#خاطره:
به نقل ازهمسر شهید
قبل از اعزام به سوریه به ما می گفت:
که برای اولین بار اربعین پیاده می رود #کربلا.
نگران بودم اما کم کم موقع رفتن که شد انگار راضی شدم و قانع شدم به اینکه به #سوریه برود.
خلاصه رفت و بعد از 20 روز گفت که دارد بر می گردد خیلی خوشحال شدم که فقط مجروح شده بود.
3 روز توی بیمارستان دمشق و 3 روز را تو بیمارستان بقیه ا.. تهران بستری بود.
وقتی برگشت،
گفتم :چرا ترکشها را از تنت بیرون نیاوردی؟
گفتم: من اینجا برات نوبت میگیرم تا ترکشها را از تنت بیرون بیاوری.
گفت: نه نیازی نیست اینها که به من کاری ندارند،
یکی #سوغات حضرت زینب (سلام ا... علیها) و یکی #سوغات حضرت رقیه (سلام ا... علیها) است.
👈برای بار دوم که میخواست برود بهش گفتم: که کل سوغاتی را گرفتی، دیگر نیازی نیست بروی سوریه.
👈در جوابم گفت: تا جان در بدن دارم از حرم دفاع میکنم.
شهید.مدافع.حرم.حسن.رجایی.فر
یادش با صلوات❤️
http://eitaa.com/khaterat_shohada