ماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن.
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: برای اولین باردر سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا(س)
زیارت نیابتی همزمان در:
"مدینه منوره" از جوار مضجع نورانی پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه بقیع
و دیگر عتاب مقدسه جهان اسلام (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا، مشهد، دمشق، قم، شیراز، ری)
ثبت نام رایگان از طریق:
atabat.org/fa/forms/4
هدیه به پیشگاه حضرت زهرا(س) یک صفحه قرآن قرائت بفرمایید
کمیته فرهنگی آموزشی اربعین
ستاد بازسازی عتبات عالیات
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: خبر فوری
ازدیشب تا به امروز حساب دویست نفر از مشتریان بانکهای مختلف جمهوری اسلامی توسط حکرهای حرفه ای حک شده رئیس بانک مرکزی گوش زد کرده تا اطلاع ثانوی از اپلی کیشنهای 780 وآپ استفاده نکنید یا رمز دوم حسابهای خود را غیر فعال کنید این گروه از حکرها اهل مشهد هستند توی گروهای که می شناسید انتشار دهید تا بستگان و دوستانتان طعمه این از خدا بی خبرها نشوند
05138062
این پیش شماره از مشهد زنگ میزنه اصلا بهش جواب ندین باعث میشه وارد سیستم گوشی شما بشه و اطلاعاتتون هک بشه : 🔴همگی خانواده ها و دوستاتون رو آگاه کنید. در رابطه با هک شدن کد ملی تمام مردمه. خیلی خیلی مهمه.
زنگ میزنن به طرف و کد ملی و نام و نام خانوادگی و پسوندش رو کامل میگن.
🌺 هوشیار باشید.
لطفا به گروههایی که دارید اطلاع رسانی کنید:
کلاهبرداری جدید:
با تلفن تماس میگیرند و از شما مپرسند که آیا با واکسن سوم واکسینه شده اید یا خیر
اگر چنین است، روی عدد 1 کلیک کنید.
فشار دادی؟ بلافاصله پس از آن گوشی قفل و هک شد.
بسیاری از ما کارت های اعتباری شخصی و مشخّصات بانکی را روی تلفن داریم
لطفاً مراقب باشید که اطّلاعات را در اختیار خانواده و دوستان قرار دهید تا همه بتوانند جلوی این کلاهبرداری ها را بگیرند.
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: 📷درخواست محاکمه روحانی، لاریجانی و ظریف در پخش زنده مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم در رسانه ملی
🔹شبکه دو در حین پخش زنده مراسم سالگرد حاج قاسم، پلاکارد یکی از حاضران را نشان داد که خواستار «محاکمه قاتلان حاج قاسم» شده و در ادامه، از روحانی، ظریف و لاریجانی برای «محاکمه» نام برده است
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: 🌹سلام_امام_زمانم
✍🏼چگونه بی تو
جهان را پر از ستاره کنم؟
چگونه این همه درد تو را
نظاره کنم؟
میان تلخی این روزگار،
مهـــدی جان
دلم هوای تو کرده
بگو چه چـاره کنم؟!!!
اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: ✋نوشتن و ارائه قرآن
6⃣
امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از اتمام حجت بر مهاجر و انصار و دیدن بی وفایی آنان ، خانه نشینی اختیار کردند و طبق وصیت نبی اکرم به نوشتن قرآن مشغول شدند. بعد از هفت روز از شهادت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه با مردم مدینه خطبه خواندند و این در حالی بود که از جمع آوری و تالیف قرآن فارغ شده بودند و پس از اتمام مصحف، آن را مهر کردند و در پارچه ای پیچیدند و از منزل به سوی مسجد و اجتماع مردم روانه شد، امام علیه السلام آن را به مردم عرضه کردند و مردم را برای عمل به آن دعوت نموده و خطاب به آنان فرمودند:
پس از درگذشت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه به جمع آوری قرآن مشغول شدم، تا اینکه آن را در یک جا جمع آوردم، خداوند آیه ای از قرآن بر پیامبرش نازل نکرده، مگر آنکه من آن را گرد آورده ام و آیه ای از قرآن نیست مگر آنکه رسول اکرم صلوات الله علیه بر من قرائت کرد و تأویل آن را به من آموخت، فردا نگوئید که ما از چنین امری غافل بودیم. و در روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خویش دعوت نکردم و حق خود را برایتان یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم!
در این هنگام عمر بن خطاب بلند شد و گفت:اگر نزد تو قرآن هست، بدان که نزد ما هم قرآنی مثل آن هست و ما نیازی به قرآن تو نداریم.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قسم به خدا که از این پس، هرگز آن را نخواهید دید. آن مصحف به عنوان میراثی نزد امامان است و از امامی به امام دیگر می رسد. آنگاه داخل خانه خود شد و کسی مصحف را پس از آن زمان ندید. این مصحف هم اکنون نزد حضرت بقیه الله الاعظم است.
(اسرار آل محمد)
لطفا پست را به هر طریقی که تمایل دارید نشر دهید، تا با همدیگر
#حق_را_گسترش_دهیم😊
[1/4، 11:35] مجید خلیلیان: 🌹✨ﻣﻨﺎﺟﺎﺕ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ از شهید ﭼﻤﺮﺍﻥ
ﺧﺪﺍﯾﺎ ...
ﺍﺯ ﺑﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ...
ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ...
ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ...
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﺖ ...
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ...
ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩﯼ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ...
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ .
..
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ؛ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﻣﻦ.
[1/4، 12:02] مجید خلیلیان: https://fatehe-online.ir/231707
#ماجرای_عشق_پسر_مسلمان_به_دخترکافر
مولى محمد کاظم هزار جریبى، نقل مىکند: روزى در محضر استاد خود مرحوم آیتالله العظمى بهبهانى بودم. مردى وارد شد و کیسهاى تقدیم ایشان کرد و گفت: این کیسه پر از زیور آلات زنانه است، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید. استاد فرمود: داستان چیست؟ قضیه خود را برایم بیان کن!
گفت: داستانى عجیب دارم، من مردى شیروانى هستم و براى تجارت به روسیه رفتم. در شهرى از شهرهاى آن به بازرگانى پرداختم. روزى به دخترى نصرانى برخورد کردم و شیفته او شدم. نزد پدرش رفتم و از دختر او خواستگارى نمودم.
گفت: از هیچ جهت مانعى براى ازدواج شما نیست. تنها مانعى که وجود دارد موضوع مذهب تو است. اگر به دین ما، درآیى این مانع هم برطرف مى شود.
چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مىشوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم.
مدتى گذشت و آتش شهوتم فرو نشست. از کردار زشت خود پشیمان شدم و خود را از ضعف نفسى که به خرج داده و از دینم دست برداشته بودم بسیار سرزنش کردم.چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مىشوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم .بر اثر پشیمانى بسى ناراحت بودم، نه راه برگشت به وطن را داشتم و نه مىتوانستم خود را راضى به نصرانیت کنم. سینهام تنگ شده و از دستورات اسلام چیزى به یادم نمانده بود، فکر بسیارى کردم، راهى براى نجات خود از این بدبختى نیافتم. اما به لطف خداى بزرگ برقى در دلم زد و به یاد بزرگ وسیله خدایى، سالار شهیدان، امام حسین افتادم.
تنها راه نجات و تامین آینده سعادت بخش خود را در گریستن براى امام حسین علیهالسلام دیدم. درصدد بر آمدم که از اشک چشمم در راه امام حسین (علیه السلام) براى شست و شوى گذشته تاریکم استفاده کنم.
این فکر در من قوت گرفت و آن را عملى کردم. روزها زانوهاى غم در بغل مىگرفتم و به کنجى مىنشستم و یک به یک مصیبتهاى سید شیهدان را به زبان مىآوردم و گریه مىکردم. هر بار که زوجهام علت گریه را مىپرسید، عذرى مىآوردم و از جواب دادن خوددارى مىکردم.روزى به شدت مىگریستم و اشک از دیدگانم جارى بود. همسرم بسیار ناراحت و براى کشف حقیقت اصرار مىکرد، هر قدر خواستم از افشاى سوز درون، خوددارى کنم نتوانستم. ناگریز گفتم: اى همسر عزیزم! بدان من مسلمان بودم و هستم. براى رسیدن به وصال تو ظاهرا به دین نصارا در آمدم. اینک از فرط ناراحتى و رنج درونى خود به وسیله گریستن بر سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) از شکنجه روحى و ناراحتى خود مىکاهم و آرامشى در خویش پدید مىآورم، بنابراین من هنوز مسلمانم و بر مصیبت هاى پیشواى سومم گریان هستم.وقتى همسرم به حقیقت حال من آگاهى پیدا کرد زنگ کفر از قلبش زدوده شد و اسلام اختیار کرد. هر دو نفر تصمیم گرفتیم مخفیانه مال خود را جمع آورى کنیم و به کربلا مشرف شویم و براى همه عمر مجاورت قبر مقدس امام را برگزیده و افتخار دفن در کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) را به خود اختصاص دهیم. متأسفانه پس از چند روزى همسرم بیمار گردید و به زندگى او پایان داده شد.اقوامش او را با طلاها و زیور آلات زنانهاش به رسم مسیحیان، به خاک سپردند. تصمیم گرفتم از تاریکى شب استفاده کنم و جنازه بانوى تازه مسلمانم را از قبر بیرون آورم و به کربلا حمل نمایم.هنگامى که شب فرا رسید از خانه به سوى قبرستان رفتم و قبر همسرم را شکافتم تا جنازه او را بیرون آورم، ولى به جاى اینکه نعش عیالم را ببینم جنازه مردى بى ریش و سبیل نتراشیده اى مانند مجوس در قبر او دیدم.گفتم: عجبا! این چه منظره ایست، آیا اشتباه کرده ام و قبر دیگرى را شکافته ام؟ دیدم خیر، این همان قبر همسرم مىباشد و با خاطر پریشان به خانه رفتم و با همین حال خوابیدم. در عالم خواب، گویندهاى گفت: خوشحال باش ملائکه نقاله، جنازه عیالت را به کربلا بردند و زحمت حمل و نقل را از تو برداشتند. زن تازه مسلمانت اینک در صحن شریف امام حسین (علیه السلام) دفن است و جنازهاى که در قبر دیدى از فلان راهزن بود که به جاى او دفن شده ولى فرشتگان نگذاشتند که او در آنجا بماند.بعد از آن به کربلا آمدم و از خدام حرم جریان را پرسیدم؟ جواب مثبت دادند و قبر را شکافتند، دیدم درست است. زیور آلات طلا را برداشتم و حضورتان آوردم تا به مصرفى که صلاح مىدانید برسانید. این بود داستان من و نجات یافتم به برکت توجهات امام حسین (علیه السلام).
منبع:کتاب انسان از مرگ تا برزخ، نوشته نعمت الله صالحی حاجیآبادی
گروه دین تبیان
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✨ انسان باید در این مسیر انسانیّت و کسب معارف، اهل #مراقبه باشد و تا به مراقبه نرسد فایدهای ندارد.
📚 گوهرهای حکیمانه، ص٣۵
👈 کمی ت