eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
63.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت فاتحه برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحقیق علوم😂😂😂😂😂عالی بود😂😂😂😂😂 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🔴 گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم ✍شخصی تعریف می‌کرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمی‌گشتم جماعتی را دیدم که به زور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. گاو مقاومت می‌کرد و حاضر نبود سوار ماشین شود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع شد و سوار شد. من مغرور شدم و پیش خود گفتم: این از برکت نماز صبح است. وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می‌کند، علت را که جویا شدم گفت: گاومان را دزدیدند‌. ┄┅┅❅▪️◾️◼️🔲◼️◾️▪️❅┅┅┄ @khandehpak
**زن بااصرار شوهرش را وادار کرد که با دوستش ازدواج کند شوهر مات و مبهوت از این اقدام عجیب همسرش ...زن گفت رازش را بعد به او میگوید ،،ازدواج دوستش با شوهرش انجام شد اما چند روز بعد زن گریان بعد از فهمیدن رازی به شوهرش اصرار میکرد باید دوست منو طلاق بدی چون ....😭😭😭 راز عجیب که هر زنی میشنود حالت سکته بهش دست میده وای چقدر سخته😭😭 داستان واقعی روزنامه کیهان**👇 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شاه و وزیری که یک مرده را به دنیا بازگرداندند ▪️این قسمت: رنگی به قیمت عمر ▫️تجربه گر: شفیعی ابنوی ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
گفتید فرزند صالح یاد یه سوتی افتادم😂🤦🏻‍♀ بچه بودم قرار بود ببرنمون اردو.بالای برگه ی رضایت نامه نوشته بود"فرزند صالح گلی از گل های بهشت است" اسم پدره من صالحِ.آقا منم تا اینو خوندم فکر کردم برای هرکی اسم بابای خودشو نوشتن با ذوق رفتم به دوستام گفتم چه مدرسه ی با فکری داریم رفته اسم بابامو پیدا کرده و زده اول برگه😂حالا اونا هم نگا برگه هاشون میکردن ولی برای همه نوشته بود صالح!!آقا ما هم تعجب میکردیم میگفتیم حتما اشتباه شده😂بعد دوستام به من میگفتن خوشبحالت اسم باباتو نوشتن😂😂 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
خیلی سال پیش که برای اولین بار گوشی لمسی گرفته بودم نمیدونم چی شد که گوشیم انتن نمیداد میخواستم شماره بگیرم مینوشت فقط تماسهای اضطراری من واقعا نمیدونستم منظورش چیه گفتم شاید مال اینه که اگه گوشی خراب بشه یا انتن نده زنگ بزنیم 🤔 خب گفتم به به افرین به علم چه پیشرفتی 👌 خلاصه زنگ زدم یه اقای خیلی مودبی جواب داد که بفرمایید منم گفتم ببخشید این گوشی من از صبح انتن نمیده مشکلش چیه 😒 خیلی محترمانه توضیح داد که شما با 110تماس گرفتی باید گوشیتو ببری پیش تعمیر کار موبایلتو چک کنه😐🤦‍♀😂 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلق آثار زیبا با سوزن منگنه😮👌👌 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
دو روزه دارم دنبال لباسم میگردم بالاخره پیداش کردم😑 *لی لی الی ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
⚠️رهبر عزیزم دوست دارم ولی پشتت نمیتونم بیام آخه احساس میکنم فریبت دادن یا مجبورت کردن!! اشتباه کردی واکسن زدی!! اشتباه کردی که گفتی؛ و جون مردمو بخطر انداختی!! من پشتت راه نمیآموواکسن نمیزنم،آخه ممکنه آینده بمیرم رهبرم شماهم باواکسن... ولایتمداری ساطوری!!!!👆👆 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این فیلم نکنید😰 👆 🌕 کودکان مشاهده نکنند🔞 🤔دیدن ادامه ماجرا اینجا🖥 مشاهده اصل ماجرا لینک زیر 👇 https://eitaa.com/joinchat/4188274736Cc6e3f318a0 این بشر واقعا تندخوان است؟🤔 بله خیر
هدایت شده از 
بشدت تعجب آور😮 دانشمندان غربی نشان دادن: چرا حجاب برای زنان، اجباری شده 👩🏻‍🔬 ☄Ⓜ️🌕 علت پزشکی👈🏻 اینجا 👇 https://eitaa.com/joinchat/2061369427Cc5c0894323 چراخلوت بانامحرم، حرام شده🧑🏻❗️👩🏻 ☄Ⓜ️🌕علت پزشکی 👈🏻 اینجا 👇 https://eitaa.com/joinchat/2061369427Cc5c0894323 از دست ندید ⏏⏏⏏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نترس؛ روزی دست خداست ... ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ( قسمت ۶) 🔵ذوب شدن گناه همان طور که مسیر را می‌پیمودیم، جریان ناراحتی و لاغر شدن گناه را به نیک گفتم. نیک خندید و گفت: گناه حق دارد ناراحت شود چون هیکل او پیش از این در دنیا، بزرگ و عجیب بود که البته سختی‌هایی که در دنیا دیدی و صبر کردی زجری که هنگام مرگ کشیدی از قد و قواره او کاست. ✨هر چند یادآوری بلاها و سختی‌های دنیا برایم طاقت فرسا بود اما از آنجا که از قدرت گناهم کاسته بود راضی و خوشحال بودم. 🔵نور ایمان ✅رشته کوهی که در دامنه آن حرکت می‌کردیم سر بر دامن کوهی بلند داشت که به آسمان آتشین ختم می‌شد و چون سدی مرتفع راه را بر هر عابری بسته بود. ♨️با دلهره و اضطراب خود را به نیک رساندم و گفتم دوست من ظاهراً به بن بست برخوردیم، راه عبورمان بسته است، 🌼 نیک همان‌طور که می‌رفت گفت: ناراحت نباش و با من بیا، در قسمت‌هایی از این کوه غارهای کوتاه و یا درازی وجود دارد که باید از یکی از آن‌ها عبور کنیم تا به قدرت ایمان خود پی ببری. 🍀با تعجب پرسیدم: قدرت ایمان؟! گفت: آری. گفتم: چگونه؟ گفت: بدان که در روز قیامت، هر کس به اندازه ایمانش سعادتمند می‌شود و در اینجا ذره‌ای از سنجش قدرت ایمان رخ می‌دهد که در هر صورت دیدنی است نه گفتنی. 💥چیزی نگذشت که غاری تنگ و تاریک و بی روزنه پدیدار گشت، چون وارد غار شدیم از تاریکی🌑 بیش از حد آن به وحشت افتادم. پس از چند قدم از حرکت ایستادم و به نیک گفتم :راه رفتن در این تاریکی، وحشت آور و غیرممکن است. ⚡️ به راستی اگر گناه در این تاریکی به سراغم آید و مرا از پا درآورد چه؟ 🌹 نیک نزدیکتر آمد و گفت: از آمدن گناه آسوده خاطر باش زیرا ضربه‌ای که بر او فرود آوردم باعث شد به این زودی‌ها به ما نرسد به خصوص که هر لحظه ضعیف‌تر نیز می‌شود. 🍂از اینکه برای مدتی از شر گناه راحت شدیم خوشحال بودم اما فکر تاریکی مسیر دوباره مرا به خود آورد به همین جهت از نیک پرسیدم: در این تاریکی چگونه پیش خواهیم رفت؟ 🌺نیک گفت: اکنون به واسطه قدرت ایمانت نوری پدیدار خواهد شد که چراغ راهمان می‌باشد. 🍃 چندی نگذشت که از صورت نیک نوری درخشید که تا شعاع چند متری را روشن می‌کرد. 🌾با خوشحالی تمام همگام با نیک حرکت را آغاز کردم. گاه به گودال‌های عمیقی می‌رسیدم که تنها در پرتو نور ایمانم می‌توانستم از کنار آن‌ها به سلامت بگذرم. 🔵التماس کنندگان 🔺هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد. وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما مي‌خواستند که نور ايمان را به طرف آن‌ها هم بگيريم تا در پرتو نور ما حرکت کنند. ♦️نيک همان‌طور که جلو مي‌رفت مرا صدا زد و گفت: گوش به حرفشان نده، اين‌ها باقي مانده منافقين و کافران هستند که تا اينجا پيش آمده‌اند اما دريغ از يک نور ضعيف که بتوانند در پرتو آن حرکت کنند و سرانجام نيز در يکي از همين چاه‌هاي وحشتناک غار سقوط خواهند کرد. 🔘چون با اصرار آن‌ها روبرو شديم نيک ايستاد و خطاب به آن‌ها گفت: اگر محتاج نور ايمانيد برگرديد به دنيا و از آنجا بياوريد. 🔷يکي از آن ميان رو به من کرد و گفت: هان اي بنده خدا! مگر ما با هم در يک دين نبوديم، مگر ما و شما روزه نمي‌گرفتيم و نماز نمي‌خوانديم؟ ♻️ چرا حالا ما را به بازگشتن به آن سراي جواب مي‌دهيد که مي‌داني امکانش نيست؟! 🔆 در حالي که از خشم دندان‌هايم را به هم مي ساييدم، پاسخ دادم: بله با ما بوديد اما براي ريشه کن کردن دين ما و نه ياري آن، همواره براي ضربه زدن به دين و آيين اسلام در کمين نشسته بوديد و اکنون دريافتيد که از فريب خوردگان بوده‌ايد... ✍ادامه دارد... . ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 25 پارت اول اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 25 پارت دوم اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام ما چنتا خواهريم.پدرم سنش بالاس و بيماري قلبي دارن.يه روز حالش خيلي بد بود مام چون خيلي نگرانش بوديم همه ي خواهرام باهم رفتيم پيش دکترش هر کداممون يه سوال درباره پدرم از دکترش ميپرسيديم.يکي از خواهرام ک خيلي خيلي نگران پدرم بود هي ب دکتر ميگفت اقاي دکتر تورو خدا ماهمين يه پدرو داريم.پدرم حالش خوبه بعد هي تکرارش ميکرد.دکترم زد زير خنده گفت مگه بقيه چنتا پدر دارن.مگه من چنتا پدر دارم.😂😂😂😂😂 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده خدا چقد طول کشید تا بفهمه 😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی کروکودیل هم از دمپایی مادرا میترسه😁 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
از طرف می پرسن این شعر از کیه؟ “سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز” می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید… می گن اسم شاعر توی خود شعر هست. می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!😂😂😂😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم. مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی بلند کردنش برای او مشکل است چه برسد به این بچه. کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟ کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است. مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟ کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت: خانم بالاخره یه کسی پیدا می شه به این بچه کمک کنه دیگه!😁 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
💠جمع كردن پياز و مبارزه با هوای نفس يكى از علماى نجف به نام آقاى سيد محمدرضا خلخالى گويد روزى در بازار آيت الله محمدحسين غروى اصفهانى (كمپانى) در وسط كوچه ديدم كه خم شده و پيازهايى را جمع مى كند و مى خندد رفتم سلام كردم و به كمك ايشان پيازها را جمع كرديم آنگاه در گوشه قبايش گرفت و به منزل روانه شد از ايشان سوال كردم چرا مى خنديديد : فرمود در سن جوانى كه براى تحصيل وارد نجف شدم بسيار مرفه بودم با لباس عالى يك تسبيح قيمتى داشتم روزى در مقابل ضريح حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) تسبيح پاره شد و روى زمين ريخت ولى عزت نفس يا خودخواهى مانع شد خم شوم و دانه تسبيح را جمع كنم اما امروز كه پيازها ريخت به ياد آن روز افتادم كه در آن زمان براى من جمع كردن دانه هاى تسبيح سخت بود ولى اكنون به حمد الله جمع كردن پيازهاى بى ارزش برايم قابل تحمل است به همين دليل شاد و مسرور هستم 📚در محضر صاحب دلان ص 51 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
طرف خواب بود دادشش اومد تو اتاق شروع کرد با صدای بلند با تلفن صحبت کردن، گفت : خب چرا میای اینجا؟ گفت : بقیه خوابیدن اومدم اینجا بیدار نشن گفت : خب منم خواب بودم بیدارم کردی، گفت : کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب رو نمیشه بیدار کرد، تو هم خودتو بزن به خواب 😂😂😂😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تواضع علما در برابر پدرانشان را مقایسه کنید با رفتارهایمان با پدرهایمان ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
توی زندگی نامه یه شهید خوندم که چقتی میرفته ماموریت بخاطر اینکه جلوی همکاراش خجالت میکشیده تلفنی که با خانومش حرف میزنه بهش بگه دوست دارم قرار میذارن بهم بگن "یادت باشه". منم خوشم اومد به شوهرم گفتم تو هم که ماموریت رفتی ماهم با "یادت باشه" رمزی به هم بگیم دوست داریم. بعد چند وقت شوهرم رفت ماموریت زنگ که زد منم خونه مامانم بودم و طبق قرارمون به شوهرم گفتم یادت باشه حالا اونم فراموش کرده بود میگفت چیو یادم باشه، مگه چیشده، چکار کردم؟ آقا تا وقتی از ماموریت برگشت گیر داده بود چرا اونروز گفتی یادت باشه🤔 گفتم بابا غلط کردم😒 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak