eitaa logo
خنده پاره
130.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
10.6هزار ویدیو
0 فایل
💗لذت بردن شما هدف ماست💗 . . . . . . . . تبلیغات پربازده مجموعه یاقوت👈 https://eitaa.com/joinchat/1630011521C1e73ba237d . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سحرخیزان عزیز تا هنگام اذان صبح فقط ۳۰ ثانیه باقیست :))😂😂😂 @khande_iw
نود درصد مواقعی که مامانم میگفت بابات اجازه نمیده درواقع خودش اجازه نمیداد😂😂😢 @khande_iw
‍ ساعت ۷ صبح بیدار شدم دیدم بابام نیم ساعت زودتر بیدار شده صبحونه خورده گفتم بابا جایی میخوای بری گفت نه نون کم بود ترسیدم تو بیدار شی تمومش کنی☹️😂😂😂😂 ‍ @khande_iw
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نصف مغزم رو در طول زندگی اینطوری موقع لباس پوشیدن از دست دادم😐😂😂😂 @khande_iw
💥یک تصویر یک تفکر @khande_iw
مراقب نیت هامون باشیم 🌹🌹 عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟ گفت: نه. مردگفت: فلان عابدبود. نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد. نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد : "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی." پندآموز📚 @khande_iw
👩‍👧‍👦 رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی و اما حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی. حتی اگر به تعداد شن های بیابان و قطره های باران، روزها در خدمتش بایستی، تنها به جای زحمات طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود». شخصی به پیامبر از کج خلقی مادر شکایت کرد، حضرت فرمود: «او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود». مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام. حضرت فرمود: «حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته ای». @khande_iw
🌹اعمال مشترکه شب قدر🌹 🌹اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان🌹 اللهم عجل لولیک الفرج🤲💚 @khande_iw
📚 حکایت معلم و نقاشی کودک یتیم روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش‌آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که خیلی دوست دارند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه‌های فقیر حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی یکی از دانش‌آموزان نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد. او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟ بچه‌های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند. یکی از بچه‌ها گفت: «من فکر می‌کنم این دست خداست که به ما غذا می‌رساند.» یکی دیگر گفت: «شاید این دست کشاورزی است که گندم می‌کارد و بوقلمون‌ها را پرورش می‌دهد.» هر کس نظری می‌داد تا این که معلم بالای سر پسر رفت و از او پرسید: «این دست چه کسی است؟» پسر در حالی که خجالت می‌کشید، آهسته جواب داد: «خانم معلم، این دست شماست.» معلم به یاد آورد از وقتی که این دانش‌آموز پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه‌های مختلف نزد او می‌آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد. @khande_iw
🌺زندِگے… 🌺حڪمَتِ اوست… 🌺چند بَرگے را… 🌺"تو" وَرَق خواهے زَد… 🌺مابَقے را قِسمَت… 🌺قسمَتِت شادے باد… @khande_iw
‌ تلاوت قرآن اندوه قلبت را ازبین میبرد این قرآن نیست که برای تلاوت نیاز به وقت دارد؛بلکه این وقتِ ما است که به قرآن نیاز دارد...♥✨ اگر وقت خود را با قرآن سپری نکنیم به راستی که همچون خاکستری در معرض باد ، به فنا می‌رود❤️‍🩹✨ ‌‌‎‌@khande_iw