[8/11، 14:05] آزاد شهرحسن بر زمینی کربلا ۹۴: تماس تلفنی پیامبر (ص) با مشرکان!!
*یکی از خاطرات دوران دبستان(طنز واقعی)*
*سال 1374 بود، دبستان امام حسن مجتبی برازجان درس میخوندیم. امتحان دینی داشتیم. یکی از سوالات جوابش این بود : پیامبر(ص) زمانی که در دره شعب ابی طالب تبعید بود دست از رسالت خود بر نمیداشت و با کاروانهایی که از آنجا عبور میکردند تماس بر قرار میکرد و آنها را به اسلام دعوت میکرد.*
*یکی از دوستان من هم چون تو کتاب خونده بود که پیامبر (ص) تماس برقرار میکرد، همیشه پیش خودش فکر میکرده منظورِ کتاب، تماس تلفنی است!*
*خلاصه ما هم طبق معمول سر جلسه برای تقلب کردن کنار هم نشسته بودیم، بهش گفتم: ایزدی، جواب سوال هشت چی میشه؟ گفت: جوابش میشه: با تماس تلفنی!*
*تعجب کردم. بهش گفتم: مگه زمان پیامبر(ص) تلفن بود؟ برگشت و گفت: تو انگار حالت خوب نیست. مثل اینکه پیامبر خدا بوده ها! برای خدا کاری داره یه خط تلفن بده به پیامبرش؟!*
*اینو که گفت کمی قانع شدم. بعد گفت: نترس بنویس، بعد از امتحان تو کتاب هم نشونت میدم تا خیالت راحت بشه. منم با کمی ترس همینو نوشتم.*
*هفته بعد معلممون آقای کازرونیان برگه ها رو صحیح کرده بود، اومد سر کلاس. قبل از اینکه هر کاری بکنه مستقیم رفت در کمدش رو باز کرد و چوبش رو (که خودش بهش میگفت: تَرَکه علیه السلام) بیرون آورد وگفت: موسوی و ایزدی بیان بیرون!*
*از حالت معلم متوجه شدم اتفاق بدی افتاده. کلاس یه جوری تو سکوتِ همراه با ترس فرو رفته بود که هنگام حرکت کردن صدای کفشهای سیاه هر دوتامون تو کلاس می پیچید. اومدیم بیرون کنار تابلو ایستادیم.*
*معلم همینجوری که تو کلاس قدم میزد و میرفت ته کلاس و بر می گشت، با یه لحن خاصی گفت: خب! پیامبر، تو دره شعب ابی طالب چطوری مردم رو به یگانه پرستی دعوت میکرد؟*
*من متوجه شدم ایزدی یه گندی زده! سکوت تمام کلاس رو گرفته بود. ما هم داشتیم از ترس میمردیم. دوباره معلم سؤالش رو تکرار کرد.*
*منم با ترس و لرز گفتم: با تماس تلفنی!😂*
*که یکدفعه کلاس منفجر شد از خنده! بعد از اینکه معلم کلاس رو ساکت کرد، گفت شما کنار هم نشسته بودین؟*
*با ترس و لرز گفتیم: بله. همینجوری که چوبش رو تو دستش میچرخوند گفت: خب! حالا بگو ببینم مگه زمان پیامبر تلفن بوده؟ منم گفتم: خب پیامبر خدا بوده یه خط تلفن که چیزی نیست که خدا به پیامبرش نده! باز کلاس منفجر شد از خنده.*
😂😂😂
*معلم در حالی که با اشاره چوبش داشت بهمون حالی میکرد که دستاتون رو بیارین بالا گفت: حالا خدا به پیامبرش یه خط تلفن داد، مشرکان قریش از کجا تلفن آوردند که اگه پیامبر بهشون زنگ زد جواب بدن؟*
*بعد با صدای بلند گفت دستاتون رو بگیرین بالا متقلبهای نادون*
😳
*در حالی که داشتم به این فکر میکردم که راست میگه، تازه اگه خدا به مشرکان قریش هم تلفن میداد، وقتی کاروان در حال حرکته، سیم تلفن رو به کجا میخواستن وصل کنن ؟ (سال هفتاد و چهار موبایل نبود)*
*احساس کردم تمام کلاس رو برفکی میبینم ، متوجه شدم معلم با تمام قدرت چوب رو خوابونده کف دستم.*
😂😂😂😂😂
خاطرات دبستان ( سید علی اصغر موسوی زیارتی )
😂😂😂😂😂
[8/11، 15:16] خلیلیان: 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
📶گروه (بیست ودوم) نشریه عبرتهای عاشورا برای افراد جدیدی که خواستار عضویت هستند
👇👇
https://chat.whatsapp.com/B8zP6xgj53l9S222pbHtbm
*🔴 ماموریت میرحسین موسوی این بود که در ایران، برادر، برادر را بکشد/ شهید همدانی در تهران و دمشق جلوی چنین بلایی ایستاد.*
♦️ #مهدی_محمدی در واکنش به بیانیه اخیر میرحسین موسوی: از کسی که حمله کنندگان به خیمه های عزای حسین بن علی در عاشورای ۸۸ را مردان خداجو خواند، عجیب نیست که به حسین همدانی و قاسم سلیمانی ناسزا بگوید.
♦️ پدرخوانده داعش ایرانی از دست کشندگان داعش عصبانی نباشد، چه کند؟!
♦️ مطلب از این مهم تر است. پرسش بزرگ این است که چرا غربگرایان ایرانی هر بار که زبان باز می کنند تا راز دل خود را بیرون بریزند، مستقیم سراغ حاج قاسم و یارانش می روند؟ این چه کینه ای است؟ همدانی ها و سلیمانی ها مگر به کدام پروژه غربگرایان ضربه زده اند که چنین مستحق خشم و خشونتند؟
♦️ پروژه ای به نام ویرانی ایران وجود داشته است. ماموریت میرحسین موسوی این بود که در ایران، برادر، برادر را بکشد و پسر در مقابل پدر بایستد.قراربود مردم خانه هم را خراب کنند و به روی هم تیغ بکشند؛ چنانکه که در سوریه فتنه داعش چنین کرد. همدانی در تهران و دمشق جلوی چنین بلایی ایستاد.
♦️ جرم کمی نیست ظاهرا. غربگرایان ایرانی به ویرانی ایران امیدها بسته بوده اند. از شکست پروژه کلافه اند و هر زمان فرصت پیدا کنند، عقده دل باز می کنند. اکنون اما دیگر زمان مجامله گذشته. اصلاح طلبان یا باید تکلیف خود را با موسوی معلوم کنند؛ یا این پایان اصلاح
له بافتنه۸۸ و داعش بود.
♦️سردار پرافتخاری که هم با شاه پهلوی و ساواک مبارزه کرد، هم با صدام جنگید در سال۸۸ توانست قریب ۵۰۰۰ نفر از پیادهنظام براندازی مخملی را شناسایی و کنترل کند. خیلی از اینها بعداً جذب منش و روش شهید همدانی شده و عضو بسیج و گردانهای بسیجی شدند و برخی حتی مدافع حرم شدند.
♦️از افتخارات شهید همدانی عزیز، مهار فتنهای بود که موسوی به کمک سفارت انگلیس و رسانههای ضدایرانی کلید زده بود. او از برخی اراذلی که خیابانها را به آتش کشاندند، مدافعان حرمی ساخت که مقابل داعش ایستادند.
از دیگر افتخارات آن شهید عزیز، مبارزه با داعش و النصره است.
♦️وقتی همدانی به سوریه رسید و شهید سلیمانی او را بعنوان فرمانده به سوریها معرفی میکرد ۸۰ درصد سوریه سقوط کرده بود و فقط جیشالحر قریب ۱۱۰ هزارنفر را سازماندهی کرده بود. همدانی در کنار سایر همرزمانش و درجوار سردار دلها توانست سوریه را از سقوط نجات دهد. دلیل بغض میرحسین روشن است!
♦️وقتی سردار همدانی در مبارزه با تروریستهای داعش و النصره، به شهادت رسید روزنامه شرق تیتر زد "همدانی کشته شد"؛ تا اینگونه کینه خود را نشان دهد. حالا در عاشورای ۱۴۰۱ ه.ش، میرفتنه از خواب قطبی دوباره سر برآورده و همراه با داعش و آمریکا، علیه آن شهید عزیز، کینه خود را نشان میدهد!
♦️درست است که فتنه۸۸ به ثمر ننشست ولی زمینه را برای تحریمهای سنگین اقتصادی آمریکا و سازمان ملل مهیا کرد. خسارت فتنه به اقتصاد داخلی و آبروی بین المللی خسارت بسیار سنگینی بود. از طرفی فتنه داعش و النصره نیز منطقه را تهدید میکرد. همه این نقشهها برای براندازی جمهوری اسلامی خنثی شد.
♦️و از قضا در دو میدان مبارزهی فتنه۸۸ و فتنه داعش، این سردار سرتیپ #حسین_همدانی بود که افتخار شکستن گردن فتنهگران و داعشیها را نصیب خود کرد و دلیل کینه میرحسین از آن یار سفر کرده همین است. روح عالیِ سردار پرافتخار اسلام با شهدای کربلا محشور باد و میرحسین هم با داعش
✍️ داود مدرسییان
[8/11، 15:16] خلیلیان: 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
📶گروه (بیست ودوم) نشریه عبرتهای عاشورا برای افراد جدیدی که خواستار عضویت هستند
👇👇
https://chat.whatsapp.com/B8zP6xgj53l9S222pbHtbm
*🌹 اسامی زنان عاشورایی*
♦️ام سلیمان
کنیه اش ام سلیمان است. کنیز امام حسین «علیه السلام» که آن حضرت وی را هزار درهم خرید و در خانه ام اسحق (مادر فاطمه صغری) همسر امام، خدمت می کرد. سپس با ابو رزین ازدواج کرد و سلیمان از او به دنیا آمد. سلیمان غلام امام حسین «علیه السلام» بود.
سلیمان پیک امام حسین به سوی رؤسا و اشراف بصره بود که عبید الله بن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. سلیمان همان است که در زیارت ناحیه مقدسه نامش آمده است. ام سلیمان به همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهی کربلا شد. همسرش نیز از اصحاب امام حسن «علیه السلام» بود. ام سلیمان زنی عالم، فاضل و نیکوکار بود که همراه مولایش امام حسین «علیه السلام» راهی کربلا شد و جزو اسیران واقعه عاشورا گردید. وی تمام مصایب را در راه خدا تحمل کرد.
♦️فُکهیه
زوجه عبد الله بن اریقط بود. وی در خانه رُباب، همسر امام حسین «علیه السلام» خدمت می کرد. از عبد الله فرزند پسری آورد به نام قارب که در کربلا به شهادت رسید. فکهیه نیز همراه رباب در زمین کربلا به سلک اسیران به شام رفت.
♦️حُسنیه
یکی از جواری حضرت سید الشهداء است، امام حسین «علیه السلام» او را از نوفل بن حارث بن عبدالملک خرید. وی به ازدواج مردی به نام سهم درآمد و مُنحج از او متولد گردید. حسنیه به امام زین العابدین «علیه السلام» خدمت می کرد تا اینکه به همراه سید الشهداء «علیه السلام» و فرزندش منجح به کربلا آمد. منجح در کربلا به شهادت رسید. حسنیه با اهل بیت «علیهم السلام» در مصایب آن شریک و یاور و غمخوار آنان بود.
♦️ام وهب، همسر عبدالله بن حباب الکلبی
ام وهب یکی از زنان شجاع و مجاهدی بود که نام اصلی او قمر دختر عبد از بنی فمر بن قاسم و همسر عبد الله بن عمیر از طایفه بنی عُلیم بود، چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری حسین «علیه السلام» بیرون بیاید ام وهب نیز اصرار کرد تا او را با خود ببرد.
در روز عاشورا وقتی عبدالله بن عمیر به میدان رفت او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت. ولی امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و می گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست می کنم که مرا همراه تو قرار دهد که شمر، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود سر او را شکافت و به شهادت رسانید. ام وهب اولین زن شهید در روز عاشورا بود.
شیخ عباس قمی به نقل از علامه مجلسی می گوید: در حدیثی دیدم که ابن وهب نصرانی بود و با مادرش به دست حسین «علیه السلام» مس
طلبی در ایران است.
*🔴خاتمی و جبهه اصلاحطلبان! موضع خود را درباره بیانیه تروریستی موسوی مشخص کنید*
♦️کمتر بیانیهای در تاریخ سیاسی ایران میتوان یافت که به مانند بیانیه دیروز میرحسین موسوی مخرج مشترک آمال و مدعاهای منافقین و صهیونیستها و آمریکا و آلسعود و داعش و دیگر گروههای تروریستی در منطقه باشد. و همچنین، کمتر بیانیهای میتوان یافت که در عین حال هم علیه ایران و هم علیه اسلام صادر شود.
♦️بیانیه دیروز موسوی مشخصاً یک بیانیه تروریستی است؛ بیانیهای که تمام اقدامات ایران در منطقه علیه تروریسم گروههای کوچک و بزرگ مانند جبههالنصره و داعش و دولتهایی مانند آل سعود و صهیونیستها و آمریکا را زیر سوال میبرد و آنها را کجروی میخواند و از دیگر سو، شهدای گرانقدری مانند مدافعان حرم را با سخیفترین الفاظ نکوهش میکند. الفاظی که پیش از این غیر از یک بار که از دهان ترامپ خارج شده بود، حتی از سران رژیمی مثل آل سعود نیز صادر نمیشد!
♦️این بیانیه با قلب معانی و انتصاب صفات برازنده رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی و تحریف تاریخ، هیچ مشابهتی با بیانیههای سیاسی و حتی بیانیه یک اپوزیسیون سیاسی جمهوری اسلامی ندارد، بلکه ماشهی اتهام را بر سر انسانیت گذاشته و در مقام یک مدافع تمام عیار برای داعشیها و مدافعانش درآمده است.
♦️این بیانیه در دفاع از منافع شمرهای دوران و در نکوهش فداکاری مدافعان حرم آنگاه معنادارتر میشود که بدانیم در سالروز عاشورای حسینی صادر شده و همزمان با دفاع از هتک حرمت این روز در سال ۸۸ توسط برخی حامیان موسوی، در خدمت جانبداری از گروهکی که رسماً دستههایی با نام شمر هم تشکیل میداد درآمده است.
♦️چنین بیانیهای به هیچ صورت نمیتواند ذیل دستهبندیهای سیاسی مرسوم جای بگیرد؛ بدین معنا که افرادی مانند خاتمی و برخی دیگر از اصلاحطلبان که در خفا مدعی انتقاد نسبت به رفتارهای موسوی هستند اما در علن و جلوت از اعلان آن خودداری میکنند، اینجا نمیتوانند هیچ استدلالی برای سکوت فراهم کنند. عدم مرزبندی امثال خاتمی با این بیانیه به معنای عدم مرزبندی لازم با چنین متنی تلقی خواهد شد.
*❤️همدانی نمیخواست نگاهی را به خودش معطوف کند*
♦️حمید حیدری برنامه ساز نوشت:در سمت تل زینبیه تکه زمین بزرگی بود با بنری روی سر در آن، روی بنر نوشته بود موکب ستاد بازسازی عتبات عالیات، در آن تکه زمین دو چادر خیلی بزرگ برپا کرده بودند شبیه سوله ها
و هر شب چند هزار نفر آنجا اسکان پیدا می کردند.
چند چادر کوچک تر و چند کانتینر هم بود در مجاورت همان چادرهای بزرگ.
🔸هوا بسیار سرد بود و به هر نفر نهایتا یک پتو می رسید که جواب گوی آن سرما نبود. دستشویی بیشتر از دویست متر با آنجا فاصله داشت و هر بار حداقل ۲۰ دقیقه معطلی در صف داشت. گروه کوچک ما در یکی از کانتینرهای این موکب مستقر بود چرا که وسایل تصویربرداری مان زیاد بود و...
🔸روز دوم حضورمان در کربلا بود که شهید حسین همدانی و خانواده اش برای اسکان آمدند آنجا.
باورم نمی شد فرمانده مهمی از نیروی قدس که آن زمان اشراف کاملی بر عراق داشت برای اسکان چنین جایی آمده باشد. در شرایطی که در مجاورتمان هتلی بود در قرق...
.
🔸آفتاب تازه طلوع کرده بود و من دوربین را برداشته بودم که بروم بیرون و تصویر بگیرم.
دیدم همدانی روی مقوایی نشسته و زیارت نامه ای می خواند.
🔸از دور لنز را تله کردم و شروع کردم به تصویر گرفتن.
به محض اینکه متوجه شد، زیارت نامه را در جیب گذاشت و...
🔸همدانی حتی یک لحظه هم نمی خواست به چشم بیاید و نگاهی را به خودش معطوف کند و سد راهی باشد برای نگاه هایی که باید سمت خدا باشند.
*🔴 کینه #میرحسین_موسوی از #سردار_همدانی بخاطر چیست؟!*
♦️روز عاشورای امسال، در سالروز شادی و هلهله فتنهگران در روز عاشورای سال۸۸، میرحسین موسوی بیانیهای صادر و به شهید سردار همدانی اهانت کرد و او را بیافتخار دانست! کینه میرحسین از شهید همدانی چیست؟ بخوانید:
♦️خیلیها فکر میکنند که میرحسین موسوی بعد از #فتنه۸۸ حصر خانگی شده؛ در حالیکه میرحسین و کروبی، ۲۰ماه بعداز انتخابات۸۸ در اسفندماه ۸۹ محصور شدند. دلیل چه بود؟ سال۸۹ کشورهای عربی دچار انقلابها، آشوبها و جنگهای داخلی شدند.
♦️درست در اثنای آشوب و جنگ در کشورهای عربی، موسوی رسماً بیانیهای برای براندازی منتشر کرد و از سقوط نظام سخن گفت! اتفاقات تونس، مصر، لیبی، یمن علیه دولتهای غربگرا رخ داد اما بعدها به خروج گروهکهای تروریستی داعش و النصره در سوریه و عراق رسید که رسماً از حمله به ایران میگفتند!
♦️حضور مستشاری ایران به درخواست دولتهای عراق و سوریه جلوی پیشروی تروریستها را گرفت و آنها را در هم کوبید. اما #سردار_همدانی چه کرد؟ کینه شتری میرحسین موسوی از یار با وفای #حاج_قاسم چیست؟
ماجرا از این قرار است که شهید پرافتخار همدانی، فرمانده اصلی میدانی مقاب
لمان شد؛ در مبارزه خود بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت و اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند و گفت: عجب شجاعتی داری؟ سپس دستور داد سرش را بریدند و به لشکرگاه حسین «علیه السلام» انداختند. مادرش سر او را برداشت و بوسید و به لشکرگاه ابن سعد انداخت و به مردی خورد و او را کشت. سپس با تیرک چادر حمله کردو دو مرد دیگر را کشت. حسین «علیه السلام» او را فرمود: ای ام وهب، برگرد. جهاد از زنان برداشته شده. ام وهب برگشت و می گفت: «الهی نا امیدم مکن، حسین «علیه السلام» فرمود: تو را خدایت نا امید نکند ای ام وهب».
♦️ام خلف همسر مسلم بن عوسجه
ام خلف از زنان نامدار شیعه در قرن اول هجری است. وی با مسلم بن عوسجه - یار باوفای حسین «علیه السلام» - ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی به نام خلف بود. مسلم بن عوسجه و فرزندش در روز عاشورا در رکاب مولایشان حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. ام خلف از زنان مؤمنه ای بود که محبت اهل بیت «علیهم السلام» سراسر وجودش را پر کرده بود. ام خلف که با همسر و پسرش در بین راه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوسته بود پس از شهادت شوهرش مسلم، فرزندش را به میدان جنگ فرستاد. پس از شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین به فرزندش خلف فرمود: اگر به میدان روی و کشته شوی، مادرت تنها و بی کس خواهد بود، تو به سرپرستی مادرت سزاوارتری تا به جنگ.
ام خلف که شاهد این سخنان بود، در برابر فرزندش ظاهر شد و خطاب به او گفت: ای پسرم! نصرت و یاری فرزند پیامبر «صلی الله علیه و آله» را بر سلامت و امان خودت ترجیح ده؛ اگر سلامت خودت را برگزینی هیچ گاه از تو راضی نخواهم شد.
خلف با شجاعت به میدان رفت. ام خلف او را تشویق می کرد و می گفت: بشارت باد بر تو ای پسرم که به زودی از آب کوثر سیراب خواهی شد. خلف سی نفر از دشمنان را به قتل رسانید و خود در راه دفاع از دین و امامش به شهادت رسید. کوفیان سر او را به سوی مادرش انداختند. آن زن شجاع و وارسته سر فرزند جوان را به آغوش گرفت و بوسید و گریه سر داد به گونه ای که همه کسانی که شاهد این صحنه جانسوز بودند به گریه افتادند و شیرینی پیروزی ظاهری دشمن را به کام آنان تلخ نمود.
♦️ام عمرو جُنادة همسر جنادة بن کعب انصاری
نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جنادة بن کعب انصاری و از شهدای کربلاست. نامش را جنادة بن حرث هم نوشته اند که از طایفه خزرج بود. جنادة بن کعب از مکه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوست و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمروبن جناده نیز در کربلا شهید شد.
عمرو بن جناده انصاری از شهدای نوجوان کربلا بود و چون خواست به میدان رود امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود، عمرو گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. عمروبن جناده 9 یا 11 سال بیشتر نداشت که به میدان رفت و شهید شد. سرش را برای مادرش انداختند. مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم، ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را به طرف دشمن پرتاب کرد و آن سر به مردی خورد و او را از پای در آورد، سپس عمود خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
♦️رویحه، همسر هانی بن عروه مرادی
رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایی نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانی بن عروه به اتفاق فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد. با اطلاع از ورود امام حسین «علیه السلام» به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیی در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید می کرد نگذارند سپاه حسین «علیه السلام» به آب دسترسی پیدا کنند؛ اما این زن شجاع در محبت اهل بیت «علیهم السلام» همانند شوهرش هانی بود.
📚پایان
[8/11، 15:16] خلیلیان: *🌹کشف نیزه شکسته های روز عاشورا در کربلا!!!*
♦️محل کشف کف العباس در عمق 8 متری سطح زمین!!!!(پخش شده از صدا و سیما)
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
📶گروه (بیست ودوم) نشریه عبرتهای عاشورا برای افراد جدیدی که خواستار عضویت هستند
👇👇
https://chat.whatsapp.com/B8zP6xgj53l9S222pbHtbm
[8/11، 15:16] خلیلیان: *🔴دستگیری عامل انتحاری در بدو ورود به هیئت!*
♦️این تروریست در سروان قصد داشت با ورود به حسینیه عزاداران در شب عاشورا عملیات انتحاری انجام دهد که با هوشیاری نیروهای امنیتی و انتظامی دستگیر شد
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
📶گروه (بیست ودوم) نشریه عبرتهای عاشورا برای افراد جدیدی که خواستار عضویت هستند
👇👇
https://chat.whatsapp.com/B8zP6xgj53l9S222pbHtbm
[8/11، 15:16] خلیلیان: 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ای
تا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹گروه (چهل وهفتم) نشریه عبرتهای عاشورا برای افراد جدیدی که خواستار عضویت هستند
👇👇
https://chat.whatsapp.com/InybDOYjsHkE0UY0wmeiHv
*☀️بسم الله الرحمن الرحیم*
*◾️چه بد امتی هستید*
♦️هنگام سخنرانی امام سجاد علیه السلام در شام ، یکی از دانشمندان یهودی که در آن مجلس حضور داشت از یزید پرسید:
♦️"این جوان که سخنرانی می کند کیست؟"
یزید پاسخ داد:
"علی بن الحسین"
♦️یهودی گفت:
"حسین کیست؟"
یزید در جواب گفت:
"پسر علی بن ابی طالب است."
♦️عالم یهودی گفت:
"مادر حسین کیست؟"
یزید گفت:
"فاطمه ، دختر محمّد."
♦️یهودی گفت:
"این حسین ، پسر دختر پیامبر شما است و شما او را به همین زودی کشتید؟ به خدا سوگند كه اگر پیامبر ما حضرت موسی ، در میان ما فرزندى مىگذاشت، ما گمان مىكردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. ولی شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر گذراندید؟! واى بر شما! چه بد امتی هستید!"
📚بحارالانوار، جلد 45، صفحه 139
📚حياة الامام الحسين ، جلد 3 ، صفحه 395
🏴سخنراني حماسی امام زين العابدين علیه السلام در مسجد اموي دمشق
روز جمعه اي امام زين العابدين در مسجد اموي شام حضور داشت يزيد به خطيب مخصوص دستور داد تا به منبر رفته از بني اميه تعريف و از حسين عليه السلام انتقاد نمايد، خطيب يزيد نسبت به درود و ثناء بر يزيد و معاويه از حد اغراق گذشت و از اميرمؤمنان و حسين عليهماالسلام تا توانست انتقاد و سب و لعن نمود تا جايزه بيشتري از يزيد بگيرد.
امام سجاد (ع) از اين همه انحراف و دروغ پردازي بر خطيب فرياد زد: وَيْلَكَ أَيُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَيْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَّوأْ مَقْعَدَكَ مِنَ النَّارِ «واي بر تو اي خطيب خشنودي مخلوقي را با خشم خالق متعال خريدي جايگاهت پر از آتش باد»
سپس به يزيد توجه كرد و فرمود:
آيا اجازه مي دهي تا بر اين چوبها بالا رفته و سخناني بگويم كه در آن رضايت خدا و اجر و ثواب براي حاضرين باشد؟
نكته: اگر سخنران همچون خطيب يزيد بر منبري سخنراني كند منبر نخواهد بود و اگر سخنران در مسير خدا و هدفش از سخنراني تحصيل رضاي خدا و ارشاد باشد آنگاه منبر خواهد بود لذا امام سجاد مي فرمايد: بر اين چوبها و تخته پاره ها بالا روم نمي گويد: به منبر بروم زيرا منبر مسجد اموي چوب و تخته پاره است كه براي سوزانيدن شايسته است.
حضار از پيشنهاد زين العابدين تعجب كردند و در بهت فرورفتند كه اين جوان بيمار چه مي خواهد بگويد و چه مي تواند بكند لذا با اين كه يزيد جواب رد داد مردم اصرار كردند كه اجازه دهد تا ببينند چه خواهد كرد.
يزيد گفت: اگر به منبر برود جز با افتضاح من و بني اميه پائين نخواهد آمد زيرا انه من اهل بيت قد زقوا العلم زقا. «كه او از خانداني است كه دانش با شير به آن ها تغذيه شده است»، بالاخره با اصرار زياد مردم اجازه داد.
امام از پله هاي منبر بالا رفت و بر عرشه آن قرار گرفت، پس از حمد و ثناي پروردگار خطبه اي ايراد فرمود كه چشمها گريان و دلها لرزان شد و از جمله فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ. مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي.
أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا. أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى. أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِي الْهَوَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى. أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى. أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى.
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ الْجَلِيلُ مَا أَوْحَى. أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَت
َيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ.
أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ النَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ الْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ تَاجِ الْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. أَنَا ابْنُ الْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ الْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ. وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ
وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ الْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ وَ لِسَانِ حِكْمَةِ الْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اللَّهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ. سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ.
قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ. أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ
ثُمَّ قَالَ:أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ انا ابنُ خَدیجهَ الکبری، انا ابن سدره المنتهى، انا ابن شجره طوبى، انا ابن الحسين القتيل بكربلا، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بكى عليه الجن في الظلماء، انا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء
اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين را و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد.
«هر كه مرا مي شناسد كه مي شناسد و آن كه نمي شناسد از حسب و نسبم آگاهش مي كنم تا بشناسد:
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و همه حجاب های نورانی را گسست و به نزديكترين جايگاه مقام قرب بارى تعالى رسيد.
من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مىرزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.
من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم.
من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرندهاى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزهدار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار ن
ماز میخواند.
او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروههای كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و ارادهاى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزهها در جنگ به هم در مىآميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مىساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و اُحدى و شجرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنهها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان
ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين.
*🔴 جنگ با زورمندان ستمکار*
♦️امام خمینی (ره):جنگهایی که #پیغمبر در زمان حیاتشان فرمودهاند، بعد از اینکه اسباب جنگ فراهم شد برایشان، این جنگها همیشه با زورمندها بوده است؛ با آنها، مثل #ابوسفیان و امثال آنها که قدرتمندها بودند، و اینها منافع #ملت_ها را، ملت خودشان را، میخواستند برای خودشان [غارت] بکنند؛ و ظلم و #ستمکاری و بیعدالتی رایج بوده است؛ و جنگهایی که واقع شده، بین #مستضعفین بوده و این #مردم طبقه سه، این #فقرا با این زورمندها و اینهایی که میخواستند حق فقرا را بخورند.
📚 منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 4، صفحه 214
*🌹 عظمت کار امام سجاد (علیه السلام) در نگهداری و رشد تشیع*
♦️رهبرمعظم انقلاب: «بنده مكرر در سخنرانيها اين روايتى را كه از حضرت صادق عليهالصلوةوالسلام نقل شده خواندهام كه فرمود:
♦️«ارتد الناس بعد الحسين الا ثلاثه» بعد از واقعهى عاشورا همهى مسلمانهايى كه دور و بر ائمه بودند، پاشيده شدند مگر سه نفر. يكى يحيىبنامطویل، جبیر بن مطعم و بوخالد کابلی.
♦️فقط اين سه نفر در اطراف امام سجاد ماندند و بعد با تلاش آن حضرت، «ثم ان الناس لحقوا و كثروا»؛ مردم تدريجا ملحق شدند، زياد شدند و مجددا جمع شيعه -يعنى جمع مبارز- شكل گرفت.» ۱۳۶۸/۰۲/۱۱