خاڪریزشهـدا
#چادࢪانھ♥️✨
بہ افتخار اوݩ دخترۍڪہ:
توبچگۍ چادرسرش کرد
گفتݩ بچہ س نمۍ فهمہ😒
تو نوجوانۍ چادر سرش ڪرد
گفتݩ ازترس باباشہ🙎🏻♂
ازدواج کردوچادرۍ بود
گفتݩ خواسٺ شوهرشہ 🌹
هیچ ڪس فکرشم نکرد← به عشق فاطمہ زهراسٺ♥🌹
﹍﹍﹍﹍﹍﹍✾✾﹍﹍﹍﹍﹍﹍
#شهیدعطری🌸
🌹 شهـــید سید احمد پلارک
پیکر این شهـــید در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، پلاک 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است
نکته ای که این شهـــید را از سایر شهدا متمایز میکند
👈بوی گلابی است که همیشه از مزار مطهرش به مشام میرسد
ومعروف شده به #شهیدعطری🌸
به گفته ی مادر این شهـــید، پسرش چند کار را هرگز ترک نمیکرد
1⃣ نماز شب
2⃣ غسل روز جمعه
3⃣ زیارت عاشورای هر صبح
4⃣ هر روز ذکر صد صلوات و صد بار لعن بنی امیه
#شادی_روح_شهدا🌹اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌹
💚امروزه فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا،کمتر از شهادت نیست.
⸤ با اونی که اهل #جنگیدنه از باخت حرف نزن ⸣
- چریکیات🧕🏻♥️💣🌱
#چیریکیونانقلابـے
#به_بهانه_روزمرد
『مَردها، موجوداتِ قدرتمندی هستند؛
هرچقدر محکم در آغوش بگیریشان،
اذیت یا تمام نمیشوند...
زورِشان به درِ کنسروها، وزنههای سنگین
و غُرغرهای زنانه خوب میرِسد!
مَردها پسربچههای قویاند؛
↵اما نه آنقدر قوی که بیتوجهی را تاب بیاوَرند!
↵و نه آنقدر قوی که بدونِ دوستتدارمهای زَنی،
شب راحت بخوابَند!
⇠دُنیا بدونِ دوستَت دارم با صدایی مـَردانـه،
جای نا اَمن و ترسناکیست...
⇠دُنیا بدونِ صاحبانِ کفشهای ۴۲ و بزرگتر،
رَدّپای خوشبختی را کم دارد...*-*😇❤️👣
#به_وقت_عاشقی
مثل یک بوسه گرم💋💕
مثل یک غنچه سرخ🌹💕
دل افروخته ام را 💝💕
به تو می بخشم من.😍💕
❣تامیتونی ببوسش
🍃🌹 بسیجی شهید «عباسعلی شمس» در تاریخ ۱۳۴۸ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت شهید
🍃🌹شما که بندهای دلتان را با بندهای دنیا محکم گره کردهاید و با آرزوهای پی در پی عمری دراز را برای خود محاسبه کردهاید که هیچ دردی از رنجهای انسانهای محروم را درک نمیکنید و با مربوط دادن حفظ این جبههها به دیگران خود را از این وظیفه پر مسئولیت ساقط کردهاید و گوش خود را گرفتهاید تا ندای پی در پی امام و گریههای درد آلود مادران شهید داده و کودکان یتیم را نشنوید و چشمهایتان را بستهاید تا مصیبتهای مردم را به چشم نبینید تا خود در کنار همسرنتان آرام بیاسایید.
🍃🌹دیگر باز ایستید که به قول حضرت علی (ع) هیچ چیز این بندهای دنیا را از جان شما پاره نمیکند الا در زیر دندانهای مصائب.
🍃🌹شماها ای انسانها کمی سستی تن و روح را بشکنید و هجوم روحی داشته باشید که خداوند همه ما را در راه عشق آزمایش میکند.
🍃🌹خداوند تو شاهدی که حق هیچ یک از دوستان و آنهایی که حق برادری برگردنم دارند و حق خانوادهام را ادا نکردم و ای کاش میتوانستم حق ولیفقیه و رهبرم را اداء کنم و ای کاش میتوانستم مفهوم گریههای نیمه شب امام را درک کنم ای کاش دردی از دردهای این مردم معصوم را درمان میکردم و ای کاش میتوانستم حق محبتهای دوستانم را اداء میکردم.
🍃🌹ای مادران مبادا از رفتن فرزندتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خداوند نمیتوانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود. ای اقوام و خویشان بر من اشک مریزید که اگر واقعاً مرا دوست دارید راه حسین (ع) را ادامه دهید و با شرکت در جبهه و کمک مالی در پشت جبهه اسلام را یاری کنید.
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹
خاڪریزشهـدا
پروفایل زندگی طلبگی
طلبه ها عاشق ترن
طلبه ها عاشق زن طندگی شون هستند
طلبه ها عشق دلشونو دوست دارند
طلبه ها درچند سالگی ازدواج میکنند؟ طلبه ها وقتی وارد حوزه میشن با توجه به سن و سالی که دارن میگن که ده سال اولو نباید حتی به ازدواج فکر بکنی و باید بفکر درس و بحث باشی ، در همین زمینه نقل قولهایی رو از بزرگان میارن که مثلا تا سی سالگی فقط درس خونده وازدواج نکرده و مجتهد یا فیلسوف شده و یا اینکه احادیثی رو پیدا میکنن که جمع شدن علم با ازدواج رو رد کرده ، خلاصه با توجه به اینکه هنوز حس نیازی در این زمینه وجود نداره تئوریهایی تولید میشه که فعلا درس و بحث اساس کاره و بیخیال ازدواج .
اما دوسه سال اول که میگذره و طلبه یه کم از نظر سن و سال بزرگتر میشه بمرور مساله ازدواج براش مهمتر جلوه میکنه وجهت مشروعیت یابی این کار اولش با دوستان طلبه حرف ازدواج رو مطرح میکنه واینکه پیامبر ص فرموده که ازدواج سنت منه و هرکسی از این سنت دوری کنه از من نیست بعد میگن که در رساله داریم که هرکسی ترس از افتادن به گناه داشته باشه واجبه که ازدواج کنه و این آغاز ماجراست ، اساتید اخلاق که به حوزه میان برای سخنرانی یواشکی در برگه ای نوشته شده که نظرتون در مورد ازدواج در سن پایین چیه؟ اگه این استاد پاسخ مساعد بده خب دیگه نور علی نوره چرا که یه استاد هم حمایت کرده اما اگه جوابش منفی باشه طلبه سعی میکنه یه جوری مشروعیت این جوابو زیر سوال ببره. خلاصه این روند ادامه داره تا اینکه طلبه ها در سال چهارم کتاب نکاح که همون بحثهای ازدواج باشه رو بعنوان متن درسی میخونن که البته عجب کتابی هم هست دیگه خیلی از طلبه ها خودشونو آماده ازدواج میکنن یواش یواش باید آستین بالا بزنن ، بر همین اساس اکثر طلبه ها در سنهای بین19 تا 25 سال ازدواج میکنن البته یه عده ای هم هستن که به هر دلیلی در سنین بالاتر ازدواج میکنند.
ابهامات و سوالات قبل از ازدواج: مهمترین مساله ای که در بحث ازدواج طلبه ها وجود داره بحث معیشته که طلبه ها قبل ازدواج میگن آخه ما که درآمدی نداریم با این شهریه ای که میدن نمیشه که زندگی کرد، خونه گرفت، و... این سوالها رو که از طلبه های بالاتر و اساتید میپرسن با یه پاسخ مواجه میشن: خداوند خودش ضامن معیشت و ازدواجه باید بخدا اعتماد کرد، ما هم که میخواستیم ازدواج کنیم با دست خالی شروع کردیم و شکر خدا مشکلی هم پیش نیومد باید با قناعت زندگی کرد. همین پاسخ برای طلبه که البته یکم بدنشونم داغه کافیه که اقدامات رو شروع کنن. یکی دیگر از مشکلات، خانواده است اخه بعضی از خانواده ها میگن که بابا با جیب خالی نمیشه که زن گرفت، اما خب طلبه ها که ید طولائی در رایزنی و مجاب کردن دیگران دارن بالاخره خانواده رو راضی میکنن
با چه کسانی ازدواج میکنن؟ البته نمیشه یه قاعده کلی در این زمینه صادر کرد اما معمولا دنبال دختر خانمی هستن که اولا با ایمان باشه و تحصیلکرده و با زندگی طلبگی هم بتونه بسازه البته بحث قیافه ظاهری هم که واسه خودش مبحث دیگه است ، طلبه ها معمولا ممکنه از فامیلهاشون زن بگیرن چرا که شناخت بهتری ازشون وجود داره و وقتی فرهنگها بهم نزدیک باشه خب زندگی بهتر اداره میشه، دوستان طلبه هم کسانی رو بهم معرفی میکنن مثلا طلبه ای میگه من یه دختر عمه دارم که اصلا خدا اینو آفریده برا تو ،یا اینکه میگه ما یه همسایه داریم ماشاالله از خانمی هیچی کم نداره ،البته خیلی از طلبه ها هم با خواهر دوستشون ازدواج میکنن ، البته طلبه های حوزه خواهران هم جای خود دارن، وقتی در حوزه برادران صحبت از حوزه خواهران میشه طلبه های مجرد یه لبخندی میززن و بفکر فرو میرن ، خیلی از طلبه ها با دختران طلبه ازدواج میکنن. البته در بین خانمهای طلبه ها خانمهایی با تحصیلات مختلف بچشم میخورن مثلا بعضیاشون طلبه هستن بعضی پرستار بعضی مهندس بعضی هم رشته های دیگرو خوندن. بعضیا که از دور دارن به طلبه ها نگاه میکنن با خودشون میگن کی میاد زن اینا بشه ، اما واقعیت اینه که کم نیستن دخترهایی که دوس دارن با طلبه ازدواج کنن.
مراسم خواستگاری: بعد اینکه دختر خانم شناسایی شد که البته یه مدتی زمان میبره طلبه،مادر و خواهرشو میفرسته که دخترو ببینن و خب معلومه که دل تو دلش نیست که اینا چی میگن بعد اینکه خواهرو مادر نظر مثبت داشت ، در یه جلسه دیگه طلبه بهمراه مادرش میره که با دختر خانم صحبت کنه و به دختر میگه که شرایط زندگی من اینه که میخوام در راستای اسلام حرکت کنم راه من سختیهای زیادی داره ، باید با نداری بتونی بسازی ، ممکنه توی خیابون یه کسی بمن حرف بد بزنه ، من برای ادامه تحصیل میخوام برم قم میتونی با من بیای شهر غریب و نکته مهمی که وجود داره و شاید بعضا به توافق منجر نشه بحث لباس روحانیته بعضی از دخترها قبول نمیکنن که شوهرش آیندش لباس روحانیت بپوشه و سر همین مساله ممکنه خواستگاری بهم بخوره و تموم بشه. البته بعضی از دخترخانمها هم هستند که برا طلبه شرط میذارن که حتما باید لباس روحانیت بپوشی و تا اخر هم درنیاری ، بعضی از دخترها مثلا میپرسن که نظرت در مورد آقا چیه، منظورشون مقام معظم رهبریه و این یعنی چک کردن دیدگاههای سیاسی ، خلاصه اینکه اگه به توافق برسن باید بزرگتر خانواده ها در مورد مهریه و... صحبت کنن . بعضی از طلبه ها چهارده تا سکه بهار آزادی رو مهریه قرارمیدن و این درصورتیه که دو طرف خیلی باهم از نظر فکری نزدیک باشن ، بعضیام مهریه های بالایی رو میگن که البته از ارقام نجومی خبری نیست.
دوران نامزدی: دوران نامزدی یکی از خاطره انگیزترین دورانها برای همه است طلبه ها هم خب در این دوران رفت و آمد زیادی باهم دارن و این اواخر هم با پیدایش موبایل و... دیگه ارتباط ردیف ردیفه. گاهی اوقات هم طلب ها با همسرش میرن بیرون مثلا باهم نماز جمعه میرن،دعای توسل میرن، پارک میرن ،گاهی باهم میرن بستنی بخورن البته اگه طلبه لباس روحانیت نداشته باشه. گاهی هم میرن بازار برای خرید و...دختر خانمی که قبول کرده با طلبه زنگی کنه خب معلومه که در بحث خرید خیلی گیر نمیده و یه جوری کنار میاد و سعی میکنه در کمال سادگی رضایت همسرشو داشته باشه و البته طلبه هم هرچی میتونه سعی میکنه کم نذاره . اما باید بگم که صفا و سادگی خیلی محسوسه. در بحث خرید حلقه طلبه ها حلقه طلا برای خودشون نمیگیرن و معمولا یه حلقه ای با جنس نقره یا ...میگیرن.
مراسم عروسی: مهمترین مساله برای طلبه ها در مراسم عروسی اینه که باید مراسم طوری برگزار بشه که گناهی اتفاق نیفته مثلا از رقص و آهنگ متداولی که در بعضی از عروسیها وجود داره اینجا خبری نیست، بعضی از طلبه ها میرن یه سفر زیارتی و بعدشم یه مهمونی میگیرن وشامی میدن و بقیه هم میان و تبریک میگن ، بعضیم مراسم میگیرن و از یه نفر از دوستاشون که مدیحه سرایی یا سرود میخونه دعوت میکنن بیاد بخونه که البته با کف زنی و شادی همراهه ، بعضی از دوستان داماد هم یه شعرهایی در مدح و ذم داماد ساختن و میان میخونن و خلاصه خوش میگذرونن ، البته صدای صلوات و یه دعای فرج هم گاهی شنیده میشه اما چیری که جالبه اینه که خیلی از فامیلهای داماد وعروس که همچین مراسمی ندیدن گاهی تعجب میکنن بعضیا خوششون میاد بعضیام خوششون نمیاد اما اونکه برا طلبه مهمه اینه که در عین حال که شادی برقراره اما رضایت خداوند جلب بشه.و اینگونه است آغاز زندگی یک طلبه