#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣❣❣❣❣❣
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
✨✨
✨
نام و نام خانوادگى :حسین علی خدايگانی
نام پدر :علىحسين
تاريختولد :08/بهمن/1339
تاريخ شهادت :28/2/1361
شهر : فريدونشهر
شهید حسینعلی خدایگانی در سال ۱۳۳۹ در فریدونشهر دیده به جهان گشود. وی دوران طفولیت را در خانوادهای مذهبی و نسبتاً متوسط سپری کرده و تحصیلات ابتدایی را در فریدونشهر گذراند.وی به خاطر مشکلات اقتصادی ناچار به ترک تحصیل شد و به شغل جوشکاری مبادرت ورزید و در اوایل انقلاب به خدمت مقدس سربازی اعزام شد
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
✨✨
✨
پس از سپری کردن ۱۱ ماه از خدمتش، جنگ عراق بر ایران تحمیل شد. با شروع جنگ، در منطقهی آبادان ۱۳ ماهِ باقی مانده از سربازیاش را سپری نمود و به فریدونشهر بازگشت. بعد از گذشت چند روز از پدر و مادرش اذن بازگشت به جبهه گرفت که با توجه به حضور یکی از برادرانش در جبهه، آنها با اعزام مجدد وی موافقت نکردند. شهید خدایگانی مدتی برای کار به تهران رفت تا این که برادرش از جبهه بازگشت و او بلافاصله کار را ترک کرده و با جلب موافقت پدر و مادرش به عنوان نیروی بسیجی راهی جبهههای حق علیه باطل شد
شهید خدایگانی در عملیات غرورآفرین بیت المقدس در آزادسازی خرمشهر شرکت نمود و سرانجام در ۱۳۶۱/۲/۲۸ در عملیات مذکور شهد شیرین شهادت را چشید و به لقاءالله پیوست
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
✨✨
✨
#وصيتنامه شهید حسینعلی خدایگان
بسم الله الرحمن الرحيم
با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى و ملت شهيد پرور قهرمان ايران اميدوارم حالا كه خداوند متعال توفيقى عنايت فرمود و تا ديتنش را يارى كنيم بتوانيم مخلصانه و بى ريا دينمان را به دين اسلام ادا نمايم و اما پدر ومادر عزيزم اگر توفيق شهادت نصيبم شد اميدوارم كه صبر و استقامت پيشه كنيد و بجاى گريه هميشه براى اسلام و طول عمر امام عزيز دعا كنيد
حسينعلى خدايگانى 15/اردیبهشت/61
التماس دعا دارم . امام را فراموش نكنيد
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌱لحظات ملكوتى اذان ظهر به افق تهران 🌱
التماس دعاى فرج
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
✨✨
✨
#حدیث روز 🌺🍃
از ابوبصیر روایت شده است که گفت: از حضرت امام محمدباقر(علیه السلام)شنیدم که فرمود: «خورشید در روزى که افضل از روز جمعه باشد طلوع نکرده». اصول کافی جلد 3 ص 413
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
«حضرت مهدی(عج)»:
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمالالدین، ج ٢، ص ٤٨٥)
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهید حسینعلی خدایگانی هستیم🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜
❤️🍃❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هـــرشبــــــ #صلواتـــــخـ ـاصامـــامرضـــا ع
بــہنیـــابتــــشهـــــید
#حسینعلی_خدایگانی
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین
🍃بی تو هرگز🍃
قسمت چهل و هفتم: سومین پیشنهاد
🍃علی اومد به خوابم ... بعد از کلی حرف، سرش رو انداخت پایین ...
🍃- ازت درخواستی دارم ... می دونم سخته اما رضای خدا در این قرار گرفته ... به زینب بگو سومین درخواست رو قبول کنه... تو تنها کسی هستی که می تونی راضیش کنی ...
🍃با صدای زنگ ساعت از خواب پریدم ... خیلی جا خورده بودم... و فراموشش کردم ... فکر کردم یه خواب همین طوریه ... پذیرش چنین چیزی برای خودم هم خیلی سخت بود ...
🍃چند شب گذشت ... علی دوباره اومد ... اما این بار خیلی ناراحت ...
🍃- هانیه جان ... چرا حرفم رو جدی نگرفتی؟ ... به زینب بگو باید سومین درخواست رو قبول کنه ...
خیلی دلم سوخت ...
🍃- اگر اینقدر مهمه خودت بهش بگو ... من نمی تونم ... زینب بوی تو رو میده ... نمی تونم ازش دل بکنم و جدا بشم ... برام سخته ...
با حالت عجیبی بهم نگاه کرد ...
🍃- هانیه جان ... باور کن مسیر زینب، هزاران بار سخت تره ... اگر اون دنیا شفاعت من رو می خوای ... راضی به رضای خدا باش ...
🍃گریه ام گرفت ... ازش قول محکم گرفتم ... هم برای شفاعت، هم شب اول قبرم ... دوری زینب برام عین زندگی توی جهنم بود ... همه این سال ها دلتنگی و سختی رو ... بودن با زینب برام آسون کرده بود ...
🍃حدود ساعت یازده از بیمارستان برگشت ... رفتم دم در استقبالش ...
- سلام دختر گلم ... خسته نباشی ...
🍃با خنده، خودش رو انداخت توی بغلم ...
🍃- دیگه از خستگی گذشته ... چنان جنازه ام پودر شده که دیگه به درد اتاق تشریح هم نمی خورم ... یه ذره دیگه روم فشار بیاد توی یه قوطی کنسرو هم جا میشم ...
🍃رفتم براش شربت بیارم ... یهو پرید توی آشپزخونه و از پشت بغلم کرد ...
- مامان گلم ... چرا اینقدر گرفته است؟ ...
🍃ناخودآگاه دوباره یاد علی افتادم ... یاد اون شب که اونطور روش رگ گرفتن رو تمرین کردم ... همه چیزش عین علی بود ...
🍃- از کی تا حالا توی دانشگاه، واحد ذهن خوانی هم پاس می کنن؟ ...
خندید ...
🍃- تا نگی چی شده ولت نمی کنم ...
بغض گلوم رو گرفت ...
🍃- زینب ... سومین پیشنهاد بورسیه از طرف کدوم کشوره؟...
دست هاش شل شد و من رو ول کرد ...
ادامه دارد...
🌹هدیه به همه شهدا صلوات🌹