانمندی و صلاحیت محمدرضا باهاش تماس گرفت و ازش خواست مسئولیت فرمانداری رو قبول کنه... محمد رضا هم شرط کرد که در صورت فرماندار شدن همچنان اجازه‌ی رفتن به جبهه رو داشته باشه... اونا هم پذیرفتند و فرماندار شد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 روحانی شهید سیدحسن بهشتی‌نژاد رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢 🌼 امروز سالگرد ترور روحانی شهیدی است که به عنوان حاکم شرع در رعایت قانون جوری به اخلاق پایبند بود که وقتی برای جوانی حکم شلاق صادر کرد، آن جوان بعد از اجرای حکم با آن همه درد بلند شد و دست او را بوسید و گفت: شما باعث هدايت من شديد.... 🌼 امروز سالگرد ترور روحانی شهیدی است که یک جوان کمونيست در عرض چند دقيقه گفتگو در تاکسی چنان مجذوب او شد که با افتخار گفت: من قبل از اينکه عاشق دين شما شوم، عاشق اخلاق شما شدم. 🌼 امروز سالگرد ترورِ روحانی شهیدی است که هم حاکم شرع در دادگاه انقلاب شیراز بود؛ و هم امام‌جمعه‌ی موقت اصفهان... 🌼 امروز سالگرد ترور روحانی شهیدی است که آنقدر فعال، مردمی و مخلصانه کار می‌کرد که به اصرار شهید بهشتی کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده، و با رأى مردم نماینده ی مردم اصفهان در مجلس شد 🌼 روحانی شهید سید حسن بهشتی‌نژاد بعد از عمری مجاهدت و خدمت به مردم و اسلام؛ سوم مرداد ۱۳۶۰ مصادف با ۲۱ رمضان ترور شد. تعدادی از اعضای مجاهدین خلق با مراجعه به درب منزل ایشان و به بهانه‌ی دادنِ نامه، این روحانی عزیز و فرزند سه ساله‌اش را به شهادت رساندند... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ____________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 شهید سبزعلی محمدی رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند | کارش جوشکاری بود. سبزعلی نه سواد خوندن داشت، نه نوشتن... اما پای درس عشق به خدا و اهل‌بیت خوب با سواد شده بود. اونقدر درسای بندگیشو خوب خونده بود، که رفت و فدای اسلام شد‌. چهارم مرداد ۱۳۶۳‏، توی پایگاه چاوشان ارومیه بود که توسط نیروهای عراقی بر اثر انفجار گلوله توپ و اصابت ترکش به سرش، شهید شد. پیکر مطهرش رو هم توی روستای دوزکندی از توابع شهرستان ایجرود به خاک سپردند. 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 شهید مرتضی خانجانی رو در ثواب انتشار و تولیدمحتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢|اونقدر مهربون بود که گاهی لباسش رو هم به بچه‌های نیازمند مدرسه می‌بخشید... بچه که بود یه روز پنج تومن پول توجیبی بهش دادم. زمستون سختی بود و قرار شد برسونمش مدرسه... توی مسیر بهم گفت: بابا! همینجا یه نیش‌ترمز بزن؛ کار دارم. پیاده شد و تمام پنج تومنی که بهش داده بودم رو داد به یه فقیر و برگشت. اونجا چیزی نگفتم و رسوندمش مدرسه.... ظهر که از مدرسه برگشت، بهش گفتم: بابا! اینکه به نیازمندها کمک می‌کنی خیلی خوبه. وظیفه انسانیه؛ ولی جوری کمک کن که یه مقدار کمی برا خودت بمونه... سرش رو انداخت پایین و فقط لبخند زد. از بچگی کمک به فقرا رو وظیفه‌ی خودش می‌دونست... 📚 منبع: سایت نويد شاهد "متعلق به بنیاد شهید و امور ایثارگران" 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ________________ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
💢 چند بُرش از زندگی شهید مسعود منفرد نیاکی 🌼|فرمانده‌ی تیپ بود. دم‌دمای انقلاب، برا اینکه نیروهاش به مردم آسیب نزنن؛ همه رو خلع‌سلاح کرد. از توبیخ هم نترسید. می‌گفت: کاری که لازم باشه رو انجام می‌دم و از مرگ هم نمی‌ترسم. 🌼|خیلی ساده زیست بود. تا توی خونه ایرادی از شرایط می‌گرفتیم، می‌گفت: دو روز بیاید جبهه تا بفهمید بچه های مردم چه سختی می‌کشند. جوری بچه‌ها رو ساده‌زیست بار آورده بود که تا وسایلشون بلااستفاده نمی‌شد، عوضش نمی‌کردند. یه روز مدیر مدرسه ی دخترم وقتی کهنه بودن کفشش رو می‌بینه، بهش میگه: می‌خوای پول کمکت کنم کفش بخری؟ ... نمی‌دونستند مسعود بچه‌ها رو اینجور ساده زیست بار آورده... 🌼 |يه بار تصادف کردم. به مسعود زنگ زدم و گفتم: پاشو بیا! فقط لباس نظامی بپوش تا افسر ببینه باهاش هم‌لباسی و تخفیف بده. خیلی بهش برخورد. با پیراهن و شلوار عادی اومد و گفت: یعنی چی با لباس نظامی بیا؟ تصادف کردی باید خسارتشو بدی. 🌼|بهش می‌گفتن خط مقدم نرو؛ یهو اسیر میشی؛ اونوقت بد میشه بگن یه فرمانده اسیر شده. اما مسعود گوشش به این حرفا بدهکار نبود و می‌رفت. یه روز بهم گفت: خانوم! اگه شهید شدم ناراحت نباش. خوشحال باش و بگو مسعود به آرزوش رسید 🌼|فقط می‌تونم بگم مسعودم خیلی خاکی بود. غم دنیا رو نمی‌خورد. هر کاری می کرد برا آبادی آخرتش می‌کرد 📚منبع: روایت همسر در برنامه تلویزیونی نیمه‌ پنهان ماهدریافت پوستر با کیفیت اصلی @khakriz1_ir
🌸 سردار شهید محمود اخلاقی رو در ثواب انتشار محتوای امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 💢 |محمود توی آخرین روزهای جنگ سرش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: خدایا! قطعنامه هم پذیرفته شد و جنگ هم رو به پایانه؛ ولی من هنوز زنده‌ام! خدایا! بدنم دیگه جای ترکش خوردن نداره و از طرفی روی برگشت به شهر رو هم ندارم. من چطور برگردم شهرم؛ و چطوری به چشمان پدران، مادران، همسران و فرزندان شهید نگاه کنم. خدایا ماندن پس از جنگ رو بر من حرام گردان انگار خدا سوز ناله‌های عاشقانه‌ی محمود رو شنید و در آخرین روزهای جنگ و عملیات مرصاد، با شهادت او رو به آرزوش رسوند... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: