#خولیو_سزار_مارتینز
پیر بود
حال نداشت بشینه
می خوابید برای من قصه های زندگیشو تعریف می کرد
می گفت: ازت متشکرم که کمکم کردی مسلمان بشم...
سحرها می رفت حرم نماز شب می خوند.
💬شیخ قمی
🌙 #نماز_شب
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
1.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشبختی دیگران
از خوشبختی تو کم نمیکند
و ثروت آنان رزق تو را کم نمیکند
و صحت آنان هرگز سلامتی تو را نمیگیرد
پس مهربان باش
و آرزو کن برای دیگران
آنچه را که آرزو میکنی برای خودت رفیق
سلام.صبح بخیر🌺
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
978K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عطسهی دوم گولش زد😍😍☺️
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی زیبا از آب خوردن گله گورخر بر سر آبشخوری در پارک ملی توران
فیلم دوربین تله ای
ذخیره گاه زیستکره توران
روزمرّگی های یک محیطبان
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
1.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای جونم😍😁
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
😛داستانِ مرخصیِ تازه عروس😝
بخونید قشنگهههه
همسر يکي از فرماندههانِ پاسگاه،
که به تازگي ازدواج کرده،
و چندين ماه از زندگيشان،
دور از شهر و بستگان،
در منطقهی خدمتِ همسرش ميگذشت،
بدجوري دلتنگِ خانوادهی پدرياش شده بود...
او چندين بار از شوهرش درخواست ميکند
که براي ديدنِ پدر و مادرش،
به شهرشان، به اتفاقِ هم،
يا به تنهايي مسافرت کند،
ولي شوهرش،
هربار، به بهانهاي از زير بارِ موضوع شانه خالي ميکرد..
زن که در اين مدت،
با چگونهگيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش،
و مکاتبهی آنها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری،
کم و بيش آشنا شده بود،
به فکر ميافتد که
حالا که همسرش به خواستهی وي اهميت نميدهد،
او هم بهصورتِ مکتوب،
و همانندِ سایرِماموران،
براي رفتن و ديدار با خانوادهاش،
درخواست مرخصي بکند.
پس
دست به کار شده و
در کاغذي،
درخواستِ کتبيای، به اين شرح،
خطاب به همسرش مينويسد:
از :سمیرا
به :جناب آقای حسن . . . فرماندهی محترم پاسگاه . . .
موضوع : درخواستِ مرخصی
احتراما به استحضار می رساند که
اينجانب سمیرا
همسرِ حضرتعالي،
که مدت چندين ماه است،
پس از ازدواج با شما،
دور از خانواده و بستگانِ خود هستم،
حال که شما بهدليلِ مشغلهی بيش از حد،
فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد،
بدينوسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اينجانب،
به مدتِ 15 روز،
برای مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد....
با احترام
همسر دلبند شما سمیرا
و نامه را در پوشهی مکاتباتِ همسرش ميگذارد...
چند وقت بعد،
جوابِ نامه، به اين مضمون،
به دستاش رسید:
سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من
عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالی،
جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام،
بدینوسیله اعلام میدارد،
با درخواستِ شما،
به شرطِ تعیينِ جانشين،
موافقت ميشود....
فرماندهی پاسگاه . . .😜 😂😂
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
101.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی داری دنبال دستاوردهای روحانی میگردی😅
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
20M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فایل تصویری
🔴حکایت بسیار جالب و شنیدنی از مرحوم کافی رحمه الله علیه در مورد سفر اربعین در هفتاد سال قبل
جدا نمیشود
نقش تو
از خیال من
اربابمــ♥️ــــ
اربعین
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
💠 شهید ابراهیم هادی برای ازدواج کمکم کرد...💠
🌸بعد از کلی تماس و اصرار.... آمده بود دفتر انتشارات. می گفت: باید ماجرایی را برایتان بگویم. بی مقدمه گفت: سن و سال من بالا رفته بود. شغل خوبی داشتم. بارها برای ازدواج به خواستگاری رفتم. هر بار به یک مشکل بر می خوردم و ازدواج من عقب می افتاد.
🌸یک بار سر مسئله حجاب به توافق نرسیدیم. یکبار مسئله مهریه، بار دیگر تفاوت فرهنگی خانواده ها و..... دیگر مادر و خواهرم خسته شدند. خودم بیش از بقیه اذیت شدم.
🌸روزها گذشت تا اینکه دوسال قبل در اول اردیبهشت رفتم بهشت زهرا. با دوستانم بر سر مزار یادبود ابراهیم، برایش مراسم تولد برگزار کردیم. افراد بسیاری آمدند و از خاطرات ابراهیم شنیدند. خوشحال بودم که توانستم قدم کوچکی در این راه بردارم.
🌸وقتی همه رفتند، به تصویر ابراهیم خیره شدم و گفتم: شما تا زنده بودی تلاش می کردی که گره از کار مردم بازکنی، حالا هم که شهید شدی و خدا شما را زنده معرفی می کند.
🌸بعد در دلم گفتم: ابراهیم جان، همه برای تولد کادو می برند، من از تو کادو می خواهم. یک کاری کن که دفعه بعد با همسرم به دیدنت بیایم!! روز بعد یکی از دوستان تماس گرفت و خانواده ای معرفی کرد. با اینکه دیگر حوصله این کار را نداشتم اما بار دیگر با مادر و خواهرم راهی شدیم.
🌸تمام مراحل کار خوب پیش رفت. همانی بود که می خواستیم. هیچ مشکلی نبود. نه مهریه و نه موارد دیگر، هیچ اختلافی بین خانواده ها نبود. بعد از تمام صحبت ها به ما گفتند: برای صحبت های خصوصی به این اتاق بروید.
🌸به محض اینکه به همراه دخترخانم وارد اتاق شدیم، چشمم به تصویر بزرگ آقا ابراهیم بر روی دیوار افتاد!! وقتی نشستیم، به عنوان اولین سوال پرسیدم: شما ابراهیم هادی را می شناسید؟
ایشان هم با تعجب گفت: بله، شهید هادی همرزم پدرم بودند. آن ها در یک محل زندگی می کردند و بنده هم به این شهید والا مقام بسیار اعتقاد دارم و....
🌸خلاصه، هفته ی بعد بعشت زهرا (علیه السلام) رفتم. همراه با همسرم به کنار مزار یادبودش آمدیم و برای عرض تشکر، ساعتی را در کنارش نشستیم. آخر همسرم نیز مانند من، از ابراهیم خواسته بود که یک همسر مناسب برایش انتخاب کند.
✅کتاب سلام بر ابراهیم
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شمام بچه بودین شعر میگفتین؟ 😂
بهترین دوبله های جواد خواجوی😁
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
سلام مجدد
چند مدتی بود توی حرم مشغول کار بودیم و معمولا اگر شب کار بودیم و اون روز میتی رو توی صحن دفن میکردند شب اول قبر با یکی از دوستان سری میزدیم وفاتحه میخوندم.😊😊😊😊😊
همون شب هم بزرگداشت حضرت بود البته هنوز توی تقویم ها ثبت نشده بود و متاسفانه مراسمی گرفته نمی شد.
اونشب نزدیک ده تا تاج گل کنار قبر بود به دوستم گفتم یه فکر جالب بیا این گل های مریم رو در بیاریم ببریم ورودی حرم بدیم دست زائر ه بگیم امشب شب بزرگداشت حضرت هست هدیه به شما ثوابش هم برای میت ...
گفتم این گل ها رو فردا شهرداری به عنوان زباله میبره ...
دوستم هم قبول کرد خیلی سریع گل ها رو جدا کردیم بردیم درب ورودی چه شلوغ بازاری شد وقتی که گل به زائر ها میدادیم واقعا خوشحال میشدند کار که تمام شد .رفتیم دوباره بالای قبر میت گفتیم ثوابش رو برای شما فرستادیم هنوز نشسته بودیم که خانواده میت اومدن برای فاتحه همین که رسیدن بالای قبر یه خانم زد توی سرش وااااای عریزم به گل هات هم رحم نکردند 😡😡😡😡😡😡😡😡
من سرم پایین بود و جلو خنده خودم رو گرفته بودم واز بس خندیده بودم از چشمان اشک می یومد بنده خدا فکر میکرد گریه میکنم 😭😭😭😭😭
خلاصه با اشاره از شون خدا حافظی کردیم رفتیم
فردا ش هم همه تاج گل ها به سطل زباله پیوست...
😐😐😐😐😕😐😕
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak
243.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠امیرالمومنین علیهالسلام:
❤️گناهان را کوچک نشمارید زیرا انباشته
شده و گناه بزرگ تر تبدیل می شوند
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak