eitaa logo
خاڪریزشهـدا
901 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
31 فایل
"مقام معظم رهبری" 💠دشمنان بدانند کہ به توفیق الهے نمیگذاریم،و این ملت هم نمےگذارد کہ نام"شهید"و"شهادت"در این ڪشور فراموش شود. هدیه ورود بہ کانال=14صلوات نذر ظهور آقا(عج)😍 انتقادات و پیشنهادات👇 @montazer72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت سی و هفتم: بیت المال 🍃احدی حریف من نبود ... گفتم یا مرگ یا علی ... به هر قیمتی باید برم جلو ... دیگه عقلم کار نمی کرد ... با مجوز بیمارستان صحرایی خودم رو رسوندم اونجا ... اما اجازه ندادن جلوتر برم ... 🍃دو هفته از رسیدنم می گذشت ... هنوز موفق نشده بودم علی رو ببینم که آماده باش دادن ... 🍃آتیش روی خط سنگین شده بود ... جاده هم زیر آتیش ... به حدی فشار سنگین بود که هیچ نیرویی برای پشتیبانی نمی تونست به خط برسه ... توپخونه خودی هم حریف نمی شد... 🍃حدس زده بودن کار یه دیدبانه و داره گرا میده ... چند نفر رو فرستادن شکارش اما هیچ کدوم برنگشتن ... علی و بقیه زیر آتیش سنگین دشمن ... بدون پشتیبانی گیر کرده بودن... ارتباط بی سیم هم قطع شده بود ... 🍃دو روز تحمل کردم ... دیگه نمی تونستم ... اگر زنده پرتم می کردن وسط آتیش، تحملش برام راحت تر بود ... ذکرم شده بود ... علی علی ... خواب و خوراک نداشتم ... طاقتم طاق شد ... رفتم کلید آمبولانس رو برداشتم ... 🍃یکی از بچه های سپاه فهمید ... دوید دنبالم ... 🍃- خواهر ... خواهر ... جواب ندادم ... 🍃- پرستار ... با توئم پرستار ... 🍃دوید جلوی آمبولانس و کوبید روی شیشه ... با عصبانیت داد زد ... 🍃- کجا همین طوری سرت رو انداختی پایین؟ ... فکر کردی اون جلو دارن حلوا پخش می کنن؟ ... رسما قاطی کردم ... 🍃- آره ... دارن حلوا پخش می کنن ... حلوای شهدا رو ... به اون که نرسیدم ... می خوام برم حلوا خورون مجروح ها ... 🍃- فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ ... توی جاده جز لاشه سوخته ماشین ها و ... جنازه سوخته بچه ها هیچی نیست... بغض گلوش رو گرفت ... به جاده نرسیده می زننت ... این ماشین هم بیت الماله ... زیر این آتیش نمیشه رفت ... ملائک هم برن اون طرف، توی این آتیش سالم نمیرسن ... 🍃- بیت المال ... اون بچه های تکه تکه شده ان ... من هم ملک نیستم ... من کسیم که ملائک جلوش زانو زدن ... 🍃و پام رو گذاشتم روی گاز ... دیگه هیچی برام مهم نبود ... حتی جون خودم ... ادامه دارد... 🌹هدیه به همه شهدا صلوات🌹
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین 🌹 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت سی و هشتم: و جعلنا 🍃و جعلنا خوندم ... پام تا ته روی پدال گاز بود ... ویراژ میدادم و می رفتم ... 🍃حق با اون بود ... جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته... بدن های سوخته و تکه تکه شده ... آتیش دشمن وحشتناک بود ... چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود ... 🍃تازه منظورش رو می فهمیدم ... وقتی گفت ... دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن ... واضح گرا می دادن... آتیش خیلی دقیق بود ... 🍃باورم نمی شد ... توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو ... 🍃تا چشم کار می کرد ... شهید بود و شهید ... بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن ... با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم ... دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن ... 🍃چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم ... بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم ... 🍃غرق در خون ... تکه تکه و پاره پاره ... بعضی ها بی دست... بی پا ... بی سر ... بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده ... هر تیکه از بدن شون یه طرف افتاده بود ... تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم ... 🍃بالاخره پیداش کردم ... به سینه افتاده بود روی خاک ... چرخوندمش ... هنوز زنده بود ... به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد ... سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون ... از بینی و دهنش، خون می جوشید ... با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید ... 🍃چشمش که بهم افتاد ... لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد ... با اون شرایط ... هنوز می خندید ... زمان برای من متوقف شده بود ... 🍃سرش رو چرخوند ... چشم هاش پر از اشک شد ... محو تصویری که من نمی دیدم ... لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد ... آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم ... پرش های سینه اش آرام تر می شد ... آرام آرام ... آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش ... خوابیده بود ... 🍃🍃پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا ... علی الخصوص شهدای گمنام ... و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان ... سوختند و چشم از دنیا بستند ... 🌹 هدیه به همه شهدا صلوات🌹 ان شاء الله به حرمت صلوات ... ادامه دهنده راه شهدا باشیم ... نه سربار اسلام ... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید... خیلی تنها ست... 😔😔😔 دمتون حیدری شبتون مهدوی یا علی✋ ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❣❣❣❣❣❣ ❣زیارت "شهــــــداء"❣ بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... ❣❣❣❣❣❣ 🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹 🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺 ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛ 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهید محمد نورى هستیم🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
«محمد نوری تیرتاشی»🌹 در فروردین 1339، در روستای «تیرتاش»، در دامن پرمهر «قربان و نرجس» دیده به جهان گشود. پیشه پدر،کشاورزی بود و  مادر، خانه‌داری  و فرزندپروری. «محمد» با اتمام مقاطع ابتدائی و راهنمایی در زادگاهش «تیرتاش»، موفق به اخذ مدرک دیپلم بازرگانی از دبیرستان «شهید عباس‌زاده» فعلی بهشهر شد. ناگفته نماند که او در حین تحصیل، با اشتغال به حرفه نجاری، کمک‌حال خانواده در امر معاش زندگی بود. از ویژگی‌های شخصیتی محمد، می‌توان به ادب و تواضعش نسبت به بزرگان اشاره کرد. از خودگذشتگی و ساده‌زیستی محمد نیز، در تمام مراحل زندگی‌اش جلوه‌گر بود. ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
اى از شهيد محمد نورى تير تاشى ✅«رحیم نیک‌روش» با ذکر خاطره‌ای از هم‌کلاسی دیرینش می‌گوید: «سرمای زمستان قدیم، بیشتر از الان بود. ما در آن برف و باران که به مدرسه می‌رفتیم، همه ما لباس‌های گرم تن‌مان بود؛ ولی محمد با یک پیراهن می‌آمد، بدون این‌که گلایه‌ای کند. یک روز مدیر مدرسه به او گفت:‌ کت بپوش! ولی او اعتنایی نکرد. دوباره در یکی از کلاس‌های درس، مدیر به او گفت: مگر به شما نگفتم که کت بپوشید! محمد این‌دفعه از جایش ایستاد و گفت: آقا! اگر پول دارید، برای من کت بخرید. من هم خیلی دوست دارم کت بپوشم، ولی پدرم قادر به تهیه آن نیست؛ چراکه ما خانواده پرجمعیتی هستیم. اگر شما دارید، بفرمایید به من بدهید؛ من می‌پوشم. بچه‌ها خندیدند. نه به خاطر نداری او، بلکه به این دلیل که او با جسارت تمام، بدون بی‌ادبی و بی‌احترامی‌، توانست جواب مدیر را بدهد. او به مدیر گفته بود که باید به فکر برادر و خواهران کوچک‌ترم باشم. از این‌رو، کل کلاس از این کارش خوشحال شدند.» ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
نامه *توصیه نامه شهید محمد نوری*   به شما توصیه می کنم که همیشه و درهمه جا پیرو ولایت فقیه باشید و از روحانیت متعهد پیروی کنید. دلبسته مال دنیا نباشید و به همنوع خود همیشه یاری رسانید. نماز اول وقت را فراموش نکنید و در محافل مذهبی و نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. با قرآن مانوس باشید و سیره ائمه را سرلوحه زندگی خود قرار دهید. از خواهرانم می خواهم که حجاب خود را رعایت کنند و حضرت زهرا(سلام الله) را الگوی خود قرار دهند.  🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌱لحظات ملكوتى اذان ظهر به افق تهران 🌱 التماس دعاى فرج ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌺🍃 این‌گونه امام حسین (عليه السلام ) را زیارت کن! امام صادق علیه‌السلام به ابو بصیر فرمود: هنگامی‌که نزد قبر امام حسین علیه السلام می روی چه می گویی؟ گفت: چیزهایی می گویم که از راویان حدیث شنیده‌ام از آنانی که از پدرتان شنیده‌اند. فرمودند: آیا تو را با خبر نسازم از پدرم و ایشان از جدم علی بن حسین علیه‌السلام که چگونه زیارت می‌کرد؟ گفتم: آری فدایتان شوم. حضرت فرمودند: قبل از اینکه برای زیارت حسین علیه‌السلام خارج شوی، سه روز روزه بگیر؛ روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه، پس هنگامی‌که شب جمعه فرا رسید نماز شب بخوان، سپس برخیز و به اطراف آسمان نظاره کن. و در آن شب غسل کن قبل از مغرب. سپس در حالی که با طهارت هستی به‌خواب برو. هنگامی که خواستی پیاده به‌سوی قبر امام حسین (عليه السلام) بروی، غسل کن و خود را خوشبو مکن و از روغن و سرمه (زینت) نیز استفاده مکن تا اینکه به قبر ایشان برسی. 📚 تهذیب الاحکام/ج6/ص76 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨━┛