eitaa logo
خاڪریزشهـدا
915 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
31 فایل
"مقام معظم رهبری" 💠دشمنان بدانند کہ به توفیق الهے نمیگذاریم،و این ملت هم نمےگذارد کہ نام"شهید"و"شهادت"در این ڪشور فراموش شود. هدیه ورود بہ کانال=14صلوات نذر ظهور آقا(عج)😍 انتقادات و پیشنهادات👇 @montazer72
مشاهده در ایتا
دانلود
امام مهدی علیه السلام 🔸انا بقیه الله فی ارضه و خلیفته و حجته علیکم؛ 🔸من یادگار خدا در زمین و جانشین و #حجت او بر شما هستم. ❤️ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج❤️ @khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهیدرسول کشاورز نورمحمدی هستیم🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━
❤️🍃❤️ اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 هـــرشبــــــ ـاص‌امـــام‌‌رضـــا ع‌ بــہ‌نیـــابتــــ‌‌شهـــــید ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🇮🇷جوان انقلابی ام🍃 با هر لبخند تو😊 محکم میشود بند پوتینها✌️ با هر لبخند گرم میشود پشت جوان ها❤️ با هر لبخند سفت تر میشود #چادر بر سرم✌️ #لبیک_یا_خامنه_ای💚 😇 @khaterat_shohada
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز 🍃 قسمت پنجاه و پنجم: من یک دختر مسلمانم 🍃سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود ... چند لحظه مکث کردم ... 🍃- یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم ... شما از روز اول دیدید ... من یه دختر مسلمان و محجبه ام ... و شما چنین آدمی رو دعوت کردید ... حالا هم این مشکل شماست، نه من ... و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید ... کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره ... من نیستم ... 🍃و از جا بلند شدم ... همه خشک شون زده بود ... یه عده مبهوت ... یه عده عصبانی ... فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود ... به ساعتم نگاه کردم ... 🍃- این جلسه خیلی طولانی شده ... حدودا نیم ساعت دیگه هم اذان ظهره ... هر وقت به نتیجه رسیدید لطفا بهم خبر بدید ... با کمال میل برمی گردم ایران ... نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد ... 🍃- دکتر حسینی ... واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم ... با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟ ... این چیزی بود که شما باید ... همون روز اول بهش فکر می کردید ... 🍃جمله اش تا تموم شد ... جوابش رو دادم ... می ترسیدم با کوچک ترین مکثی ... دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه ... 🍃این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم ... پاهام حس نداشت ... از شدت فشار ... تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم ... ادامه دارد... 🌹هدیه به همه شهدا صلوات🌹
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت پنجاه و ششم: دزدهای انگلیسی 🍃وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجود خسته و شکسته ... اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا ... 🍃خیلی چیزها یاد گرفته بودم ... اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم ... مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور ... 🍃توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد ... 🍃- دکتر حسینی ... لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی ... 🍃در زدم و وارد شدم ... با دیدن من، لبخند معناداری زد ... از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی ... 🍃- شما با وجود سن تون ... واقعا شخصیت خاصی دارید ... 🍃- مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید ... خنده اش گرفت ... 🍃- دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه... اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه ... و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... 🍃- اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید ... تحویلم گرفتید ... اما حالا که خاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم ... هم نمی خواید من رو از دست بدید ... و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید ... تا راضی به انجام خواسته تون بشم ... چند لحظه مکث کردم ... 🍃- لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید ... برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن ... اصلا دزدهای زرنگی نیستن ... و از جا بلند شدمم ادامه دارد... 🌹هدیه به همه شهدا صلوات🌹
❤️شہادٺ❤️ بہ خوݩ وتیروترڪش نیسٺ.. آڹ روزڪه خداراباهمہ چیزودرهمہ چیزدیدݥ شہیدشده اݥ. 💢کانالے متنوع؛رومان شهدای،عکس،فیلم،زندگی نامه .. ڪانال دلم آسمون میخاد🕊 https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید... خیلی تنها ست... 😔😔😔 دمتون حیدری شبتون مهدوی یا علی✋ ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
❣❣❣❣❣❣ ❣زیارت "شهــــــداء"❣ بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🌹 السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... ❣❣❣❣❣❣ 🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹 🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛ 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
بسم الله الحمن الرحیم امروز مهمان شهید جهانگیرجعفری نیا هستیم 🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
جعفری نیا، متولد ۳ شهریور سال ۱۳۵۷ در آستارا است فرمانده یگان تکاروان لشکر قدس گیلان و در چندین رشته رزمی و ورزشی دارای تبحر مثال زدنی بود. وی در عملیات تاریخی آزادسازی نبل و الزهرا، که به پیش قراولی نیروهای گیلانی انجام شد، نقش کلیدی داشته و در همان عملیات مجروح شد. ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
وی در مراسم تشییع تنها شهید عملیات فتح نبل و الزهرا، حامد کوچکزاده، با ویلچر شرکت کرد و در حالی که مدتی کوتاه از جانبازی سرافرازانه اش نگذشته و هنوز مصدومیت هایش بصورت کامل رفع نشده بود ، مجددا به سوریه اعزام می شود و در نهایت همزمان با سالروز رحلت امام خمینی (ره) به شهادت می رسد. ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
قسمتی از وصیت نامه ی شهید: همسر عزیزم دل بزرگ دریایی دارد مقداری ازحقوق ماهیانه‌ام را به یک یتیم‌خانه بدهید تا باقیات صالحاتی باشد برای مردم. دختران عزیزم، فاطمه و زهرای عزیزتر از جانم، حجاب شما مایه عزت و افتخار اسلام است. شما عزیزان با حجاب خود چشم دشمنان اسلام از جمله آمریکا و اسراییل غاصب را کور خواهیدکرد. نکند روزی دشمن با تبلیغات و جنگ روانی شما را از حجاب علوی و فاطمی دور کند. ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
اللهم عجل لولیک الفرج
🌺🍃 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
4_5929464813284492154.mp3
2.77M
صوتی 🔅شهید حسین ولایتی فر🔅 ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
❓کجای کاریم؟؟ خسته شده ایم، در هیاهوی شهر به دنبال گمشده ی خود میگردیم، ❗️ شایدهم ما گم شده ایم، آری گم شده در مثلث برمودای غفلت، 📵هوس و گناه... در گیر و دار مشغله های پوچ زندگی، خودمان را هم گیج کرده ایم میان این همه آمال واهی که به قول خودمان داریم «زندگی» میکنیم؛ ❓ کدام زندگی!!!؟ دانه زندگیمان در باتلاق گندیده و بویش، زمین را که هیچ، 👈کُلّ منظومه شمسی را برداشته و با ادکلن مارک میخواهیم جبرانش کنیم... ❗️و چه خوب خودمان را به آن راه میزنیم که انگار نه انگار یک نفر هزارو چند صد سال... 😔 و دنبال یار میگردد و ما تازه چله ی ترک گناه میگیریم!م نصفه نیمه رهایش میکنیم، ❓واقعا کجای کاریم؟ 🌹کانال شهید محمود رضا بیضایی🌹 ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
شهید حوزه حاج آقا مجتهدی سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريبًا کســي از آن خبر نداشــت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود.ابراهيم خيلي معنويتر شــده بود. صبحها يک پلاســتيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد کتاب داخل آن بود. يكروز با موتور از ســر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار.ســوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاســتيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه!بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ بــا كنجكاوي بــه دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مســجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم:ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي.با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء، کسانيکه به دنبال علم هستند و انسانهاي با سخاوت».شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟ يکدفعه باتعجب برگشــت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: آدم حيف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيســتم. همينطوري براي اســتفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلا به کسي حرفي نزن.تــا زمان پيروزي انقــلاب روال کاري ابراهيم به اين صــورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشــغوليتهاي ابراهيم زياد شــد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد. ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
💠 بهترین پاداش خدا برای کیست؟ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ❄️ امام باقر علیه السلام فرمود: بر مردم زمانی می آید که امامشان از آنان غایب می شود، پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان در امر ما ثابت قدم هستند! کمترین پاداشی که به آنان می رسد، این است که خدای متعال خطابشان می کند: بندگان من! شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید، پس مژده باد بر شما به بهترین پاداش من! ❄️ یَأْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبی لِلثّابِتِینَ عَلی اَمْرِنا فِی ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنی ما یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِیءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِی آمَنْتُمْ بِسِرّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّی. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 📗کمال الدین ج۱ ص۳۳۰ ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الحمن الرحیم امروز مهمان شهید جهانگیرجعفری نیا هستیم 🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜
❤️🍃❤️ اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 هـــرشبــــــ ـاص‌امـــام‌‌رضـــا ع‌ بــہ‌نیـــابتــــ‌‌شهـــــداو ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
سيماي تو عشق جوانان است جانت به والله جان ايران است عطر تنت بوي شهيدان است سید علی منجی ایران است ✨اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای✨ ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت پنجاه و ششم: دزدهای انگلیسی 🍃وضو گرفتم و
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز 🍃 قسمت پنجاه و هفتم: حس دوم 🍃درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ... 🍃هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ... 🍃زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ... - چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟ ... 🍃- اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست ... - اما علی که گفت ... پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت ... 🍃- من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم ... 🍃توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... 🍃چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم ... 🍃- چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ ... 🍃غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده ... 🍃برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ... و حق، با حس دوم بود ... ادامه دارد... ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛