eitaa logo
خاکریز
1.7هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
150 فایل
﷽ 💥خاکریز : مهمترین اخبار سیاسی و تحلیلیِ روز دنیا، روانشناسی، مشاوره، طب اسلامی و...👇 https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کینه نداشته باشید1_1421855430.mp3
زمان: حجم: 2.78M
📲 فایل صوتی 🎙واعظ: آیت الله 🔖 کینه نداشته باشید 🔖 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام كاظم عليه السلام : كُن فِي الدُّنيا كَساكِنِ دارٍ لَيسَت لَهُ ، إنَّما يَنتَظِرُ الرَّحيلَ . 🏠 در دنيا ، مانند كسى باش كه در خانه اى ساكن است كه مال او نيست و منتظر رفتن است. تحف العقول : ص 398 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 313 ح 1 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
❤️ بسم الله الحی القیوم یکی، در پیش بزرگی از فقر خود شکایت می کرد و سخت می نالید گفت: خواهی که ده هزار درهم داشته باشی و چشم نداشته باشی؟ گفت: البته که نه، دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمی کنم. گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه می کنی؟ گفت: نه گفت: گوش ودست و پای خود را چطور؟ گفت: هرگز گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است باز شکایت داری و گله می کنی؟! بلکه تو حاضر نخواهی بود که حال خویش را با حال بسیاری از مردمان عوض کنی و خود را خوش تر و خوش بخت تر از بسیاری از انسان های اطراف خود می بینی پس آنچه تو را داده اند، بسی بیش تر از آن است که دیگران را داده اند و تو هنوز این همه را به جای نیاورده، خواهان نعمت بیش تری هستی؟! 📚 برگرفته از: غزالی، کیمیای سعادت، ج 2، ص 38 🆔 @khakrize313 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1421853520.pdf
حجم: 8.53M
⭕️ کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» 🔸زندگی نامه خودنوشتِ شادی روح سردار دلها، فاتحه و صلوات تقدیم کنید 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
🌷 از چیزی نمی ترسیدم 🌷 "زندگی نامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی" 🌷 کتاب که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده است نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب می‌شود و شامل دست نوشته‌های شخصی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ی مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. 🌷 در یادداشت که پیش از مطالعه کتاب نگاشته شده، اینگونه آمده است: 📙 بسمه‌تعالی هر چیزی که یاد را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ئی داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله سیّدعلی خامنه‌ای ۹۹/۱۰/۷ 💳 ۱۳۶ صفحه| 22هزارتومان 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
🚩بسم رب الشهدا و الصدیقین *خیلی جالب و قشنگ است بخوانید* من قاسم هستم، قاسم سلیمانی( ادا کردن قرض پدر) پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت حاج قاسم سلیمانی *شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و اموات پدر و مادر بخصوص سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
2.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیس جمهور لحظاتی پیش برای بازدید از مناطق سیل‌زده جنوب استان کرمان وارد فرودگاه جیرفت شد. 🎥 بیش از ۵ هزار خانوار روستایی در کرمان از سیل آسیب دیدند 🔹هنوز به ۱۲۰ روستای کرمان دسترسی زمینی امکان ندارد. به این روستاها با ۶ فروند بالگرد کمک‌رسانی‌ها در حال انجام است. 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
▪️قاسم محبعلی فعال اصلاح طلب درواکنش به درخواست ایران برای تضمین عدم نقض توافق توسط آمریکا گفته: درتوافق هیچ طرفی همه تعهدات خود را یکطرفه و پیشدستانه انجام نمیدهد. این درحالی است که ظریف و عراقچی یکطرفه همه چیز را دادند رفت! حالا که نوبت آمریکاست میگویند ایران نباید تضمین بخواهد! ✍ عبدالرحیم انصاری 🇮🇷 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ
🔸وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی: ترامپ با خروج از برجام، ائتلاف جهانی را از دست داد موشه یعلون، وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی: من فکر می‌کنم برجام یک اشتباه تاریخی بود اما به‌واسطه فشارهایی که به ایران وارد می‌کرد، یک فرصت محسوب می‌شد. 🔹ترامپ اما با خروج از برجام، ائتلاف جهانی را از دست داد و ایران این بهانه را برای پیشبرد بدون محدودیت برنامه هسته‌ای خود پیدا کرد. 🇮🇷↶【 خاکریز 】↷ _ ایتا https://eitaa.com/joinchat/1578631181Cf416aa6601 واتساپ گروه 4 https://chat.whatsapp.com/DkQwLd4BTxMIKPs07a6geQ