🌹بسم رب الشهدا والصدیقین 🌹
🍃بی تو هرگز🍃
قسمت سی و هشتم: و جعلنا
🍃و جعلنا خوندم ... پام تا ته روی پدال گاز بود ... ویراژ میدادم و می رفتم ...
🍃حق با اون بود ... جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته... بدن های سوخته و تکه تکه شده ... آتیش دشمن وحشتناک بود ... چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود ...
🍃تازه منظورش رو می فهمیدم ... وقتی گفت ... دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن ... واضح گرا می دادن... آتیش خیلی دقیق بود ...
🍃باورم نمی شد ... توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو ...
🍃تا چشم کار می کرد ... شهید بود و شهید ... بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن ... با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم ... دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن ...
🍃چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم ... بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم ...
🍃غرق در خون ... تکه تکه و پاره پاره ... بعضی ها بی دست... بی پا ... بی سر ... بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده ... هر تیکه از بدن شون یه طرف افتاده بود ... تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم ...
🍃بالاخره پیداش کردم ... به سینه افتاده بود روی خاک ... چرخوندمش ... هنوز زنده بود ... به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد ... سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون ... از بینی و دهنش، خون می جوشید ... با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید ...
🍃چشمش که بهم افتاد ... لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد ... با اون شرایط ... هنوز می خندید ...
زمان برای من متوقف شده بود ...
🍃سرش رو چرخوند ... چشم هاش پر از اشک شد ... محو تصویری که من نمی دیدم ... لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد ... آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم ... پرش های سینه اش آرام تر می شد ... آرام آرام ... آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش ... خوابیده بود ...
🍃🍃پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا ... علی الخصوص شهدای گمنام ... و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان ... سوختند و چشم از دنیا بستند ...
🌹 هدیه به همه شهدا صلوات🌹
ان شاء الله به حرمت صلوات ... ادامه دهنده راه شهدا باشیم ... نه سربار اسلام ...
ادامه دارد...
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید...
خیلی تنها ست...
😔😔😔
دمتون حیدری
شبتون مهدوی
یا علی✋
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣❣❣❣❣❣
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
#شهید «محمد نوری تیرتاشی»🌹
در فروردین 1339، در روستای «تیرتاش»، در دامن پرمهر «قربان و نرجس» دیده به جهان گشود.
پیشه پدر،کشاورزی بود و مادر، خانهداری و فرزندپروری.
«محمد» با اتمام مقاطع ابتدائی و راهنمایی در زادگاهش «تیرتاش»، موفق به اخذ مدرک دیپلم بازرگانی از دبیرستان «شهید عباسزاده» فعلی بهشهر شد. ناگفته نماند که او در حین تحصیل، با اشتغال به حرفه نجاری، کمکحال خانواده در امر معاش زندگی بود.
از ویژگیهای شخصیتی محمد، میتوان به ادب و تواضعش نسبت به بزرگان اشاره کرد.
از خودگذشتگی و سادهزیستی محمد نیز، در تمام مراحل زندگیاش جلوهگر بود.
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#خاطره اى از شهيد محمد نورى تير تاشى
✅«رحیم نیکروش» با ذکر خاطرهای از همکلاسی دیرینش میگوید: «سرمای زمستان قدیم، بیشتر از الان بود. ما در آن برف و باران که به مدرسه میرفتیم، همه ما لباسهای گرم تنمان بود؛ ولی محمد با یک پیراهن میآمد، بدون اینکه گلایهای کند. یک روز مدیر مدرسه به او گفت: کت بپوش! ولی او اعتنایی نکرد. دوباره در یکی از کلاسهای درس، مدیر به او گفت: مگر به شما نگفتم که کت بپوشید! محمد ایندفعه از جایش ایستاد و گفت: آقا! اگر پول دارید، برای من کت بخرید. من هم خیلی دوست دارم کت بپوشم، ولی پدرم قادر به تهیه آن نیست؛ چراکه ما خانواده پرجمعیتی هستیم. اگر شما دارید، بفرمایید به من بدهید؛ من میپوشم. بچهها خندیدند. نه به خاطر نداری او، بلکه به این دلیل که او با جسارت تمام، بدون بیادبی و بیاحترامی، توانست جواب مدیر را بدهد. او به مدیر گفته بود که باید به فکر برادر و خواهران کوچکترم باشم. از اینرو، کل کلاس از این کارش خوشحال شدند.»
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#وصیت نامه
*توصیه نامه شهید محمد نوری*
به شما توصیه می کنم که همیشه و درهمه جا پیرو ولایت فقیه باشید و از روحانیت متعهد پیروی کنید. دلبسته مال دنیا نباشید و به همنوع خود همیشه یاری رسانید. نماز اول وقت را فراموش نکنید و در محافل مذهبی و نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. با قرآن مانوس باشید و سیره ائمه را سرلوحه زندگی خود قرار دهید. از خواهرانم می خواهم که حجاب خود را رعایت کنند و حضرت زهرا(سلام الله) را الگوی خود قرار دهند.
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌱لحظات ملكوتى اذان ظهر به افق تهران 🌱
التماس دعاى فرج
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#حدیث_روز 🌺🍃
اینگونه امام حسین (عليه السلام ) را زیارت کن!
امام صادق علیهالسلام به ابو بصیر فرمود:
هنگامیکه نزد قبر امام حسین علیه السلام می روی چه می گویی؟
گفت: چیزهایی می گویم که از راویان حدیث شنیدهام از آنانی که از پدرتان شنیدهاند.
فرمودند: آیا تو را با خبر نسازم از پدرم و ایشان از جدم علی بن حسین علیهالسلام که چگونه زیارت میکرد؟
گفتم: آری فدایتان شوم.
حضرت فرمودند:
قبل از اینکه برای زیارت حسین علیهالسلام خارج شوی، سه روز روزه بگیر؛ روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه، پس هنگامیکه شب جمعه فرا رسید نماز شب بخوان، سپس برخیز و به اطراف آسمان نظاره کن.
و در آن شب غسل کن قبل از مغرب. سپس در حالی که با طهارت هستی بهخواب برو.
هنگامی که خواستی پیاده بهسوی قبر امام حسین (عليه السلام) بروی، غسل کن و خود را خوشبو مکن و از روغن و سرمه (زینت) نیز استفاده مکن تا اینکه به قبر ایشان برسی.
📚 تهذیب الاحکام/ج6/ص76
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
👆 ✍ ببین شهید زین الدین برا اجرای دستور خدا چیکار کرده؟
#سیره شهید
#شهید_زین_الدین
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❁✭❁🌺❁✿❁🌺❁✭❁
🍂🍁دنیا محل استراحت نیست🍁🍂
از سپاه که به خانه 🏠بر می گشت، اجازه نداشتم هیچ کاری انجام بدم. تا نزدیک مبل منو بدرقه می کرد و می خواست استراحت کنم.
خودش به آشپزخانه می رفت و کارهای سفره رو انجام می داد. بعد هم از من و پدرش میخواست برای صرف غذا بیاییم.🍲
آخر سر هم سفره رو جمع می کرد و ظرف هارو میشست.
وقتی بهش می گفتم: کمیل جان شما خسته ای برو استراحت کن.
جواب میداد: مادر جان این دنیا محل استراحت نیست!
من جای دیگه ای باید استراحت کنم...
شهید کمیل قربانی
راوی مادرشهید💝
#تلنگرانه
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛