تا که برخاست ز جااااا
عرش خدا ریخت بهم😖
وای مادرمممم بمیرممم من که زنده ام هنوز😞
رویِ او ريخت بهم پهلویِ او ريخت بهم😔😔😔(وای مادرمممم)
دهنش غرق به خون گشت و صدا ريخت به هم😖😖😖(ای بمیرممم )
شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در😫 ای مادرممم
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ريخت به هم😣😣
علی لعنة الله علی القوم الظالمین
هر جا اشک چشماتون جاری شد برای ماهم دعا کنید💔
🔸طرح بزرگ ختم قرآن به صورت مجازی🔸
📝ثبت نام #ختم_قرآن در ماه مبارك رمضان
📌سلامتی و ظهور حضرت ولیعصر(عج) و نثار شهدای مدافع حرم و وطن
جزء ۱ 👈شهید علی حججی
جزء ۲ 👈 شهید احمد مشلب
جزء ۳ 👈 شهید هادی ذولفقاری
جزء ۴ 👈 شهید احمد مشلب
جزء ۵ 👈 شهید سعید چشم براه
جزء ۶ 👈شهید جواد محمدی
جزء ۷ 👈شهید ابراهیم همت
جزء ۸ 👈شهید ججت الله رحیمی
جزء ۹ 👈شهید محمد رضا تورجی زاده
جزء ۱۰👈شهید حججی
جزء ۱۱ 👈شهید بابک نوری هریس
جزء ۱۲ 👈شهید احمد مشلب
جزء ۱۳ 👈 شهید محمود رضا بیضایی
جزء ۱۴ 👈شهید هادی
جزء ۱۵ 👈
جزء ۱۶ 👈شهید تورجی زاده
جزء ۱۷ 👈شهید هادی
جزء ۱۸ 👈 شهید سید احمد پلارک
جزء ۱۹ 👈
جزء ۲۰ 👈
جزء ۲۱ 👈
جزء ۲۲ 👈
جزء ۲۳ 👈
جزء ۲۴ 👈شهید ابراهیم هادی
جزء ۲۵ 👈
جزء ۲۶ 👈
جزء ۲۷ 👈 شهید حمید سیاهکالی مرادی
جزء ۲۸ 👈 شهید صدر زاده
جزء ۲۹ 👈 شهید محمد رضا تورجی زاده
جزء ۳۰ 👈شهید یوسف شریف
✨برای شرکت در ختم تلاوت قرآن کریم
یکی از جزء هایی که روبروی آن خالی است را انتخاب و به آیدی زير ارسال فرماييد. نام شهید مورد نظرمقابل شماره جزء ثبت خواهد شد.
@Yadetbashee313
#طنزجبهه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند.چند روزی گذشت.دیدم اینها اهل نماز نیستند!☹️
تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم.بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند...🙂
آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند.فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه...☺️
از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند.😍
من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم وگفتم:
این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید.
من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم🗣 تا یاد بگیرید.
ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.😂چند دقیقه بعد ادامه داد:
در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!😆
خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم.
اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد.
پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد.
یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند.
اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!
🔹خاطره ای از زبان شهید ابراهیم هادی❤️
❣کانال خاکریز❣
@khakriz_shohada