هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
4_5929464813284492154.mp3
2.77M
#خاطرات صوتی
🔅شهید حسین ولایتی فر🔅
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
#تلنگر
❓کجای کاریم؟؟
خسته شده ایم، در هیاهوی شهر
به دنبال گمشده ی خود میگردیم،
❗️ شایدهم ما گم شده ایم،
آری گم شده در مثلث برمودای غفلت،
📵هوس و گناه...
در گیر و دار مشغله های پوچ زندگی،
خودمان را هم گیج کرده ایم
میان این همه آمال واهی که به قول خودمان داریم «زندگی» میکنیم؛
❓ کدام زندگی!!!؟
دانه زندگیمان در باتلاق #گناهانمان گندیده
و بویش، زمین را که هیچ،
👈کُلّ منظومه شمسی را برداشته
و با ادکلن مارک میخواهیم جبرانش کنیم...
❗️و چه خوب خودمان را به آن راه میزنیم
که انگار نه انگار یک نفر هزارو چند صد سال...
#به_انتظار_ما_نشسته😔
و دنبال یار میگردد و ما تازه چله ی ترک گناه میگیریم!م نصفه نیمه رهایش میکنیم،
❓واقعا کجای کاریم؟
🌹کانال شهید محمود رضا بیضایی🌹
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
#سیره شهید
حوزه حاج آقا مجتهدی سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريبًا کســي از آن خبر نداشــت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود.ابراهيم خيلي معنويتر شــده بود. صبحها يک پلاســتيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد کتاب داخل آن بود. يكروز با موتور از ســر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار.ســوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاســتيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه!بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ بــا كنجكاوي بــه دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مســجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم:ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي.با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء، کسانيکه به دنبال علم هستند و انسانهاي با سخاوت».شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟ يکدفعه باتعجب برگشــت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: آدم حيف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيســتم. همينطوري براي اســتفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلا به کسي حرفي نزن.تــا زمان پيروزي انقــلاب روال کاري ابراهيم به اين صــورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشــغوليتهاي ابراهيم زياد شــد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد.
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
💠 بهترین پاداش خدا برای کیست؟
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❄️ امام باقر علیه السلام فرمود: بر مردم زمانی می آید که امامشان از آنان غایب می شود، پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان در امر ما ثابت قدم هستند! کمترین پاداشی که به آنان می رسد، این است که خدای متعال خطابشان می کند: بندگان من! شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید، پس مژده باد بر شما به بهترین پاداش من!
❄️ یَأْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبی لِلثّابِتِینَ عَلی اَمْرِنا فِی ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنی ما یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِیءُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبادِی آمَنْتُمْ بِسِرّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّی.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
📗کمال الدین ج۱ ص۳۳۰
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الحمن الرحیم امروز مهمان شهید جهانگیرجعفری نیا هستیم 🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜
❤️🍃❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هـــرشبــــــ #صلواتـــــخـ ـاصامـــامرضـــا ع
بــہنیـــابتــــشهـــــداو #شهیــــد_جهانگیر_جعفری_نیا
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت پنجاه و ششم: دزدهای انگلیسی 🍃وضو گرفتم و
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین
🍃بی تو هرگز 🍃
قسمت پنجاه و هفتم: حس دوم
🍃درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ...
🍃هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ...
🍃زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ...
- چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟ ...
🍃- اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست ...
- اما علی که گفت ...
پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت ...
🍃- من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم ...
🍃توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم...
🍃چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم ...
🍃- چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ ...
🍃غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده ...
🍃برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ...
و حق، با حس دوم بود ...
ادامه دارد...
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین 🍃بی تو هرگز 🍃 قسمت پنجاه و هفتم: حس دوم 🍃درخواست تحویل مدار
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین
🍃بی تو هرگز 🍃
قسمت پنجاه و هشت: هوای دلپذیر
🍃برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ...
🍃گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ...
🍃سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ...
🍃انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود...
🍃از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ...
🍃- امشب هم شیفت هستید؟
- بله ...
- واقعا هوای دلپذیری شده ...
🍃با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ...
🍃به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ...
🍃- خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ...
ادامه دارد...
🌹هدیه به همه شهدا صلوات 🌹
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید...
خیلی تنها ست...
😔😔😔
دمتون حیدری
شبتون مهدوی
یا علی✋
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣❣❣❣❣❣
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مهمان #شهید_محمد_اتابه هستیم🌹😍
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان #شهید_محمد_اتابه هستیم🌹😍 ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
پاسدار شهید محمد اتابه که در تمام دوران جوانی را با عشق ولایت و اهل بیت گذرانده بود با آغاز جنایات تکفیری ها در عراق و سوریه نتوانست آرام بنشیند و در قالب لشکر ۱۶ قدس گیلان عازم سوریه شد تا جان خود را فدای دفاع از حرم بی بی زینب(س) نماید و بالاخره در نهمین روز از آبان ماه سال ۱۳۹۵ در جریان نبرد در “منطقه آکادمی نظامی شهر حلب” که توسط نیروهای متحد گروه های تروریستی تکفیری مورد حمله واقع شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
پاسدار شهید محمد اتابه که در تمام دوران جوانی را با عشق ولایت و اهل بیت گذرانده بود با آغاز جنایات ت
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید
🌹💠وصیت میکنم قبل از اینکه مرا در قبر بگذارید بر روی قبرم مصیبت مادر غریبم حضرت فاطمه و اربابم اباعبدالله الحسین را بخوانید و زمانی که تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید تا میتوانید ذکر مهدی و حضرت زینب را صدا بزنید.
در آخر به یاد شهید بزرگوار سید احمد پلارک که با خدای خود می گفت : خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما، خدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و مارا به آنها ملحق کن. خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو …
اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین
” سایه مقام معظم رهبری مستدام باد
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❤️🍃❤️
#حدیثــــــ_روز :
🍃🌸 دعایے ڪه غایبے براے #غایبی مےڪند از همه دعاهـــا زودتر مستجـــاب مےشــــود .
نهجالفصاحه جلد ۱ حدیث۲۹۲
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🍃🌺🍃🌺🍃
هدایت شده از ظلمت نفسی :)❣️
👈یــــ❗️ــــک تلنــــ⚠️ــــگر👉
⁉️می خوای برات از غربت امام زمان بگم ؟؟ بگم چقدر غریبه!!!؟؟؟؟
⁉️ من کیم ؟من چرا بگم ؟مولا امیرالمومنین درغربت امام زمان می فرماید : و صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر ِهو الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ .
وحید یعنی چه ؟؟ تنها !!😔فرید یعنی چه ؟ از فرد میاد. 😔طرید یعنی چه ؟؟ از طرد میاد یعنی طرد شده است !!😔 آقا امیرالمومنین می گوید : امام زمان طرد شده است😔
😔حالا می دونید شرید یعنی چه ؟طاقتشو داری بگم یا نه ؟شرید یعنی آواره !!😭
بلرز به خودت !!!بلرزز
امام زمان ما آواره است!!! آواره !!😔
❓از دست کی ؟؟ از دست چی ؟؟ از دست گناهان من و شما 😔،، آواره !!! تو خلوت های خودت فکر کن !! فکرکن!! فکر کن !! که چرا امام زمان باید لقبش آواره باشه چرا ؟؟😔
❓چرا نباید ما شیعیان همدل بشیم برای تعجیل در ظهورش ، ما می بایست تا حالا ظهورش را فراهم می کردیم !! چرا نکردیم؟؟
😔پدرمون بیفته زندان صدتا سند جور میکنیم آزادش میکنیم.چطور امام زمان که از پدرماهم مهمتره هزار وصد و خورده ای سال در غیبته عین خیالمون نیست😔
💢چهارتا شعر؛ چهارتا مطلب می نویسیم انگار شق القمر کردیم انگار بهترین منتظر روی کره ی زمینیم انتظار داریم از حضرت ؛ آقا من برات کار کردم یه کاری واسه من بکن، خیری به من برسون، ما اینجوری شدیم
‼️ آواره ،؛ لقب حضرته!! 😔
⁉️⁉️چرا بیکار نشستیم؟؟ چرا تو این فضاهای اجتماعی این ور،اون ور می چرخیم ، تو تلگرام؛ وایبر ؛ واتساپ ، الکی این ور اون ور می چرخیم لایک می کنیم و..... همین!!!
✅خب چهارتا مطلب مهدوی بزار، چهارتا حرف در مورد امام زمان بزار؛؛
👈همین حدیث امیرالمومنین(وصاحب ......) همین را . بنویس ،.....پخش کن !!
❗️شاید دل یکی لرزید.!!!❣
🎤 برگرفته از سخنرانی (غریبی امام زمان)استاد عبادی
#یـک_تـلنـگـر
🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
#خاطرات_شهدا🌷
💢می گفت مهم نیست چه #مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم. خیلی برای کارش دل می سوزاند.حسابی خودش را سر کار خسته می کرد.
💢هر جا دوره تیر اندازی بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از #خستگی جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از #بهترینها بود.
💢دو شب قبل از #شهادت زنگ زد.#مشهد بودم، گفتم چه خبر حالت چطوره گفت سرم خیلی شلوغ است خیلی کار دارم، کمبود خواب دارم خیلی خسته ام درگیری ها خیلی زیاد است. گفت برگردم #میریم_کربلا، کربلا همه مشکلات برطرف میشه.
💢شب بود همه جمع نشسته بودیم، داشتیم شوخی می کردیم، گفت: بچه ها امشب کمتر #شوخی کنید. تعجب کردم، گفتم جواد نکنه داری #شهید می شوی گفت: آره نزدیکه.
💢هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه در لحظاتی در سکوت رفتند. یکی از بچه ها دوربین آورد گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم. گفت: باشه. نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم فردایش #جواد_شهید_شد.
💢شهید همیشه #دائم_الوضو بودن وخیلی به وضو داشتن حساس بود.یه روز بهش گفتم یه انگشتر خوب میخوام گفت: من میدم برات درست کنن، اما #شرط داره.شرطش اینه که همیشه با #وضو باشی و بهم قول بدی با وضو باشی.روی شیطون رو کم کرده بود تو وضو گاهی هر روز #20بار وضـــــو میگرفت.
روی انگشتر نوشته بود #علی_مع_الحق و روی دیگش #الحق_مع_علی
#شهید_جواد_الله_کرم
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
من فقط موهایم را پوشاندم❕
نه #استعدادم را 🤔
❣ #حجابم ؛ نشانه بی سوادی نیست✋‼️
🔴 هیچ کس با بی حجابی به جایی نرسیده ...
ܓ✾☘✾☘✾☘✾☘✾☘✾
حرفم رو به اونایی هست👈
که فکر میکنند🤔
که چون چادر سر میکنم املم🙄
و هیچی نمیفهمم😕
باید بگم🙂
دقیقا اشتباه فکر میکنید 😠
که چیزی که نیازه رو میدونم و میفهمم..
❣چادرم
به هیچ عنوان مانع پیشرفت من نمیشود...✋⛔️
✅یه نصیحت❗️
به کسایی که این جوری فکر میکنند😏
باید بگم کسی که تورو بخواد💞
نگاه به زیبایی اندامت نمیکند 😱
نگاه به زیبایی اندیشه ات میکند...😉👍
☑️بدون که هیچ کس با بی حجابی به جایی نرسیده این رو تاریخ ثابت کرده...والسلام.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
#مهدوی
🔷 بانوان لشکر...
◇ «امام باقر (عليه السّلام) فرمود: به خدا قسم! سيصد و ده نفر و اندى مرد، كه پنجاه زن نيز در ميانشان است...
#ظهور_نزدیک_است
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان #شهید_محمد_اتابه هستیم🌹😍 ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❤️🍃❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هـــرشبــــــ #صلواتـــــخـ ـاصامـــامرضـــا ع
بــہنیـــابتــــشهـــــداو #شهیــــد_محمد_اتابه
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛