فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨شرط بندی علی ضیا و شجاعی مهر بر سر محصولات این داروسازی
🕊تقدیر از مخترع جوان ایرانی در شبکه های صدا و سیما
👨🔬👩🔬تولید شده زیر نظر متخصصین انجمن علمی طب سنتی ایران و سازمان غذا و دارو با استفاده از گیاهانی نظیر آرگان ، آووکادو و آلوئه ورا
💯گیاهی و طبیعی🌱
0️⃣3️⃣ سال سابقه در زمینه درمان مشکلات پوست و مو
♻️دارای گواهینامه بین المللی GMP
✉️ درمان قطعی مشکلات پوستی نظیر چین و چروک ، لک ، جوش و تیرگی ارسال عدد 10
✉️ درمان قطعی ریزش و رویش مجدد مو و رفع سفیدی و سیاه کننده دائمی مو ارسال عدد 30
⏱راستی تخفیف ویژه این هفته رو از دست نده⏱
☎️برای ارتباط با کارشناسان پوست و موی ما کد مورد نظر رو به سامانه 10006189 پیامک کنید☎️
📝 سخن گفتن امام معصوم به زبان تُرکی
◀️ بر اساس روایات، ائمه معصومین علیهم السلام توانایی سخن گفتن به زبان های دیگر را داشته اند و در خصوص مکالمات آنها به زبان های غیر عربی نیز روایات متعددی به دست ما رسیده است.
✅ اما یکی از جالب ترین این روایات داستان مکالمه امام هادی علیه السلام با یک تُرک زبان است:
✔️ ابوهاشم جعفری می گوید در مدینه بودم زمانی که "بغا" در زمان متوکل عباسی از آنجا می گذشت. امام هادی علیه السلام فرمودند: برویم و گروه "بغا" را ببینیم.
پس خارج شدیم و به تماشا ایستادیم. گروه از مقابل ما عبور می کرد و یک تُرک از مقابل ما می گذشت.
امام هادی علیه السلام به زبان تُرکی با او صحبت کرد. آن شخص از اسبش پایین آمد و سُم اسب امام را بوسید.
ابوهاشم می گوید: آن شخص را قسم دادم که امام به شما چه فرمود؟
پاسخ داد: آیا او پیامبر است؟!
گفتم نه پیامبر نیست.
مرد تُرک زبان گفت: او من را به نامی صدا زد که در کودکی من را به آن اسم میخواندند و هیچکس از این نام (در اینجا) با خبر نبود!
📚 اعلام الوری بأعلام الهدی شیخ طبرسی ج۲ ص۱۱۷، بحار الانوار ج۵۰ ص۱۲۴ و ده ها کتب دیگر
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی دو دسته گل شهید
شعرخوانی فرزندان شهید مدافع حرم «نادر حمید» بر روی مزار پدر در روز اول مدرسه
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
🔴 توجه🔴 توجه🔴 توجه🔴
✅خیلی از ماها خیلی وقت است دنبال👇👇👇
#خدا_شناسی
#امام_شناسی
#قرآن_شناسی
#انسان_شناسی(#خود_شناسی)
#شیطان_شناسی
#جامعه_شناسی
و....
میگردیم همه را یکجا میتوانید در کانال زیر مشاهده بفرمایید.
ودرضمن ما مطلب خوب داخل کانال نمیذاریم فقط و فقط باید عالی باشد که مخاطب تا الان یا نشنیده است یا کم شنیده است به لطف خداوند🌹
(کسانی که دنبال تحول میگردند اینجا حتماااا تشریف بیاورند)
http://eitaa.com/joinchat/3645440018C180970a1a0
⭐️⭐️هدیه ویژه این کانال:
🚌🚌اعزام چند هزار نفر رایگان به عتبات در
اربعین حسینی
✳️شهیدے کہ امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ الشریف) کفنش کرد.
🌹شهیدے بود کہ همیشہ ذکرش این بود، نمےدونم شعر خودش بود یا غیر...
💕یابن الزهرا
✨یا بیا یک نگاهے به من کن
✨یا به دستت مرادر کفن کن
❤️از بس این شهید به امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ) علاقہ داشت به دوست روحانے خود وصیت مےکند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے کنے...
⚪️️روحانے مےگوید: ما از جبهہ برگشتیم وقتے آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتے کرده است آیا من مےتوانم در مجلس ختم او سخنرانے کنم؟ و آنان اجازه دادند...
💠در مجلس سخنرانے کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
💕یا بن الزهرا
✨یا بیا یک نگاهے به من کن
✨یا به دستت مرادر کفن کن
💥وقتی این جملہ را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاے شب به من گفتند یکے از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهہ شهید شده است باید او را غسل دهے
✨وقتے کہ مےخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگوارے وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
❓من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟
🌸با عجلہ برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضاے غسالخانہ بوے عطر گرفته بود.
از دیشب نمےدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم ...نشناختم...
📗روایت مقدس
به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجة الاسلام سید مسعود پور آقایی
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
#خواب_صادقه
وقتی پدر شهید ادرس منزل داد برای خواستگاری دخترش
حاج آقای قرائتی در برنامه سمت خدا :
قضیه از این قرار است که پسر شهیدی برایم تعریف کرد که چند جا خواستگاری رفتم و جور نشد ...
و در آخرخواستگاری دختری رفتم و خوشم آمد ، ولی دختر در صحبت خواستگاری به من گفت :
"چون پدرت شهید شده من جواب رد میدهم
من دوست دارم پدر شوهر داشته باشم."
پسر شهید گفت:
من با ناراحتی به خانه برگشتم و قاب عکس پدرم را برداشتم و با ناراحتی گفتم :
"آخه چرا جنگ رفتی که من و ۵ - ۶ بچه یتیم شویم و اینقدر اذیت شویم و الان این حرفها را بشنویم !!! "
پسر شهید گفت :
بعد مدت کمی یهویی خوابم گرفت
در خواب پدرم آمد و به حالت توبیخ گفت :...👇
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ علت بی حجابی چیه؟؟!!
پاسخ جالب و در عین حال تأسف بار...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
💥داستانی واقعی
صبح ها که به مسجد ميرفتم مردي جلوتر از من در مسجد حضور داشت روز بعد زودتر رفتم باز هم مرد حضور داشت
روز بعد زودتر و باز هم...
روز بعد 15 دقيقه قبل از اذان رفتم ديدم باز هم آن شخص در مسجد حضور دارد
کنجکاو شدم.بعد از نماز رفتم پيشش و ازش پرسيدم آقاشما خواب و خوراک و کار و زندگي نداري همش در مسجدي
وقتي خودش را معرفي کرد فهميدم بزرگترين تاجر موفق شهر بود..
گفت من فقط 15 دقيقه قبل از اذان ميایم مسجد.
پرسيدم چرا گفت بسیار ميترسم نماز اول وقتم ترک بشود.
پرسيدم حالا چرا اينقدر اصرار داريد
جواب داد من قول دادم همه نماز هایم را اول وقت بخوانم.
پرسیدم:به چه کسی ؟کجا؟چرا؟
آن شخص داستان رو تعريف کرد.
ميگفت نه شغلي داشتم و نه درآمدي. دوست داشتم هم حج برم و هم ازدواج کنم .
اما نميشد ... نزد یک شیخ رفتم و ازشون درخواست نصيحتي کردم
فرمودند
1⃣اگر ميخواهي شغل خوب و با برکتي داشته باشي، برو نمازت رو اول وقت بخون.
2⃣اگر ميخواي ازدواج موفقي کني و همسر خوبي داشته باشي، برو نمازت رو اول وقت بخون.
3⃣و اگر طالب حج هستي بازهم، برو نمازت رو اول وقت بخون.
پرسيدم هر کدام از اين قفل هاي زندگيم با يک کليدباز ميشه ؟
پاسخ دادند نماز اول وقت شاه کليد است
(فقط حدالامکان به جماعت و در مسجد بخوان)
از آن پس .... به عهدم وفا کردم... الله هم به عهدش وفا کرد.
1⃣هم شغل با برکت
2⃣هم همسري مهربان
3⃣و هم حج رفته ام.
❣️مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ❣️
کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش میدهیم و بر محصولش میافزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را
بطلبد، کمی از آن به او میدهیم امّا در آخرت نصیبی ندارد
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔴کلیپ های دنباله دار مرگ (غسالخانه)
🎤با مداحی:
#حاج_حسین_یزدانی
بسیار تاثیر گذار😭
خدایا تاثیرروایات و سخنرانی های قبر و قیامت رو در وجود ما دوچندان کن فراموش نکنیم اجساد غسالخانه هارو😔
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژه/ببینید :
🌹شیرِ در قفس
🌷استاد آیت الله وفسی
#حسن_عباسی
#نشر_حداکثری
مرد صالحی به فردی گفت :
كه فردا صبح اول چیزى كه جلویت آمد #بخور ! و دومى را #بپوشان ! و سومى را #بپذیر ! و چهارمى را #ناامید_مكن ! و از پنجمى #بگریز !
فرد صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله با #كوه_سیاه بزرگى روبرو شد، كمى ایستاده و با خود گفت :
مرد مومن دستور داده این كوه سیاه را بخورم . در حیرت ماند چگونه بخورد! آنگاه به فكرش رسید مرد خدا به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این كوه خوردنى است . به سوى كوه حركت كرد هر چه پیش مى رفت كوه كوچكتر مى شد سرانجام كوه به صورت لقمه اى درآمد، وقتى كه خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است .
از آن محل كه گذشت #طشت_طلایى نمایان شد. با خود گفت : دستور داده این را پنهان كنم . گودالى كند و طشت را در آن نهاد و خاك روى آن ریخت و رفت . اندكى گذشته بود برگشت پشت سرش را نگاه كرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است . با خود گفت من به دستور عمل كردم و طشت را پنهان نمودم .
سپس با یك #پرنده برخورد نمود كه باز شكارى آن را دنبال مى كرد. پرنده آمد دور او چرخید.مرد با خود گفت :
دستور گرفتم این را بپذیرم . آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد. #باز_شكارى گفت :
اى انسان شكارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى كردم .
مرد با خود گفت :
مرد صالح دستور داده این را ناامید نكنم . مقدارى گوشت از رانش برید و به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه #گوشت_گندیده را دید، با خود گفت :
مطابق دستور باید از آن باید گریخت .
پس از طى مراحل به خانه مرد صالح به او گفت: ماءموریت خود را خوب انجام دادى . آیا حكمت آن ماءموریت را دانستى و چرا چنین ماءموریتى به شما داده شد؟
پاسخ داد: نه ! ندانستم .
گفتند: اما منظور از كوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم گم مى كند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ كند و آتش غضب را خاموش سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.
و منظور از طشت طلا عمل صالح و كار نیك است ، وقتى انسان آن را پنهان كند خداوند آن را آشكار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این كه اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر كرده است . و منظور از پرنده ، آدم پندگویى است كه شما را پند و اندرز مى دهد، باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل كرد.
و منظور از باز شكارى شخص نیازمندى است كه نباید او را ناامید كرد.
و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن گریخت و نباید غیبت كسى را كرد.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شیعه شدن دکتر رِبِکا مَستِرتون بانوی مسیحی انگلیسی، متخصص فلسفه، پس از اینکه امام حسین علیه السلام به خوابشان آمد و....
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
📌 داستان 🦋
📢 حتما بخوانيد🙏
👌نامه واقعی به خدا
( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود)
🌸🍃این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ، طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
خدمت جناب خدا ❣
سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
✨هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است✨
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
✨مسلما خدا خلف وعده نمیکند✨
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
🌸🍃۱ - همسری زیبا ومتدین
🌹🌿۲ - خانه ای وسیع
🌺🍂۳ - یک خادم
🌼☘۴ - یک کالسکه و سورچی
🌾💐۵ - یک باغ
🌷🌱۶ - مقداری پول برای تجارت
🍁🌻۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
🌿مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی🌿
نظرعلی بعد از نوشتن ..
نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم⁉️ می گوید،مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی
🌸🍃نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست🍃🌸
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
✨نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند .پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الان در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
🌿 این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید 🌿
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 پاسخ جالب و طنز شهید حسن باقری به
استادش در مورد نظرداروین☺️☺️☺️☺️
به مناسبت هفته دفاع مقدس
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
تبلیغ موقت
نه رد نه تایید....👇👇👇
✳️شهیدے کہ امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ الشریف) کفنش کرد.
🌹شهیدے بود کہ همیشہ ذکرش این بود، نمےدونم شعر خودش بود یا غیر...
💕یابن الزهرا
✨یا بیا یک نگاهے به من کن
✨یا به دستت مرادر کفن کن
❤️از بس این شهید به امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ) علاقہ داشت به دوست روحانے خود وصیت مےکند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے کنے...
⚪️️روحانے مےگوید: ما از جبهہ برگشتیم وقتے آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتے کرده است آیا من مےتوانم در مجلس ختم او سخنرانے کنم؟ و آنان اجازه دادند...
💠در مجلس سخنرانے کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
💕یا بن الزهرا
✨یا بیا یک نگاهے به من کن
✨یا به دستت مرادر کفن کن
💥وقتی این جملہ را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاے شب به من گفتند یکے از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهہ شهید شده است باید او را غسل دهے
✨وقتے کہ مےخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگوارے وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
❓من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟
🌸با عجلہ برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضاے غسالخانہ بوے عطر گرفته بود.
از دیشب نمےدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم ...نشناختم...
📗روایت مقدس
به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجة الاسلام سید مسعود پور آقایی
🌺اللهم عجل الولیک الفرج
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ جالب جانباز مدافع حرم به یک سوال:
📦چرا روحانی در صندوق رای مدافعان حرم در سوریه حتی یک رای نیاورد!؟
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای عنایت امام حسین (ع) به یک جوان
🔴 #استاد_عالی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....
و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .
و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9