از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
✅ یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت
.
🌸 حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
✅ پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
🌸 حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
📗 وسائل الشیعه/ج7
🌸کانال #داستان و #طنز حال خوش 🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
لطفا با ماهمراه شوید 👆
✅مطالب و اشعار مناجاتی شب و روز #عرفه
▪️همچنین
🔹دانستنی ها
🔸اشعار
☑️و روضه های حضرت #مسلم_بن_عقیل علیه السلام
همین الآن در🔻
https://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
[7/19، 22:35] مجید خلیلیان: ﷽
🌺 صلی الله علیک یا امیرالمومنین یاعلی ابن ابیطالب علیه السلام 🌺
سلام علیکم
خاطره ای از مولوی شریف زاهدی از علمای برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید. وشیعه شد
او در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛
- روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبهی حضرت رسول اکرم
صلی الله علیه وآله
در غدیر خم استناد کردم، ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو.
گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی.
خیلی اصرار کردم تا این که برگشت، وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم بهت بگم: دوستت دارم.
گفت: همین!
گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟
گفتم: سؤال من همینجاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانوادهای که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی
پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله | دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانوادهی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد»
این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر در جریان غدیرخم میخواست نکتهی مهمتری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی علیه السلام نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
📚باید شیعه میشدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أميرالمؤمنين والائمة المعصومین و شیعتهمالمنتجبین.
- باید از الان به فکر برپایی بزرگترین عید که عید غدیر هست باشیم، تا حقیقت عید غدیر برای همگان روشنتر شود
.تا انشاءالله وسیله هدایت فراهم گردد
حداقل کاری که میشه کرد نشردادن اینگونه مطالب است و پر کردن فضای مجازی از حقانیت
امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
است تا قبل از اینکه فضا به دست دشمنان اسلام بیفتد.
به روح مطهرامیرالمومنین علی علیه السلام صلوات هدیه میکنیم.
🍀 اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین.🍀
[7/19، 22:44] مجید خلیلیان: 🌸#داستان
روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت
و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت:
" این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم دهکده، فقط در صف بایستید و هرکس یک گردو بردارد
به اندازه همه گردو در این سبد است و به همه میرسد "
مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکییکی از داخل سبد گردو برداشتند.
پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمیداشت و پی کار خود میرفت. مردی که خیلی احساس زرنگی میکرد با خود گفت:
"نوبت من که رسید دو تا گردو برمیدارم و فرار میکنم. در نتیجه به این پسر چیزی نمیرسد."
او چنین کرد و در لابهلای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند
پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت:
"من از همان اول گردو نمیخواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد."
خیلیها دلشان به گردوبازی خوش است
و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شدهاند.
خیلیها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمیدانند و دایم با آنها کلنجار میروند و از این نکته طلایی غافلند که
این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجتها و جدلهای افراد خانواده دارد.
بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم میکنند که فرد اصلا متوجه نمیشود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کلهشقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم میپاشد و گردوها روی زمین ولو میشوند و هر کدام به سویی میروند، تازه میفهمند که ن
قش سبد در این میان چقدر تعیینکننده بوده است.
بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد و به هیچکس سهم شایسته و درخورش نخواهد رسید.
بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن.
بنابراین حواسمان جمع باشد که بیجهت سرگرم گردوبازی نشویم و اصل کار را از دست ندهیم.
🌹🌷💐🌹🌸🌺🌹🌸
[7/19، 22:44] مجید خلیلیان: #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هشتم_ذیحجه_حرکت_کاروان_سیدالشهداء علیه السلام از مکه به طرف کوفه
.
هشتم ماه ذیحجه سال ۶۰هجری قمری مطابق با بیستم شهریور سال ۵۹هجری شمسی امام حسین علیه السلام و اصحاب و اهلبیت حضرت، پس از چهار ماه اقامت در مکه به طرف کوفه حرکت کرده و راهی عراق شدند.
#امام_حسین_علیه_السلام در یوم الترویه یعنی هشتم ذیحجه، روزی که حاجیان عازم مناسک حج هستند به همراه اهلبیت خود مکه رابه قصد کوفه ترک کردند.
#عمرو_بن_سعید بن عاص خبیث باجمع کثیری به دستور #یزید_ملعون به قصد قتل و ترور سیدالشهداء علیه السلام وارد مکه شدند. و در زیر احرامشان درکنار کعبه شمشیر برهنه آماده داشتند. امام حسین علیه السلام که ازقصد آنها مطلع بودند قبل ازهتک حرمت حرم الهی و ریختن هرخونی در #مسجدالحرام تصمیم گرفتند که شهرمکه را ترک کنند.
ارشاد ج۲ص۶۶
بحارالانوار ج۴۴ص۳۶۳
قبل ازحرکت کاروان #قمر_بنی_هاشم حضرت ابالفضل علیه السلام بر بام کعبه رفته وخطبه ای آتشین انشاء فرمودند:
"الحمدلله الذی شرَّفَ هذابقُدومِ أبیه، مَن كانَ بِالامسِ بیتاً أصبَح قبلَة"...
سپاس خدایی که این (کعبه را) به #قدوم پدر امام حسین علیه السلام مشرف كرد؛ جایی كه دیروز خانه بود، و (به برکت قدم امیرالمؤمنین علیه السلام) صبحش قبله گردید.
#ای_کافران_فاجر آیا راه بیت خدا را برامام نیكوكاران میبندید؟ چه كسی سزاوارتر به این بیت است ازدیگر موجودات؟ وچه كسی نزدیكترین به این خانه است؟ و اگرحكمتهای خداوند بلند مرتبه نبود واسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا خانه کعبه به سوی امام حسین علیه السلام پرواز میكرد وقبل از اینكه مردم #حجرالاسود را لمس كنند، حجر دستان امام حسین علیه السلام را استلام میكند و میبوسد.
"أتُخوِّنَ قوماً یلعَبُ بالموتِ فی الطُفولیة فكیف كان فی الرُّجولیه؟ ولَفَدیتُ بالحاماتِ لِسیدالبَریاتِ دونَ الحَیوانات"
آیا قومی كه مرگ را دركودكی به بازی میگرفتند (ازکشته شدن) میترسانید؟ درحالی كه الان در سن مردان قرار دارند. جانم فدای #مولای_مؤمنين وآقای همه موجودات...
"تَعالوا اُخبِرُكُم بِسَبیلِه بادِروُا قَتلی وَاضرِبُوا عُنُقی لِیحصُلَ مُرادُكُم لابَلَغَ الله مِدارَكُم وَ بَدَّدَا عمارَكُم وَ اَولادَكُم وَ #لعن_الله_علیكم_وعلی_اجدادكم "
بیایید تا به راه امام حسین علیه السلام #آگاهتان كنم.
اگر خواهید اورا به قتل رسانید پس بیایید مرا بکشید وگردنم را بزنید تا به #مرادتان برسید. خدا شما را به #مقصودتان نرساند وعمرتان و فرزندانتان را كوتاه كند. #لعنت_خدا_بر_شما_و_پدرانتان_باد
مناقب سادةالكرام ج۳ص۲۷۰
*الهی بِحَقِالسّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّللِوَلیکَالغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج*
[7/19، 22:44] مجید خلیلیان: خنـده ملائـک
آیتالله مجتهدی تهرانی فرمودند: در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: "اِسمَع!اِفهَم!" ملایکه میخندند که این زنده بود نفهمید الان چگونه بفهمد؟!!!❗️
خدا کند ما از این دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم.
✅ یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می کنند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: "یک محرم بیاید"
اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: "این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟!
[7/19، 22:44] مجید خلیلیان: ✍روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست.
آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازە
ٔ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!
سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.
آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید.
علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است.
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند.
آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.💚
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟
سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.
📚🥀 پیرامون غدیر دکتر علی هراتیان
[7/19، 22:44] مجید خلیلیان: السلام علیک یا ابا عبدالله. ظهر روز ٨ ذی الحجه سال ٦٠ق؛
خروج شتابان امام حسین(ع) از مکه بمنظور جلوگیری از خونریزی
در روز ترویه هنگام برآمدن آفتاب، عبدالله بن زبیر در مسافت میان حِجر اسماعیل و درب کعبه به امام حسین(ع) برخورد کرد و به ایشان گفت:
«اگر میخواهی در مکه بمانی بمان و ولایت امر را بدست گیر و ما هم دورت را میگیرم و کمکت میکنیم و مخلصانه مشورت میدهیم و با تو بیعت میکنیم.»(۱)
امام حسین (ع) پاسخ فرمود:
«به درستی که پدرم خبرم داد که در مکه قوچی خواهد بود که حرمت آنجا را نگه نمیدارد؛ پس دوست ندارم که من آن قوچ باشم! بخدا اگر یک وجب بیرون از حرم مکه کشته شوم برایم خوشایندتر است از اینکه یک وجب داخل در حرم کشته شوم!
و بخدا سوگند اگر در لانۀ خزندهای از این حیوانات خزنده باشم هر آینه بیرونم خواهند آورد تا خواستهشان
از من را عملی کنند!(۲)
و بخدا حتماً بر من تعدّی خواهند کرد همانگونه که یهودیان -با توجیهگریهایی- در روز "شنبه" تعدّی کردند -بر قانون خدا و احترامی برای خدا نگه نداشتند-.»
سپس امام، طواف و نماز طواف و سعی را انجام داد و مقداری از موی سر خود را کوتاه کرد و با اتمام مناسک عُمره، از اِحرام عمره خارج شد و احرام حج را نبست، و هنگام ظهر و در حالیکه مردم راهی مِنا و صحرای عرفات بودند ایشان قافلۀ خانواده و یارانش را به سمت عراق حرکت داد!
اینکه امام هنگام ظهر را برای خروج از مکه انتخاب نمود به این خاطر بود که با وجود جمعیت، نیروهای اموی فرصت کمتری برای برخورد با امام و سلب امنیت ایشان داشته باشند.
تاريخ الطبري ٥: ٣٨٤– ٣٨٥، به نقل از أبي مخنف.
ــــــــــــــــــــ
(۱)- عبدالله بن زبیر، خود را برای خلافت شایستهتر از امام حسین(ع) میدانست و بدنبال فرصتی بود که خود را در جامعه مطرح کند. اما محبوبیت مردمی امام حسین(ع) را بزرگترین مانع برای محبوبیت خود و خواندن مردم بسوی خود میدید و به همین جهت تا امام زنده بود سعی میکرد از تقابل مستقیم با ایشان و حرمت شکنی علنی خودداری کند تا موجب بدنامی خود نشود.
و از آنجا که مکه مورد توجه ویژه و محل تجمع سالانۀ مسلمانان، و بهترین مکان برای معرفی شدن و ایجاد ارتباط و رساندن پیام به سراسر مناطق سرزمین اسلامی است لذا ماندن امام در مکه را موجب تضعیف و به حاشیه رفتن خود میشمرد.
از همین روی، به منظور اگاهی از تصمیم امام و اطمینان از اینکه آیا ایشان در مکه میماند یا نه، سعی کرد برنامۀ امام را با بیانی محترمانه و همراه با اقرار به شایستگی امام، از خود ایشان جویا شود.
(۲)- خواستۀ یزید این بود که امام حسین(ع) باید بدون هیچ قید و شرطی با او بیعت کند، و اگر حاضر نیست ولایت مطلقۀ خلیفه را بپذیرد باید کشته شود.
خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم....
و حسینی قربانی ات..!😭
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة
#عرفه
#نامه_شهید_حججی
کانال حیات طیبه در ایتا
@haiatetaiiebe
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
🌀روز عَرَفَه، ۹ ذیالحجه، یک روز پیش از عید قربان است. بنابر فقه شیعه، حجگزاران باید از ظهر تا غروب شرعی این روز را در عرفات وقوف کنند. عرفه نزد مسلمانان از روزهای پرفضیلت سال محسوب میگردد و در منابع روایی اعمالی برای آن برشمردهاند که بافضیلتترین آنها دعا و استغفار است. زیارت امام حسین علیه السلام و خواندن دعای عرفه نیز در این روز بسیار سفارش شده است.
─═༅💬2⃣💬༅═─
17.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زیرِلب میگفت : آقا کوفهنیا
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔰 با زیر نویس عربی
🏴 ویژه شهادت حضرت مسلم (ع)
♦ کانال حیات طیبه در ایتا
@haiatetaiiebe
♦ حیات طیبه در آپارات
https://www.aparat.com/haiatetaiiebe
13990509_39461_128k.mp3
2.26M
🎙#عرفه_انسانساز
پایگاه KHAMENEI.IR به مناسبت فرا رسیدن #روز_عرفه بخشی از بیانات منتشرنشده رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (حفظ الله) درباره دعای عرفه امام حسین علیهالسلام را در قالب یک کلیپ صوتی منتشر کرد.