eitaa logo
"پشت‌خاکریزهای‌عشق"🇱🇧🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
105 فایل
شهـید حـسـن بــاقــری: خاکریز بهانه است،ما با هم رفیق شده‌ایم تا همدیگر را بسازیم.🥀 کپی؟!با یک صلوات برای مولامون امام زمان کاملا حلال:) به جز روزمرگی! https://eitaa.com/nashenas_khakriz کانال ناشناس:👆🏻 پایان انشالله ظهور🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
تو فقط خودت را داری عزیزم ، یک جمله ی خیلی زیبایی که بار ها شنیدم ، به نتیجه رسیدم . تو تنها کسی هستی بعد از خدا به خودت می توانی کمک کنی .😍 هر چقدر حالت بد باشد ، هر چه قدر درگیر باشی باز خودت باید بخواهی تا شرایطت تغییر کند.🌱🙃 نانوشته های تمنا❤️👌🏻
دیدی بعضی اوقات خیلی شرایط سخت هست ، حتی نمی توانی اشک بریزی. گریه کنی ، در یک کلمه هیچ گونه احساس را بروز بدهی. خشم ،لبخند ، گریه اما یک راه‌حل پیدا می شود. حرف زدن ، اگر با فردی باشد که دوستش داری ،خیلی بهت انرژی می دهد . حالا فکر کن ، حرف زدن با خدا که عاشقانه دوستت دارد چه قدر شرایطت را تغییر می دهد ،حال دلت را خوب می کند .👌🏻
بسم الله الرحمن الرحیم رمان انقلابی افق تقدیم به ساحت مقدس امام زمان (عج) و امام خمینی (ره) شناسنامه کتاب نام کتاب : افق نام مولف مائده افشاری تاریخ انتشار : 21/3/1401 🙃 نگاهی به پشت سر کردم قلبم تند تند می زد احساس می کردم قلبم با تمام فشار سینه ام را می شکافت. قدم هایم را تند تر کردم مامورین با فاصله ی کمی از من در حرکت بودند چاره ای نبود ناچار باید خودم را جایی پنهان می کردم . نگاهی به اطراف کردم، در خانه ای نیمه باز بود به آرامی در را باز کردم وارد شدم بعد از ورود در را به پشت سر خود بستم زنانی که داخل حیاط بودند متعجب به من نگاه کردند زنی جلو آمد مشکلی پیش آمده ! مأمورین دنبالم هستند اجازه می دهید این جا پناه بگیرم ؟ زن در حالی که صورتش عرق کرده بود دستانش را بهم فشرد و به آرامی داخل زیر زمین بروید ممکن هست مامورین برای شناسایی به خانه بیاید . در حالی که پاهایم توان راه رفتن نداشت به آرامی قدم بر داشتم از کنار باغچه ی پر از درخت 🌳رد شدم در حالی عطر گل های نسترن در حیاط پیچیده بود ،کودکان مشغول بازی بودند 🥲 شادی کودکانه با اضطراب درونی من آمیخته شده بود احساس خوشایندی به من نمی داد . زن صاحبخانه به سمت زیر زمین رفت به آرامی در را باز کرد ، وارد زیر زمین شدم اتاقی کوچک ، با سقفی کوتاه قدم هایم را جلو گذاشتم نگاهی به اطراف کردم طاقچه چوبی در حالی که روی آن چند شیشه سرکه پوشانده بود یک سبد چوبی بزرگ روی دیوار آویزان بود ، یک آیینه 🪞 قدیمی هم گوشه طاقچه گچی قرار داشت. احساس کردم زیر پایم چیزی حرکت می کند نگاهی به سمت پائین کردم چند بچه موش مشغول جویدن پاچه شلوارم بودند . کمی خودم را حرکت دادم به سمت جلو رفتم در گوشه سمت راست چند کیسه برنج و گونی سیب زمینی🥔 قرار داشت. به نظر می رسید در این خانه چند خانواده زندگی می کنند. به سمت چهار پای چوبی رفتم خاک آن را با دستم گرفتم روی آن نشستم. نویسنده :تمنا🥺❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+بسپارش ب خدا خدا همه شو حل مکنه🥲🕊 ـ چو خدا بُوَد پَناهَت، به دِلَت غُصّه نَیایَد🌱️
جنازه پسرشون رو که آوردند چیزی جز دو سه کیلو استخون نبود... پدر سرشو بالا گرفت و گفت:حاج خانوم غصه نخوری ها!!! دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادش...
هدایت شده از - چـریـکـی ·
مزد زندگی ام را آخر با شهادت میگیرم و لا غیر .
بسم رب الحسین
✨ بخوان ࢪا دعا اثࢪ داࢪد دعا ڪبوٺࢪ عشق اسٺ بال و پࢪ داࢪد اللهم عجل لولیک الفرج🌿
سلام‌صبح‌بخیر🌱 یه‌سلام‌بدیم‌خدمت‌آقاجانمون🥲 روبه‌قبله‌بخونیم: «اَلسلامُ‌عَلی‌الحُسین وَعَلی‌علی‌بن‌الحُسین وَعَلی‌اُولاد‌الـحُسین وعَلی‌اَصحاب‌الحُسین»🤍🥺
‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینڪھ‌بگیم‌انقلابۍ، یعنۍیہ‌فردمظلوم‌وگوشہ‌گیر ڪاملاغلطہ‌مشتۍ انقلابۍیعنۍفعال‌پرانرژے وبھترین‌فرددرهرزمینہ‌اےکھ‌در چھـٰارچوب‌دین‌واخلاق‌باشہ..(:🕶✌️🏿'! ‌‌‹ آرھ‌ِحاجـۍاینطوریاس ›
کار کن برای خدا نه برای معروفیت:)
‌ تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟ 🌱💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوزش‌چشـمِ‌من ازلذت‌زیباییِ‌‌ضریح‌شماست ؛ خیره‌برتوشـدم‌و‌پلک‌زدن‌یادم‌رفـت( :
-میگفت.. بنشینید چند دقیقه حتی اگه حال معنوی هم نداشتید مثلاً از مفاتیح دعایی بخونید، یا با همین زبان خودمون سلام و علیکی با امام زمان بکنید. با حضرت درد دل کنید..🌱 آیَـت الله میلانـے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر‌ بنا هست مرادست کسی بسپارند بهتر آن است غلام علی اکبر باشم..♥️