حسین..........😔😭
اومد محضر اباعبدالله،السلام علیك یا سیدی،یا مولای،یه حرفی بزنم،شاید تو اون لحظه ابی عبدالله گفت: حالا هم نمیگی داداش،كار داره تموم میشه،نمی خوای بگی، صدا زد داداش سینه ام سنگینه💔،صبرم سر اومده، دیگه بزار برم،ابی عبدالله یه نگاهی كرد،آی عزیز دلم،ابی عبدالله بهش گفت:تو برادر منی،تو علمدار منی،تو صاحب لوای منی،یه حرفی ابی عبدالله زده،من عین جمله ی حضرت رو بگم😭😔،بخدا برا من همین روضه است،حضرت یه نگاهی بهش كرد،فرمود:عباسم، وَ إذا مَضَیتَ تفرّقَ عسکری،😭💔
چی گفته حسین🙄؟صدا زد عباس كجا می خوای بری،اگه تو بری لشكرم از هم می پاشه😖،اگه تو باشی همه هستن،اگه تو نباشی هیچ كی نیست داداش،عباس اصرار كرد،ابی عبدالله اجازه داد💔،همه می دونید به چه دلیلی اجازه داد،رفت میدان،چه اتفاقی افتاد،حالا ابی عبدالله نگرانه😞،بین این دو برادر،این رجز ها رد و بدل شد،انابن الحیدر كرار،انا بن محمد المصطفی،انا بن علی المرتضی،تا ابی عبدالله گفت:انابن فاطمه،فهمید خبرهایی است،فهمید دیگه صدا نمی آد😖
مسیر رو عوض كرد😔،ای وای،می خوام برات روضه بخونم،اما از این منظر،ابی عبدالله علم امامت داره،تا دید رجز سوم نیومد😖،راه رو به سمت علقمه عوض كرد،راوی میگه دیدم حسین،اونهایی كه كربــ💔ــلا رفتن،روضه هارو مجسم ببینن،كف العباس یادته😔،یادته ایستادی گفتی اینجا كجاست،بهت توضیح دادن،اینجا همون جاست،دیدن حسین از اسب پایین اومد😱،یه چیزی رو از رو زمین بر میداره،این دست عباسمه،چرا رو زمین افتاده😖😖
دوباره رفت،دوباره فهمید،آمد به سرم آز انچه می ترسیدم😭، دوباره از اسب اومد پایین،الهی بمیرم، حیف این دستا نبود از بدن جدا شد،فهمید دیگه عباسش دست نداره،🍃لااله الا الله🍃، الهی بمیرم، یه مرتبه دیدن حسین،از دور داره نگاه میكنه،دید وسط میدون غوغاست😢،یه مرتبه شنید یه صدا داره می آد،❣یا اَخا❣ حسین فهمید عباس اون رو برادر صدا زده،دیگه عباسم رفتنی است،رسید كنار علقمه،میگن یه نگاه كرد دید،همه دور داداشش حلقه زدن،هی شمشیرها بالا میره😖😖،تا ابی عبدالله رو دیدن همه فرار كردن، 🍃این تفرون و قد قتلتم اخی🍃؟ ،كجا فرار می كنید،دادشم رو كشتید،اومد،چه جوری اومد،تا نگاش به عباس افتاد،آه،برادر از دست دادی؟برادرای شهید كجان ناله بزنن😔😭😭تواین محفل اگر خواهر و برادر شهید هست ناله کنه و دوستانو دعا کنه😔😭
چهار تا جمله نوشتن عموم مقاتل،دونه دونه رو معنی كنم،میكشتت،تا رسید،نگاه كرد،ابی عبدالله اول گفت: الان انكسر ظهری💔،ابی عبدالله داغ برادر زیاد دیده،هم تو كربلا زیاد دیده،هم مدینه امامش رو از دست داده بود😔،تو بقیع نگفت:انكسر ظهری،گفت:انكسر ظهری،💔یعنی كمرم شكست💔،برم جلوتر، و قلت حیلتی،یعنی راه چاره برمن بسته شد😖،می دونی صمیمی این حرف چی میشه؟آقا امام زمان ببخشید😭،می دونید و قلت حیلتی یعنی چی💔؟یعنی بیچاره شدم،سومین جمله ،وانقطع رجائی،یعنی دیگه ناامید شدم داداش😞،آخریش آدم رو میكشه،صدا زد داداش، و شمت بی عدوی،معنی كنم یا نه؟اجازه می دی؟یعنی داداش پاشو ببین دشمن داره ناسزا میگه😖،ببین روی دشمن باز شده،زخم زبون میزنه به من💔،حسین............... نشت، أخذ الحسین رأسه و وضعه فی حجرة ،نشست سر عباس رو بغل گرفت😫،چه سری،چه فرقی،سر رو بغل كرد،یه نگاه به عباس كرد😲،جا خورد،یه چیزی بگم،كنایه فهم ها،قربون ابروهای به هم پیوستت،كی دلش اومده😵😡 .....،ابی عبدالله یه نگاه كرد،دید عباسش داره گریه میكنه،صدا زد مایبكیك یا اخی😔؟چرا تو داری گریه میكنی؟من باید گریه كنم،عباس صدا زد: كیف لا ابكی؟ الآن جئتنی و اخذت براسی عن التراب،داداش چرا گریه نكنم،می دونی گریه ام واسه چیه؟نگفت دستام،نگفت چشمم،نگفت سرم،نگفت تشنه هستم،دارم واسه این گریه میكنم😣،داداش الان تو اومدی سر من رو از رو خاك برداشتی، فبعد ساعة من یرفع رأسك عن التراب ؟ كی می خواد سر تو رو بلند كنه😭؟حسین........ كی می خواد سر تو رو بلند كنه؟می خوام یه جمله از زبون شما به عباس بگم😣،عباس جان نگران سر حسین نباش،خیلی طول نمیكشه،هنوز داره نفس میكشه،حسین هنوز زنده است،سرش رو جدا میكنن، حسین......😖💔
دوستان یه اعضا فردا عمل داره هر کی هرجا اشکاش ریخت😖دعاش کنه هر کی میتونه هم صلوات بفرسه💔
#پابوس
دلم لک زده..💔
مشهد..🌸
روبروی ایوان طلا..💛
روی فرشهای دوست داشتنی صحن...
خیره به گنبد طلا...🕌
نسیم خنک ..🌱
و اشک..اشک..اشک..😔
و یک آرزو🙏
خوش به حالت کبوتر🕊
❣کانال خاکریز❣
@khakriz_shohada
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
🍃👌
#بخوان_دعاے_فرج
#دعا_اثر_دارد 🙏
📖←اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ
❣وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ
❣الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ
فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
❣اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
❣اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ
❣مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ
❣اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى
❣فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب
❣الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
❣السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
❣یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.
#به_امید_ظهور
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🍃🌼
#قرار_صبحگاهے
☘بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ☘
🌹بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
🌹بِسْمِ اللَّهِ نُور النُّورِ
🌹بِسْمِ اللَّهِ نورٌ عَلى نُور
🌹بِسْمِ اللَّهِ الَّذى هُوُ مُدَبِّرُ الامُورِ
🌹بِسْمِ اللَّه الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ
🌹الْحَمْدُ للَّهِ الذَّى خَلَقَ النُّور
َ 🌹مِنَّ النُّورِ وَ انْزَلَ النُّورَ عَلَى
🌹الطُّورِ، فى کِتابٍ مَسْطُورٍ،
🌹فى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرِ
🌹مَقْدُورٍ، عَلى نَبىٍّ مَحْبُورٍ.
🌹الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى هُوَ بِالعِزِّ
🌹مَذْکُورٌ وَ بِالفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ
🌹عَلَى السَّرّاءِ و الضَرّاءِ مَشْکُورٌ
🌹وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌸🍃
#دلنوشتھ
توی ماه رمضان آقا جواد پیش خیرین میرفت و ازشون پول می گرفت برا ڪمڪ به نیازمندان.
بعد برنج و گوشت می خرید و به آشپز می داد غذا تهیه می ڪرد و می برد درخونه نیازمندان.
🌸بهش می گفتم این طوری با زبان روزه شما اذیت می شی.
این گوشت و برنج را بده خودشون غذا تهیه ڪنند.
می گفت این ڪه غذای گرم برسد به دستشون یه لذتی براشون دارد واین جوری بهتره.
#جواد، حتی توی انفاق کردن هم
بهترین ها را برای مردم مےخواست...
و مصداق آیه شریفه "لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون" بود...
و تعجبی ندارد
اگر
از جانش
ـ که بالاترین دارایی هر کسی است ـ
برای
اسلام و آسایش مردم کشورش
گذشته باشد...
#شهیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
@khakriz_shohada 🌹🌹🌹🌹