⚠ #تلنگـــر‼
🔴به همین روال اگر پیش برویم 🚶🚶🚶
قطعا دنیا به خود خواهد دید
روزگارانی را که در آن👇
انسانیت معنا می شود با داشتن دو عدد پا ...!👣
حیا یعنی: عریان نبودن !! 👗♨❌
و داشتن غیرت مساوی ست با
👈داشتن یک مشت افکار پوسیده ! 😤😏😒
🔴 #به_همین_روال اگر پیش برویم قطعا روزی؛
تمام موزه های شهر پر می شوند از👇
* تکه پارچه های #مشکی قاب شده *
😔😔
که به دیوار آویخته اند و زیر آن نوشته اند👇
📜 پوشش زنان ایران زمین در روزگاران قدیم!!!
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
💞❣💞❣💞
با حِجابِ کامِلَت،
بانو،
تو اَز حورانْ سَرے😍
خود نَدانے،
پُشتِ آن چادُر،
چِه دِلْها مےبَرے❤
#به_رسم_چادر💕
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
# طنز جبهه
داشتم تو جادہ میرفتم
دیدم یہ بسیجے ڪنار جادہ
دارہ پیادہ میرہ
زدم ڪنار سوار شد.
سلام و علیڪ ڪردیم و راہ افتادیم.
داشتم با دندہ سہ میرفتم
و سرعت ۸۰ تا.
بهم گفت:
اخوے شنیدے فرماندہ لشڪرت
گفتہ ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا
بیشتر برن ؟!
یہ نگاہ بهش ڪردم
و زدم دندہ چهار !
گفتم اینم بہ عشق فرماندہ لشڪر !
سرعتُ بیشتر ڪردم
تو راہ ڪہ میرفتیم
دیدم خیلے تحویلش میگیرن
میخواست پیادہ بشہ
بهش گفتم اخوے
خیلے برات درنوشابہ باز میڪنن،
لااقل یہ اسم و آدرس بهم بدہ
شاید بدردت خوردم ؟!
یہ لبخندے زد و گفت:
همون ڪہ بہ عشقش زدے دندہ چهار ! 😅😅
#شهید_مهدے_باڪری🌷
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❤️ #مهدے_جان!❤️
هر زمان که مے گوییم ⛅️" العجل یا مولای یا صاحب الزمان "
زمزمه هایت را میشنوم که میگویے:
💔صبر کن چشم دلت نیل شود مے آیم
🌟شعر من حضرت هابیل شود مے آیم
☄قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست
دل به آیینه که تبدیل شود مے آیم
العجل یا مولای ........... العجل .😔
مولایم!!! ﻏﯿﺒﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼ ﺗﻮ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ
ﻏﻔﻠﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼ ﻣﺎ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ !! ﺍ
.
اللهم عجل لولیک الفرج
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
❤️🍃❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هـــرشبــــــ #صلواتـــــخـ ـاصامـــامرضـــا ع
بــہنیـــابتــــشهـــــداو #شهیــــد_جعفر_جنگروی
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
از کرخه تا شام :
🌹بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین
🌸🍃 بی تو هرگز 🌸🍃
قسمت هفتاد و یکم: شبیه پدر
🍃دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک می ریختم ... غم غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم ...
- خیلی سخت بود؟ ...
- چی؟ ...
- زندگی توی غربت ...
🍃سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرت حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاه مادرم رو حس می کردم ...
🍃- خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت ... بقیه شریک شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود می خندید ... که مبادا بقیه ناراحت نشن ...
🍃اون موقع ها ... جوون بودم ... اما الان می تونم حتی از پشت این چشم های بسته ... حس دختر کوچولوم رو ببینم ...
🍃ناخودآگاه ... با اون چشم های خیس ... خنده ام گرفت ... دختر کوچولو ...
🍃چشم هام رو که باز کردم ... دایسون اومد جلوی نظرم ... با ناراحتی، دوباره بستم شون ...
🍃- کاش واقعا شبیه بابا بودم ... اون خیلی آروم و مهربون بود... چشم هر کی بهش می افتاد جذب اخلاقش می شد ... ولی من اینطوری نیستم ... اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم ... نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم ... من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم ... خیلی ...
🍃سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم ... اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت ... دلم برای پدرم تنگ شده بود ... و داشتم ... کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم ... علت رفتنم رو هم نمی فهمیدم ... و جواب استخاره رو درک نمی کردم ...
🍃" و اراده ما بر این است که بر ستمدیدگان نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان بر روی زمین قرار دهیم "
ادامه دارد...
🌹 هدیه به همه شهدا صلوات 🌹
از کرخه تا شام
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
از کرخه تا شام:
🌹بسم ربــــّ الشهـــ🌹ـــدا و الصدیقین
🌸🍃بی تو هرگز 🌸🍃
قسمت هفتاد و دوم: بخشنده باش
🍃زمان به سرعت برق و باد سپری شد ... لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم ... نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم ... نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ... هواپیما که بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم ...
🍃حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ... ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ... حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم ...
🍃هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ... اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد ... نه فقط با من ... با همه عوض می شد ...
🍃مثل همیشه دقیق ... اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود ... ادب ... احترام ... ظرافت کلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت ...
🍃یه مدت که گذشت ... حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد... دیگه به شخصی زل نمی زد ... در حالی که هنوز جسور و محکم بود ... اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد ...
🍃رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن ... بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ... که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود ... در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم ...
🍃شیفتم تموم شد ... لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد ...
🍃- سلام خانم حسینی ... امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ ... می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم ...
🍃وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید ... نشست ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ...
🍃- خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم ... اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم... و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم ...
این بار مکث کوتاه تری کرد ...
🍃- البته امیدوارم ... اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید ... مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید ...
ادامه دارد...
🌹هدیه به همه شهدا صلوات 🌹
از کرخه تا شام
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید...
خیلی تنها ست ...
😔😔😔
دمتون حیدری
شبتون مهدوی
یا علی✋
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣❣❣❣❣❣
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹السَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹السَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مهمان شهید اکبر شهریاری هستیم🌹
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
شهید اکبر شهریاری اول فروردین ماه 1363 در تهران در محله کیانشهر به دنیا آمد. ایشان در دانشگاه امام حسین (ع) و در رشته علوم سیاسی درس خوانده است. او حافظ کل قرآن، عامل به قرآن، بسیار خوش رو و شوخ طبع، اهل تفریح و گردش، ورزشکار، دل رحم، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان، بخشنده، آمر به معروف و ناهی از منکر، سر به زیر و باحیا، باغیرت، هیاتی و مطیع رهبر بود.
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
علاقمند به مطالعه، ورزش(فوتبال، تکواندو، کوهنوردی)، چتربازی، خوشنویسی، سفر، زیارت اهل بیت (ع) و شهداء، خدمت به شهداء، شرکت در مجالس اهل بیت (ع)، مداحی در هیئت و مجالس مذهبی بود. به حلال و حرام و لقمه حلال اهمیت می داد. همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید محمودرضا بیضایی بود و دوروز بعد از شهادت ایشان در سوریه (ریف دمشق) به شهادت رسیدو سنگ سبز رنگ بالای سر مزار شهید اهدایی آستان مقدس حضرت امام حسین (ع) است.
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
یک روز پیش از شهادت یکی از دوستانش مجروح می شود و هنگامی که اکبر به بالای سرش می رود به اکبر می گوید: محمود بیضایی شهید شده و چند شب قبل از شهادت در خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است. فردای آن روز اکبر هم در حرم مطهر حضرت زینب (ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
✅ بسم الله...
▶تلنگــر
مسخره کردن دیگران ، یعنی مسخره کردن خدا (نعوذبالله)
به شخصی گفتند :خیلی بد قیافه ای
لبخندی زدو گفت :از نقش ایراد میگیری یا از نقاش!!
یکی از پیامد های مسخره کردن دیگران فراموش،کردن خداست ، ( هوَالذی یُصوِرکُم فِی الارحام کَیفَ یَشاء)
‹‹اوست که شما را در رحم مادران به هر گونه ای که میخواهد تصویر میکند ›› [ آل عمران آیه ۶ ]
#انسانیت
#خدا
#حزب_الله
#عشق
#یاعلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🕊🕊🕊🕊🕊
#خاطره_شهدایے
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !☺️😊
وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت❤️🌷 پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد . ☺️🍃
پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او😔😭😭 دل همـــه شان
را آتـــش زد . .😭
#حاج_همت
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛