📝 شایعه شده بود که سید زخمی شده و مردم لبنان نگران بودند. در آن هفته دشمن از نظر نظامی نسبت به ما برتری داشت. ما هنوز کار مهمی غیر از عکسالعمل موشکی انجام نداده بودیم. این اقدام باید صورت میگرفت. چندین بار موشک روی سکو آمد تا شلیک شود اما به دلیل نقص فنی شلیک نشد. سید میخواست در صحبتهای خودش این اتفاق را به عنوان یک غافلگیری مهم اعلام کند.
... دیگر به انتهای صحبت رسیده بودیم اما موشک شلیک نمیشد. تا خواست بگوید والسلام علیکم و رحمتالله، موشک شلیک شد.
سرعت موشک مافوق صوت بود و همان لحظه به ناوچه اصابت کرد. سید در پایان صحبتهای خود طوری که انگار صحنه را میدید، گفت الان در مقابل خودتان میبینید که ناوچهی اسرائیلی در حال سوختن است. این کلام سید با لحظهی اصابت موشک همزمان بود.
انگار ناگهان به او الهام شد که شلیک موشک با موفقیت اتفاق افتاد. من و عماد در اتاق کناری همدیگر را در آغوش کشیدیم و خدا را شکر کردیم. میدانستیم که ناوچههای اسرائیلی امکانات جمر دارند و میتوانستند موشک را منحرف کنند. ضدّ موشک دارند و زدن موشک برایشان ساده بود اما موشک، ناوچه را به دو نیم کرد.
این اتفاق ما را به طور کامل از نیروی دریایی اسرائیل خلاص کرد. نیرویی که دیگر تا پایان جنگ دیده نشد و با یک موشک از صحنه بیرون رفت. این اتفاق شبیه ضربهی امیرالمؤمنین در جنگ خندق بود.
📚 برشی از کتاب مصور قاف
خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از جنگ ۳۳ روزهی رژیم صهیونسیتی و حزبالله لبنان
https://shop.khameneibook.ir/product/کتاب-قاف
@KhameneiBook