eitaa logo
خاڪریزشهـدا
909 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
31 فایل
"مقام معظم رهبری" 💠دشمنان بدانند کہ به توفیق الهے نمیگذاریم،و این ملت هم نمےگذارد کہ نام"شهید"و"شهادت"در این ڪشور فراموش شود. هدیه ورود بہ کانال=14صلوات نذر ظهور آقا(عج)😍 انتقادات و پیشنهادات👇 @montazer72
مشاهده در ایتا
دانلود
یاكاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كربنا بحق اخیك الحسین علیه السلام☺️
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم 😔 هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم😭
مادرم داد به من درس وفاداری را 😍 عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم❤️
یادم نمیره ، همون روز اول قنداقه ام رو😔😭 هی دور سر تو می چرخوند آقام،هعے😔😭 میگفت بچه ام فدای حسین😍،اصلاً من برا همین به دنیا اومدم كه فدای تو بشم😍💔.
اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید😭😔 سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم😭😞
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام😔 شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم😞
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد😖 چشم من داد از آن آب روان تصویرم💔
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل😖😔😭
بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند😖😭
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل😔😭 آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل😖😭
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد 💔
باید هر شب یادی از شهدا بشه😍،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یاقمربنی هاشمه😭،همه قمقمه ها رو خالی كردن💔،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن🍂، امامی دونستند اگه دستشون به آب بخوره😔، عطش اونها كم میشه😭،عباس دستش به آب خورد😖،همچین كه دست به آب رسید🤔،دستاش رو آورد بالا😲،گفت:عباس دستای تو به آب رسید😔،اما دست حسین نرسید😖،این دست رو دیگه نمی خوام😵،این چشم رو دیگه نمی خوام😭،ای فدات بشم حسین با این عباست💔،بی خود نبود😔، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره🍃🌹.
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد😖 چشم من داد از آن آب روان تصویرم💔
باید این دیده و این دست دهم قربانی 😔 تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم😍😞
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود😔 بی رکوع است نماز من و این تکبیرم😭
اینم یه بیت،عاطفی برای همه اونهایی كه دل عاطفی دارن😊
بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید 😔💔 که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم💘
حسین..........😔😭 اومد محضر اباعبدالله،السلام علیك یا سیدی،یا مولای،یه حرفی بزنم،شاید تو اون لحظه ابی عبدالله گفت: حالا هم نمیگی داداش،كار داره تموم میشه،نمی خوای بگی، صدا زد داداش سینه ام سنگینه💔،صبرم سر اومده، دیگه بزار برم،ابی عبدالله یه نگاهی كرد،آی عزیز دلم،ابی عبدالله بهش گفت:تو برادر منی،تو علمدار منی،تو صاحب لوای منی،یه حرفی ابی عبدالله زده،من عین جمله ی حضرت رو بگم😭😔،بخدا برا من همین روضه است،حضرت یه نگاهی بهش كرد،فرمود:عباسم، وَ إذا مَضَیتَ تفرّقَ عسکری،😭💔
چی گفته حسین🙄؟صدا زد عباس كجا می خوای بری،اگه تو بری لشكرم از هم می پاشه😖،اگه تو باشی همه هستن،اگه تو نباشی هیچ كی نیست داداش،عباس اصرار كرد،ابی عبدالله اجازه داد💔،همه می دونید به چه دلیلی اجازه داد،رفت میدان،چه اتفاقی افتاد،حالا ابی عبدالله نگرانه😞،بین این دو برادر،این رجز ها رد و بدل شد،انابن الحیدر كرار،انا بن محمد المصطفی،انا بن علی المرتضی،تا ابی عبدالله گفت:انابن فاطمه،فهمید خبرهایی است،فهمید دیگه صدا نمی آد😖
مسیر رو عوض كرد😔،ای وای،می خوام برات روضه بخونم،اما از این منظر،ابی عبدالله علم امامت داره،تا دید رجز سوم نیومد😖،راه رو به سمت علقمه عوض كرد،راوی میگه دیدم حسین،اونهایی كه كربــ💔ــلا رفتن،روضه هارو مجسم ببینن،كف العباس یادته😔،یادته ایستادی گفتی اینجا كجاست،بهت توضیح دادن،اینجا همون جاست،دیدن حسین از اسب پایین اومد😱،یه چیزی رو از رو زمین بر میداره،این دست عباسمه،چرا رو زمین افتاده😖😖
دوباره رفت،دوباره فهمید،آمد به سرم آز انچه می ترسیدم😭، دوباره از اسب اومد پایین،الهی بمیرم، حیف این دستا نبود از بدن جدا شد،فهمید دیگه عباسش دست نداره،🍃لااله الا الله🍃، الهی بمیرم، یه مرتبه دیدن حسین،از دور داره نگاه میكنه،دید وسط میدون غوغاست😢،یه مرتبه شنید یه صدا داره می آد،❣یا اَخا❣ حسین فهمید عباس اون رو برادر صدا زده،دیگه عباسم رفتنی است،رسید كنار علقمه،میگن یه نگاه كرد دید،همه دور داداشش حلقه زدن،هی شمشیرها بالا میره😖😖،تا ابی عبدالله رو دیدن همه فرار كردن، 🍃این تفرون و قد قتلتم اخی🍃؟ ،كجا فرار می كنید،دادشم رو كشتید،اومد،چه جوری اومد،تا نگاش به عباس افتاد،آه،برادر از دست دادی؟برادرای شهید كجان ناله بزنن😔😭😭تواین محفل اگر خواهر و برادر شهید هست ناله کنه و دوستانو دعا کنه😔😭
چهار تا جمله نوشتن عموم مقاتل،دونه دونه رو معنی كنم،میكشتت،تا رسید،نگاه كرد،ابی عبدالله اول گفت: الان انكسر ظهری💔،ابی عبدالله داغ برادر زیاد دیده،هم تو كربلا زیاد دیده،هم مدینه امامش رو از دست داده بود😔،تو بقیع نگفت:انكسر ظهری،گفت:انكسر ظهری،💔یعنی كمرم شكست💔،برم جلوتر، و قلت حیلتی،یعنی راه چاره برمن بسته شد😖،می دونی صمیمی این حرف چی میشه؟آقا امام زمان ببخشید😭،می دونید و قلت حیلتی یعنی چی💔؟یعنی بیچاره شدم،سومین جمله ،وانقطع رجائی،یعنی دیگه ناامید شدم داداش😞،آخریش آدم رو میكشه،صدا زد داداش، و شمت بی عدوی،معنی كنم یا نه؟اجازه می دی؟یعنی داداش پاشو ببین دشمن داره ناسزا میگه😖،ببین روی دشمن باز شده،زخم زبون میزنه به من💔،حسین............... نشت، أخذ الحسین رأسه و وضعه فی حجرة ،نشست سر عباس رو بغل گرفت😫،چه سری،چه فرقی،سر رو بغل كرد،یه نگاه به عباس كرد😲،جا خورد،یه چیزی بگم،كنایه فهم ها،قربون ابروهای به هم پیوستت،كی دلش اومده😵😡 .....،ابی عبدالله یه نگاه كرد،دید عباسش داره گریه میكنه،صدا زد مایبكیك یا اخی😔؟چرا تو داری گریه میكنی؟من باید گریه كنم،عباس صدا زد: كیف لا ابكی؟ الآن جئتنی و اخذت براسی عن التراب،داداش چرا گریه نكنم،می دونی گریه ام واسه چیه؟نگفت دستام،نگفت چشمم،نگفت سرم،نگفت تشنه هستم،دارم واسه این گریه میكنم😣،داداش الان تو اومدی سر من رو از رو خاك برداشتی، فبعد ساعة من یرفع رأسك عن التراب ؟ كی می خواد سر تو رو بلند كنه😭؟حسین........ كی می خواد سر تو رو بلند كنه؟می خوام یه جمله از زبون شما به عباس بگم😣،عباس جان نگران سر حسین نباش،خیلی طول نمیكشه،هنوز داره نفس میكشه،حسین هنوز زنده است،سرش رو جدا میكنن، حسین......😖💔
سقای دشت کربلا ابالفضل😔 دستش شده از تن جدا ابالفضل😖
علی لعنة الله علی القوم الظالمین💔
دوستان یه اعضا فردا عمل داره هر کی هرجا اشکاش ریخت😖دعاش کنه هر کی میتونه هم صلوات بفرسه💔